امام زمان(عج) در ادبیات آیینی
گفتگو با دکتر نجمه حیدری نسب؛ دکتری زبان و ادب فارسی
گفتگو از مسعود عرب زاده
حضور امام زمان(عج) به چه صورت در ادبیات جلوهگر شده است؟
حضور امام زمان در ادبیات بیشتر به صورت انتظار و مهدویت و ظهور موعود متجلی شده است. یعنی شاعران به دلیل ناراحتی از اوضاع آشفته زمان منتظر منجی هستند تا آنها را از این همه ظلم و ستم و بیداد نجات دهد. بشر امروز با وجود پیشرفتهای سریع در عرصه تکنولوژی و علم، هنوز نتوانسته به سعادت خود دست یابد و حتی بیش از پیش احساس ناامیدی و سردرگمی میکند. در مقابل این احساس ناامیدی، انتظار و امید به فرارسیدن و ظهور موعود است تا اوضاع پریشان بشر را سامان بدهد.همین انتظار در پایهگذاری حکومت قرآن اثر بسیار عظیمی دارد و سبب سوق بشر به راه کمال و جمال و رشد و تعالی است. ایمان به موعود یعنی باور به این که در نهایت انسانی در مقام خلیفه اللهی، جهان را سرشار از عدل و داد خواهد کرد و حکومت زمین به مستضعفان خواهد رسید، در قالب نظریه مهدویت تجلی میکند. اعتقاد به ظهور منجی و مهدویت در معنای عام، یک باور و اعتقاد دینی فراگیر در بین ادیان مختلف است. در ادیان گوناگون این باور به منجی با تعابیر مختلفی چون «مسیحا» در یهود و مسیحیت، «سوشیانت» در زردشت و در نهایت «حضرت مهدی(عج)» در فرهنگ اسلامی یاد شده است.
مسئله موعود و مهدویت در شعر فارسی چه جایگاهی دارد؟
توجه به مصلح جهانی و مهدویت همواره مدنظر جوامع بشری بوده است و این موضوع اختصاص به دین اسلام ندارد. با رسمیت یافتن مذهب شیعه و رواج معارف تشیع در بین مردم، شاعران به تدریج به ذکر مناقب چهارده معصوم(ع) در اشعارشان پرداختند. اگرچه در قرنهای نهم و دهم و یازدهم مناقب خاص معصومین(ع) در اشعار ولایی کم است و مدایح عام فزونی دارد ولی همین مقدار اندک فضایل به سرعت در بین شاعران رواج یافت. در این زمان هنوز ادب انتظار شکل نگرفته است. پس از رواج معارف شیعی، شاعران با روندی آرام به سرودن قصایدی در منقبت حضرت صاحب الزمان(عج) روی آوردهاند.اگرچه بیشتر شاعران بزرگ فارسی، اهل تسنن بودهاند، اما در آثار آنان به صورت اشاره و تلمیح وار هرچند از بینش اساطیری، به موضوع مهدویت دیده میشود. مسئله موعود از موضوعات دیرینه شعر فارسی است و در شعر بسیاری از شاعران قدیم از جمله: سعدی، مولوی، خواجوی کرمانی، جامی به آن اشاره شده است. البته در شعر قدیم، پرداختن به این موضوع غالبا اشارهوار و اجمالی بوده است و اگر هم نام مبارک «مهدی»(عج) در شعر کهن به چشم میخورد بدین صورت است که شاعران از این نام به صورت سمبل صلح و آشتی بهره بردهاند و این اسم شریف، اشاره به امام زمان(عج) نیست. اما طرح موضوع مهدویت در شعر فارسی، به آغاز دوران صفویه و روی کارآمدن تفکر شیعی، به ویژه دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. شعر انتظار بعد از تشکیل حکومت شیعه مذهب صفویه و حتی مدتها پس از آن با رواج معارف مهدوی در بین شاعران شکل گرفت. روند تکاملی این شاخه از شعر ولایی نسبت به شاخههای دیگر اشعار ولایی حتی در بین علمای تشیع بسیار کند پیش رفت.
انعکاس مهدویت در شعر پس از انقلاب، برابر با تمام تاریخ شعر فارسی است. بعد از انقلاب شاعران تلاش کردند تا به مهدویت و انتظار از منظر جدید و ویژهای نگاه کنند و در شعر خویش تعریف جدیدی از انتظار ارائه دهند؛ انتظاری که در آن جایی برای رخوت و سستی نیست و منتظر کسی است که در وجود او عشق به کمال، موج میزند و همین عشق، او را به حرکت و تکاپو و ابداع سوق میدهد و او همان منتظر واقعی است.
آنچه از مجموع شعر بیشتر شاعران فارسیزبان بر میآید، این است که ظهور امام همچون فرارسیدن بهار است. در این فصل، طبیعت همه استعدادهای خود را برای حیات مجدد و رویش آماده میسازد و چون نسیم شروع به وزیدن کند، رویش مجدد آغاز میشود. دوره انتظار در حقیقت دوره شناخت حقایق دین و به ظهور رسیدن استعدادهای انسانها برای رشد وتعالی و در نتیجه نیل به سعادت و رستگاری است. اکثر شاعرانی که در موضوع ظهور شعر سرودهاند، از جفای روزگار شکوه نموده و آرزوهای خود را فقط در ظهور امام زمان(عج) برآورده میبینند.
در ادوار شعر فارسی تعداد شاعران اندکی که در منقبت حضرت امام زمان(عج) اشعاری را سرودهاند، به وجود حضرت مهدی(عج) و قیام ایشان در آخرالزمان و همچنین به دجال و آشوبهای آخرالزمان اشاره کردهاند. این مباحث در قرونی که تحکم اندیشه اشعری وجود دارد تنها از باور شیعی حکایت دارد.
همانگونه که بیان شد، مسئله انتظار و مهدویت در شعر شاعران کهن در حاشیه قرار دارد و بسیار اندک به این موضوع پرداختهاند. از طرفی در بیشتر مواردی که نام حضرت صاحب الزمان(عج) در شعر حضور دارد، شاعران به تناسب معنی، به دجال اشاره کردهاند؛ گویا سعی کردهاند نمادهای خیر و شر را در شعرشان در تقابل هم قرار دهند.
انتظار در آثار شاعران قبل و بعد انقلاب اسلامی چگونه متجلی شد؟
از شاعران شیعی که در شکلگیری ادب انتظار نقش مهمی داشتهاند و قصاید اندکی در این باره سرودهاند، میتوان از این شاعران نام برد
نظام استرآبادی(شاعر قرن نهم و اوایل دهم هجری)
نجیب کاشانی(شاعر قرن دهم و یازدهم هجری)
واعظ قزوینی(شاعر قرن یازدهم هجری)
فیض کاشانی(شاعر قرن یازدهم هجری)
لطفعلی آذر بیگدلی(شاعر قرن دوازدهم هجری)
حزین لاهیجی(شاعر قرن دوازدهم هجری)
فدایی کزازی(شاعر قرن سیزدهم هجری)
آیت الله غروی اصفهانی(شاعر قرن سیزدهم و چهاردهم هجری)
مفهوم انتظار در قبل از انقلاب در آثار شاعران اهل بیت و مذهبی و به صورت معدودی در آثار شاعران حرفهای مسلمان حضور دارد.انتظار در آثار شاعرانی چون: شهریار، امیری فیروزکوهی، ابوالحسن ورزی، مقایسهپذیر با آثار شاعران پس از انقلاب نیست.
در واقع پس از انقلاب و احیای باورها و آرمانهای اسلامی، ما با وفور باورهای مذهبی در شعر مواجه هستیم که مهمترین آنها مسئله عاشورا و انتظار است و انتظار با توجه به استقبال بسیار شاعران، به برجستهترین حوزه شعر آیینی تبدیل شد. حضرت امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی ایران را مقدمه نهضت جهانی امام عصر(عج) میداند و در این باره فرمودند: «انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت-ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد». با احیای فرهنگ مهدویت، شعر پارسی جان تازهای یافت و حلاوت و حرارتی نو در آن دمیده شد و شاعران در ابعاد مختلف به نشر و نرویج فرهنگ با عظمت مهدویت پرداختند.در اشعار انتظار معاصر، شاعر، موعود را در ارتباط مستقیم با خویش حس میکند و به همین دلیل، شعر شاعران انقلاب، بستری صمیمی و عاطفی برای گفتوگوی منتظر و موعود است و انتظار برای شاعر، یک مفهوم ملموس و عینی است.
گرچه حضرت مهدی(عج) در شعر انتظار منزلتی الهی و پیامبرگونه دارد، اما تصویری که شاعر از موعود ارائه میدهد، تصویری اسطورهای و دور از دسترس نیست. او برای اینکه بتواند ما را هدایت کند به ما نزدیک شده و شاعر حضور او را در همه جا احساس میکند. آنچنان که در روایات اسلامی آمده است، او خود نیز منتظر فرج است. این نگاه تازه به موعود، یکی از وجوه تمایز و برجسته شعر انتظار پس از انقلاب، با ادوار قبل از آن است.
در احادیث و روایات اسلامی از انتظار به عنوان برترین اعمال یاد شده است و انقلاب اسلامی سبب شد که تعریف انتظار به عنوان یک حالت، به عنوان نقطه مقابل آن، یعنی انتظار به عنوان یک عمل تبدیل شود. در باور شاعران انقلاب اسلامی، انتظار، دعوت به نپذیرفتن باطل، نپذیرفتن ستم، نپذیرفتن بردگی و ذلت است.
محتوای شعر انتظار پس از انقلاب چیست؟
آنچه در موضوع انتظار و امام عصر(عج) واضح و روشن است، غیبت امام زمان(عج) است. همین فراق و دوری از آن حضرت، دستمایه شعری بسیاری از شاعران قرار گرفته است. شعر انتظار، شعر تسلیم و سازش و پذیرفتن نیست؛ چون نفس انتظار، از تغییر و حرکت به سوی کمال و سعادت، تشکیل شده و مهمترین فلسفه وجودی شعر انتظار، اعتقاد به تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب است و به همین دلیل است که شعر انتظار، با اجتماع و مسائل اجتماعی و سیاسی پیوند خورده است.شاعر انتظار با طرح مسائل اجتماعی و انتقادی، سعی دارد وضعیت موجود را به حالی مطلوب و پذیرفتنی تغییر دهد.شاعر همچنین با توصیف و برشمردن ویژگیهای مدینه فاضله موعود، معیارهایی از زندگی درست و انسانی را به ما نشان میدهد.
با توجه به این که مضمون و محتوای اصلی شعر انتظار، عدالتخواهی، برادری و برابری است، این شعر توانایی جهانی شدن را دارد. مطرح شدن شعر انتظار در سطح جهانی مقدمه آشنایی اهل حق با مهدی موعود(عج) و گسترش عدالتخواهی و ظلم ستیزی در جهان امروز است.
مفهوم انتظار در شعر آیینی به چه معناست؟
از نظر لغوی، انتظار به معنی چشم به راه بودن، چیزی را چشم داشتن، چشم داشت معنی میدهد. از نظر مذهب تشیع: انتظار، امیدی است به آیندهای نویدبخش که در آن، به رهبری پیشوایی مقتدر، جهان از مفاسد و بدبختیها رهایی یافته و راه خیر و صلاح را در پیش میگیرد. انتظار، امید به رسیدن به آیندهای است که در آن، ستم و تبعیض، تعدی و اجحاف نیست. ظلم و نابرابری از جامعه رخت میبندد و بشریت راه فضیلت و درستی را پیش میگیرد. انتظار، چشم به راهی برای تحقق عدل و حق است؛ امید به رفع تعلقات نژادی، طبقهای، ملیتی و زبانی است. انتظار نوعی تخلیه برای آراستگی است. نوعی آمادگی برای پاک شدن، دورماندن از زشتیها و وصول به تزکیه نفس، تجدید قوا برای شرکت در نهضت عظیم انسانی، یافتن صفا و نورانیت است. مفهوم انتظار را در آدمی از آن بابت فکری و درونی میدانند که در بین همه انسانها عمومیت دارد.
پیروان همه ادیان عقیده دارند که در یک زمانه تاریک و بحرانی جهان که فساد و بیدادگری و بیدینی، همه جا را فراگیرد، یک نجات دهنده بزرگ جهانی پیدا میشود که به واسطه نیروی فوق العاده غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح میکند و خداپرستی را بر بیدینی و مادّیگری غلبه میدهد.
جدا از مباحث گفته شده، نخست باید دانست که انتظار در ذهن و زبان شاعران به دو معنا به کار رفته است: عام و خاص.
انتظار عام همان امید به فردایی بهتر و آرزوی وضع مطلوب در آیندهای دور یا نزدیک است. از این نوع انتظار به فتوریسم(futurism) یا اعتقاد به دوره آخرالزمان یاد میکنند. این نوع انتظار در همه آثار هنری، اعم از کلامی و غیر کلامی به چشم می خورد.. انتظار به این معنا که مطلوب همه هست، اختصاص به هیچ فکر و زبان یا پیروان خاص دینی ندارد. فقط نیمای ما نبود که چشم در راه بود شباهنگام؛ شکسپیر نیز همین را میگفت و لورکای اسپانیایی هم همین را بیان میکرد. بوداییان هم در آرزوی بودای پنجم و جهانی که او خواهد ساخت به سر میبرند و حتی در نظریههای مارکسیستی نیز فرهنگ و ادب همین مطلب را بیان میکنند و به هنر به منزله یک مؤلفه اساسی برای رهایی نگریستهاند.
بلوخ معتقد بود که هنر واحد بعدی آرمان شهری است که در آن عمیقترین و ریشهدارترین امیال انسان برای یک دنیای بهتر بیان شده است. مارکوزه نیز معتقد بود که هنر تصاویری از یک دنیای بهتر را فرافکنی میکند و بر امیال ژرف و ریشهدار انسانی برای آزادی و شادی صحه میگذارد. وی بر اهمیت تکوین نوعی حس جدید و وضع مطلوب در مقام نیرویی برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی تأکید کرد و به دفاع از انقلابی فرهنگی برخاست که در آن قرار است هنر زندگی را تغییر دهد، بدین ترتیب همگی در حال پیمودن و آزمودناند تا مطلوب را دریابند.
انتظار به معنای عام را هرگز نمیتوان از زندگی فردی و اجتماعی انسانها زدود و نادرست نیست اگر بگوییم که انتظار، جزیی از وجود هر انسانی است که امید به زندگی و حیات دارد. در انتظار عام، نام شخص خاص یا مطلوبی معین به زبان نمیآید، اما آدمی همواره آماده عبور از وضعی به وضع دیگر است. او نمیداند کی و کجا و چگونه، اما یقین دارد که روزی را خواهد دید که همچون امروز نیست.
در کنار انتظار عام، انتظار خاص قرار دارد که در آن سخن از موعود معین یا وضع مطلوب مشخصی است. در این نوع از شعر انتظار، شاعر از مطلوب خاصی که اسم و رسم دارد سخن میگوید. مطلوبی که اسطورهای نیست و مشخص و واضح است. مضمون انتظار خاص، بسامدی به حجم و گستره نوع عام آن ندارد. در این نوع موعودگرایی، تصریح به مهدی(عج) یا اشاره به یکی از القاب و صفات آن یار غایب معمول است. انتظار خاص را میتوان به خاص شیعی و غیرشیعی تقسیم کرد. در انتظار خاص شیعی، مهدی(ع) زنده و حاضر است، گرچه ظاهر نیست. در فرهنگ و ادبیات شیعی، غیبت در برابر ظهور است نه حضور.اما در انتظار غیر شیعی، بیشتر سخن از مهدی نوعی است، یعنی موعود و منجی که در آخرالزمان متولد خواهد شد، خواه از نسل علی، خواه از نسل عمر.
چه شاعرانی به ذکر موعود یا صاحب الزمان(عج) در اشعارشان اشاره کردهاند؟
نمونههایی که بیان خواهد شد، اعم از مهدی نوعی و شخصی است. به عبارتی، مهدی(عج) در ادبیات و مثالهای زیر، گاه همان است که شیعه میگوید و گاه همان موعود منجی است که اعتقاد به او در همه فرق و مذاهب اسلامی وجود دارد.
دقیقی طوسی(ف ۳۷۰ه ق) که در حماسهسرایی مقدم بر فردوسی است، به مردم امید میدهد که اگر باب نبوت، مسدود است، راه مهدی (ع) بسته نیست. او یادآوری میکند که از این پس، پیامبری نخواهد آمد، اما سکه آخرالزمان را به نام مهدی زدهاند
از این پس نباشد پیمبر دگر | به آخر زمان مهدی آید به در |
اگرچه کیش دقیقی زردشتی بود اما به خوبی میدانست که مهدی(ع) فقط یک نام نیست؛ بلکه حقیقتی است که هیچ مسلک و مرامی نمیتواند منکر آن شود و باید مهدی را انتظار کشید.
نظامی گنجوی در اشعارش به طور مستقیم به حضرت مهدی(عج) اشاره نکرده؛ اما در عوض، ممدوح خود «شاه مظفر قزل ارسلان» را در جایگاه مهدی زمانه خویش به جهانیان معرفی کرده است.(قبلا بیان شده که در اشعار شاعران قبل از صفویه مستقیما به امام زمان اشاره نشده است بلکه به صورت اشاره و تلویحی یاد شده است).
شه مشرق که مغرب را پناه است چو مهدی گره شد مغرب و تافش |
قزل شه کافسرش بالای ماه است گذشت از سر حد مشرق، یتاقش |
در شعر عنصری موضوعات دینی تجلی کرده است ولی این به دلیل وابستگی شاعر به دربار و به ویژه به شخص محمود غزنوی که به تعصب دینی شهرت داشت و بر همان کتب نگاشته عالمان اهل سنت مبتنی است. در اشعار این گونه شاعران درباری مخصوصا و شاعران عام مذهب عموما، اشاراتی کلی به موضوع «موعود» میشود. این نشانهها معمولا با نامهای مهدی و عیسی و دجال همراه است:
عنصری در قصیدهای در مدح امیر ابوالمظفر نصر بن ناصرالدین سبکتگین برادر محمود غزنوی چنین سروده است:
بدادی صورتی مخصوص منظر یکی اندرزمین دریای اخضر که بنویسد به روز داور یکی گوید نبی الله اکبر |
اگر مر جاه و جودش خداوند یکی اندر فلک خورشید بودی کرام الکاتبینش گر ببینند یکی گوید که «مهدی» گشت پیدا |
عنصری همچنین در قصیده معروف «بس ای ملک» که در مدح محمود سروده بود، خطاب به محمود غزنوی چنین سروده است:
ز بیم تیغ تو تیره بود دل کافی سیاستتو به گیتی علامت «مهدی» است بسای ملک ز عطای تو خیره چون گویند |
به نور دین تو روشن بود دل ابدال کجا سیاست تو نیست فتنه «دجال» که بس نشان ملامت بود ز کبر و دلال |
همانگونه که ذکر شد، عنصری در این اشعار به دو صفت مشهور حضرت یعنی عدالت و دادگستری و حکومت جهانی و به ویژگی معروف دجال یعنی فتنهانگیزی اشاره دارد. نهایت دانش شاعر درباره «موعود» همین تقابل دو کلمه «مهدی» و «دجال» است که سادهترین دریافت از کتب اهل سنت درباره موعود است.
اوحدی مراغهای(قرن ۸) ، نظام دین و دنیا را در امامت مهدی میبیند و ممدوح خود را به پیروی از آن حضرت فرا میخواند:
از تو دین را نظام خواهد بود | بر تو مهدی امام خواهد بود |
ابن یمین فریومدی، گفته است:
بعد از او صاحب زمان کز سالهای دیرباز چون کند نور حضور او در جهان را با صفا |
دیدهها در انتظار روی آن فرخ لقاست هرکژی کاندر جهان باشد، شود یکباره راست |
خاقانی(قرن ۶)، مهدی(ع) را همچون پیامبران میشمارد و کار و فعل او را در شمار افعال آنان میداند. اگر موسی دریا را شکافت و اگر محمد(ص) همدم جبرئیل بود، مهدی(ع) نیز دجال را میکشد و عدل و قسط را بر پا میکند.
مهدی دجال کش، آدم شیطان شکن | موسی دریا شکاف، احمد جبریلم |
خاقانی، مهدی را عدالت گستر و هادی میخواند:
پیش مهدی که پیشگاه هدی است | عدل را پیشوا فرستادی |
او همچنین برای رفع بدعهدی ایام، ظهور مهدی را خواهان است که دجال را نابود کند.
ایام بدعهدی کند، امروز نا که دی کند | کار هدی مهدی کند، دجال طغیان پرورد |
حافظ شیرازی نیز در اشعارش به مهدی اشاره میکند و دجال را به ظهور آن حضرت تهدید میکند:
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل | بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید |
حافظ در بیت دوم غزلی به مطلع «زهی خجسته زمانی که یار باز آید…» به یکی از آداب شیعیان عصر خود اشاره میکند که از آیینهای مربوط به دوران غیبت است:
به پیش خیل خیالش کشیدیم ابلق چشم | بدان امید که آن شهسوار باز آید |
در این بیت، حافظ تلمیح ظریفی به یکی از مراسم شیعیان در عصرهای هر جمعه دارد. در روزگاران گذشته، شیعیان در عصرهای جمعه به بیابان میرفتند و با خود اسبی را میبردند تا به مدد این حضور نمادین، آمادگی خود را برای استقبال از امام غایبشان نشان دهند. آن اسب را زین میکردند و بدون سوار با خود به صحرا میبردند تا به امام خود بگویند بیا و بر اسب خود بنشین و قیامت را شروع کن.
عطار نیز از حضرت مهدی(عج) سخن گفته ولی فقط چند بیت از هزاران ابیاتش را به امام زمان(عج) اختصاص دادهاست.
صد هزاران اولیا روی زمین یا الهی! مهدیی از غیب آر مهدی و هادی و تاج انبیا ای تو ختم اولیا اندر جهان |
از خدا خواهند مهدی را یقین تا جهان عدل گردد آشکار بهترین خلق و برج اولیا در همه جانها نهان چون جان جان |
شاعران دیگری که از مهدی و صاحب الامر و موعود سخن به میان آوردهاند عبارتاند از: قوامی رازی، وحشی بافقی، ملا محمد رفیع واعظ قزوینی، بابافغانی، فیض کاشانی، محتشم کاشانی، مولوی، طالب آملی، شفیعای شیرازی، خیام، محسن تأثیر تبریزی،سروش اصفهانی، حزین لاهیجی، سعدی، خواجوی کرمانی و… و همچنین در اشعار شاعران معاصری چون: قیصر امین پور، علی موسوی گرمارودی، سلمان هراتی، طاهره صفار زاده، یوسفعلی میرشکاک، سید حسن حسینی، علی معلم و… .
شاعران فارسی زبان از چه صفات و القابی برای توصیف امام زمان(عج) در اشعارشان استفاده کردهاند؟
با جستجوی مختصری در دیوان شعرا، بیش از هشتاد لقب برای آن حضرت در اشعار به کار رفته است، در ذیل بعضی موارد ذکر میشود
۱.آفتاب روز افروز ۲.ابر سیراب ولایت ۳.دیب مکتب اقطاب ۴.امام ۵.امام امم ۶.مام عصر۷.امام همام ۸.بحر زخار امامت ۹.بقیه الله ۱۰.پردهنشین دل و جان ۱۱.پیشوای شرع و دین ۱۲.حامی اسلام ۱۳.حجت ۱۴.حجت الحق ۱۵.حجت القائم ۱۶.حجت قاطع ۱۷.حجت یزدان ۱۸.خانه خدای آفرینش ۱۹.ختم ولایت ۲۰.خداوند داد و دین ۲۱.خطیب خطه افلاک ۲۲.خلف منتظر ۲۳.خلیل کعبه مقام ۲۴.خورشید ایوان جمال ۲۵.خورشید تابان ۲۶.دار شفای آفرینش ۲۷.دلدار ۲۸.رشک ایوان جلال ۲۹.روح جهان ۳۰.روح مجرد ۳۱.رهبر دین ۳۲.زنگ زدای آفرینش ۳۳.سالار دین ۳۴.سرو برازنده ۳۵.سلطان جهان ۳۶.شاه گزین ۳۷.شعیب میدان تحقیق ۳۸.شمع شبستان خیال ۳۹.شمع هدای آفرینش ۴۰. شه حقایق ۴۱.شه دنیا و دین ۴۲.شه سریر ولایت ۴۳.شه ممالک دین ۴۴.شه والانسب ۴۵.صاحب ۴۶.صاحب الامر ۴۷.صاحب الزمان ۴۸.صاحب عالم ۴۹.صاحب عصر ۵۰.صاحب غایب ۵۱.صالح ۵۲.عزیز مصر هدی ۵۳.عندلیب ۵۴.عیار دین ۵۵.غنچه باغ احمدی ۵۶.فرّ خدای ۵۷.فرمانده کل قطب آفرینش ۵۸.قائم ۵۹.لشکرشکن ۶۰.مبدأ ۶۱.محیی اسلام ۶۲.مسیح خضر قدوم ۶۳.موج واپسین بحر زخّار امامت ۶۴.مهدی ۶۵.مهدی آخر زمان ۶۶.مهدی سپهر غلام ۶۷.مهدی صاحب زمان ۶۸.مهدی فرخندهپی ۶۹.مهدی مظفر ۷۰.مهدی هادی ۷۱.منهی ملکوت ۷۲.منتظر ۷۳.مهر جانفروز ۷۴.ناموس بزرگ خدای اکبر ۷۵.نور دیدههای اولین و آخرین ۷۶.نور مطلق ۷۷.هادی طریقت ۷۸.شادی مهدی.
موضوعات مختلف شعر انتظار چیست؟
شاعران انقلاب اسلامی که به انتظار و ظهور امام زمان(عج) در اشعارشان پرداختهاند، به این موضوعات در اشعارشان اشاره کردهاند
- امام زمان(عج) و شهدا
- ارتباط عاشورا و قیام حضرت مهدی(عج)
- تمنای وصال
- شرح هجران و شکوه از ایام فراق
- اظهار عشق و محبت به امام مهدی(عج)
- سیمای مختلف حضرت ولی عصر(عج)
- نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج)
- جهان قبل از ظهور
- جهان پس از ظهور
- مسجد جمکران و امام عصر
- رجعت و ظهور حضرت اباصالح المهدی
- انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت علیهم السلام
- مهدی به عنوان تنها مصلح جهانی
- غیبت و انتظار
- عشق و دلدادگی
- نماد یعقوب و یوسف
- ذکر فضایل امام زمان
- ضرورت وجود امام در جهان
- ولایت تکوینی صاحب الزمان
و… .
بررسی شعر انتظار در اشعار آیینی شاعران استان بوشهر
ریشهها از خاک بیرون شاخهها بیبرگ و بار
همنشینم های های بادهای سوگوار
سبز ماندم، ماسهها بر صورتم سیلی زدند
تا غرورم را بخشکانند در حجم غبار
بارها گفتند میآید نسیمی سبزپوش
تا درختان را بپوشاند لباسی از بهار
بارها گفتند میآید کسی از سمت عشق
بارها گفتند و صبرم ذوب شد در انتظار
عاقبت لب باز کردم: ای شکوه دلفریب
چند بار آخر دلم را میگذاری چند بار؟
در حصار تشنگی چشم انتظاری تا به کی؟
یا مرا نابود کن با تیغ توفان یا ببار
ناامیدم خواند وقتی شکوه کردم زیر لب
مرغ آمینی که با من بود بر آتش سوار
گفتم ای همسایه نومیدم مخوان اما بدان
در هوایش بیقرارم بیقرارم بیقرار
خوب میدانم که روزی جشن میگیرد دلم
زیر چتر دست آن آبی دل آبی تبار
خوب میدانم که دستی میکشد باران عشق
بر سر این دشت این دشت نجیب سوگوار
(از مجموعه شعر؛ در حسرت لیلی از رضا معتمد)
شاعر در این شعر تحمل خودش را در برابر ناملایماتهای روزگار به رخ میکشد و سبب این صبر و استقامت خود را وعده ظهور شخصی سبزپوش می دهد.. او میگوید هرچند مصائب و مشکلات سعی در ناامید کردن من داشتند اما من همچنان سبز و پابرجا ماندهام. پیش از این متذکر شدیم که شاعران حضور امام زمان(عج) را مانند روح تازهای میدانند که به درختان و گیاهان تازگی و امید و زندگی میبخشد. در این شعر نیز از صاحب الزمان(عج) به نسیمی سبزپوش تعبیر کرده است که به درختان که همان انسانها هستند لباس شادابی و نشاط و حیات میپوشاند. شاعر بسیار مشتاق ظهور حضرت مهدی(ع) است تا به حدی که صبرش لبریز شده و خود را مانند تشنه در حصار و زندان میبیند که وجود امام زمان(عج) این تشنگی را رفع میکند. او که از چشم انتظاری خسته شده است، از امام زمان(عج) میخواهد که یا او را از عشق بکشد و هستی اش را در آن حضرت محو کند و یا اینکه سریعتر ظهور کند. شکوه و شکایت شاعر از بی قراری و نیامدن حضرت مهدی(ع) است اما با این حال امید دارد که روزی حضرتش ظهور میکند و روح تازهای در وجود این مردمان منتظر میدمد.
ظهور
هنوز در راهم
آن دورها
کسی مرا به نام میخواند
و من مثل آسمان و زمین
راوی آفتاب میشوم
که تمام افقها را
در میان دستانش پنهان کرده است
تا روز آمدن تو.
(با نبض خیس باران، طاهره غمخوار، انتشارات شروع)
در این شعر، شاعر به خوبی موضوع انتظار را بیان کرده است. شاعر پیوستگی و بودن خود در مسیر انتظار و امید به دیدار را به در راه بودن تعبیر کرده است. او خودش را متولی ظهور امام زمان(عج) میداند و خود را به تلاقی آسمان و زمین تشبیه میکند که همیشه طلوع و غروب خورشید را مترصد هستند. خورشید در این شعر نمادی از امام زمان(عج) است که اشعههای انسانیت و تعالی را بر همه انسانها میگستراند. شاعر با تشبیه خود به افق، وجود حضرت مهدی(ع) را که چون خورشیدی است، در دل نگه میدارد تا زمان ظهور حضرت صاحب الامر. او میخواهد با این رازداری و دلسپردگی، تعلق خاطر خود به امام زمان(عج) را نشان دهد.
خاطره خورشیدی
این نسیمی که آغشته به عطر پیراهن توست
از کدامین سوی میآید؟
که ما
بیخوابتر از پلکهای شکسته پنجرهای در باد
بیداریم
و خسوف خوفناک ستارهها را
میشماریم
بیا! با ترانهای که طراوت بهار را
بر گونههای پر ترک خاک
مینشاند
با دستانی پر جوانهتر از شاخههای سیب
و عقربههای عاجل را
از مدار بسته ساعتها
آزاد کن!
به مهمانی من بیا
من از فراخنای جهان
سهمی به اندازه یک بوریا دارم
و خانه خاموشم
تنها
با خاطره خورشیدی توست
اگر چنین روشن است
(گزیده ادبیات معاصر، تیمور ترنج، انتشارات کتاب نیستان)
در این سروده نیز، شاعر امام زمان(عج) را با خورشید یکی دانسته است. او حضور امام زمان را درک میکند و در تشبیهی زیبا، انتظار برای ظهور مهدی(ع) را با انتظار یعقوب(ع) برای دیدار یوسف(ع) و بوی پیراهنش یکی دانسته است. شاعر خود را آماده درک ظهور صاحب الامر(ع) میداند و میگوید ما همیشه بیداریم و در شرایطی که امیدواری نیست چشم به حضور منجی دوختهایم. او حضرت مهدی(ع) را چون بهاری میداند که به روح خسته این مردم خاکی طراوت میبخشد. او از امام زمان میخواهد که آرامش را به این دنیا برگرداند و تمام ساعات و شتابها را رهایی بخشد. شاعر سهم خودش از دنیا را تنها یک حصر میداند و خانه کوچک و تاریکش را با امید به ظهور مهدی(ع) روشنایی میبخشد.