- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مساله عسلویه؛ تخریب سرمایه اجتماعی (گفتگو با سعید مدنی قهفرخی

گفتگوهای “هامون” درباب آنچه که در عسلویه رخ داده است

گفتگوی اول: دکتر سعید مدنی قهفرخی؛ پژوهشگر ارشد مطالعات اجتماعی

 

مساله عسلویه؛ تخریب سرمایه اجتماعی

 

 

هامون: توسعه صنعتی که در این دو دهه اخیر در مناطقی مانند عسلویه، پارسیان، کنگان و…. صورت گرفته، چه پیامدهای اجتماعی با خود به همراه آورده است؟

سعید مدنی: واقعیت این است که امروزه آنچنان شرایط اقتصادی و توسعه با مسایل اجتماعی در هم پیچیده شده و به هم پیوند خورده اند که امکان تفکیک حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ممکن نیست. با شروع به اجرای پروژه های صنعتی در عسلویه بافت جمعیتی آنجا به سرعت دگرگون شد

بررسی مبدأ مهاجرتها در دهه های ۱۳۸۵ـ۱۳۶۵این مسئله را روشن می کند. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران از تعداد مهاجرینی که در دهه ۱۳۶۵-۱۳۷۵به این عسلویه وارد شدند، ۶۱درصد به مهاجرین خارج از استان بوشهر، ۲۲درصد درون شهرستانی (شهرستان کنگان) و بقیه به سایر شهرستانهای استان بوشهر اختصاص داشته است. در فاصله سالهای ۱۳۷۵ـ۱۳۸۵سهم مهاجرتهای برون استانی ۷۹درصد و مهاجرتهای درون استانی و درون شهرستانی به ترتیب ۱۱ درصد و ۸درصد بوده است. این آمار بیانگر تغییر و دگرگونی شدید بافت اجتماعی عسلویه و دیگر مناطقی است که به آن اشاره کردید. سئوال این است که چرا فقط ۱۶.۶درصد جمعیت را بومیان روستایی تشکیل می داده اند. برهم خوردن تعادل جنسی جمعیت از دیگر آثار مهم این جابجایی بزرگ جمعیت بود. ۹۰ درصد مهاجرین ورودی به عسلویه را مردان تشکیل می داده اند. به علاوه سیل   ورود جمعیتی با فرهنگها و آداب و رسوم متنوع به یک بافت روستایی همگن سنتی، مسائلی نظیر احساس ناامنی، بی اعتمادی و خطر در میان بومیان و احساس بیگانگی و عدم تعلق به مکان و بروز رفتارهای ناهنجار در میان غیربومیان را پدید آورد که نتیجه قهری دیدگاه اقتصادی حاکم بر برنامه ریزان در این منطقه بود. تغییرات مورد اشاره در میان گروههای سنی تا ۴۵-۱۵ساله بسیار گسترده تر بود. بنابراین در حالی که جمعیت مهاجر ورودی به بخش عسلویه را به طور عمده مردان و در گروههای سنی کار و فعالیت تشکیل می دادند، عدم توازن جنسیتی با شدتی کمتر در نقاط شهری و با شدتی بیشتر در نقاط روستایی رخ داد. نکته مهمی است تغییرات در روستاها با بافت کاملا سنتی بسیار گسترده تر از شهر بود زیرا جمعیت حاضر در منطقه ویژه پارس جنوبی به عنوان نقاط روستایی بخش عسلویه محسوب شد و کمپهای کارگری نیز در نواحی روستایی بر پا گردید. به هر حال بخش عسلویه به دلیل استقرار منطقه ویژه پارس جنوبی، بویژه در مراحل اولیه احداث و راها ندازی، به دلیل نیاز فراوان به نیروی کار انسانی به ویژه غیرماهر و نیمه ماهر به یک مقصد مهاجرتی قابل توجه، برای جویندگان شغل تبدیل گردید. به نظر من آنچه بیش از همه در این میان تحت تاثیر قرار گرفت سرمایه اجتماعی بود. بررسی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های ســرمایه اجتماعی در ســکونتگاههای شهری و روستایی منطقه پارس جنوبی نشان می دهد: میزان عضویت در گروههای مختلف، با درصدی کاهش همراه بوده و سطح اعتماد نیز در بین ساکنان منطقه کاهــش یافته است. از این گذشته تمایل به فعالیت جمعی و مشارکت افت نشان می دهد. در مناطق مورد اشاره میزان ناهمگونی به خصوص در زمینه عوامل اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد گزارش شده و پراکندگی زیادی به وجود آمده است. به همین دلیل میزان مراوده با همســایگان در سطح به ویژه در شهر، ناچیز عنوان شده است. شاخص امنیت به عنوان یکی دیگر از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که بررسی آن نشان می دهد لا اقل در سطح شهرها و به خصوص برای زنان و دختران پایین می باشد زیرا بیشتر زنان از احســاس ناامنی به دلیل ورود مردان غریبه در جامعه شهری رنج می برند و به همین دلیل با پنهان کردن خود در فضای خانه سهم کمتری در استفاده از فضاهای شهری دارند. بنا براین بررسی ســرمایه اجتماعی محلی و اثرات آن نشان می دهد که هر چند میزان مشــارکت مردم در طرحهای صنعتی در حد مطلوب بوده ، اما توســعه اجتماعی و توســعه اقتصادی در منطقه برابر نبوده و در بُعد سرمایه اجتماعی در سطح محلی ســکونتگاههای روستایی و شهرها آســیبهای زیادی مانند بر هم زدن نسبت جنسی و تعادل گروههای اجتماعــی، انفکاک اجتماعی، انقطــاع فرهنگی و تاریخی و تخریب روابط اجتماعی پدید آمده است .

به این ترتیب اگرچه سالها است روند تخریب سرمایه اجتماعی در ایران آغاز شده اما در منطقه عسلویه سرعت تخریب به مراتب بالاتر بوده که اثرات نامطلوب جبران ناپذیری بر وضعیت اجتماعی آن داشته است.

اگرچه رشد اقتصادی به گسترش و فزایندگی شبکه های تولیدی مبتنی بر صنایع یا اقتصاد ناحیـه ای و به تبع آن افزایش فرصتهای اشتغال و درآمد اشاره دارد، اما توسـعه مفهومی عمیق تر است که علاوه بر اقتصاد با ابعاد دیگری نظیر ابعاد اجتماعی و محیطی نیزتوجه دارد. در واقـع توسعه باید با تکیه بر توانهای منطقه و محـیط اجتمـاعی- اقتصـادی پایـداری را جهـت جـذب سرمایه گذاری فراهم آورد وبه ایجاد تغییرات اساسی کیفـی در سـاخت اجتمـاعی، سیاسی، فرهنگی منجر شود تا موجب ارتقـاء کیفیـت زنـدگی افـراد جامعه گردد. فرایند توسعه با اتکا به ساختارها و نهادهای اجتماعــی، عمیقتــر و پایدارتــر خواهد بود و میتوان توســعه را با کنشهای اجتماعی ناشــی از افزایش تمایل به مشــارکت و اعتماد اجتماعی غنی سازی نمود.

وقتی مناطق کمتر توسعه یافته به یکباره شاهد تحولات بزرگ اقتصادی و جمعیتی و اجتماعی می گردند می بایست با آن سازگار شوند. ایجاد چنین سازگاری و انطباقی نیازمند بسترسازی مناسب و تغییر و پذیرش تدریجی است؛ اما معمولاً سرعت تحولات اقتصادی در چنین مناطقی، این فرصت را فراهم نمی نماید و در نتیجه منجر به آسیبهای اجتماعی متعدد می گردد. با توسعه صنایع گاز و پتروشیمی و تحولات اقتصادی ایجاد شده در منطقه عسلویه و ورود نیروی کار مورد نیاز برای این امر، تغییرات شدیدی در ابعاد مختلف جمعیتی و اجتماعی مراکز جمعیتی همجوار این صنایع رخ داده که کمترین برنامه ریزی برای آماده سازی روانی – اجتماعی جامعه محلی برای مواجهه با آن انجام نشده بود.

آنچه در عسلویه اتفاق افتاده توسعه نبوده بلکه با خوش بینانه ترین ارزیابی ها می توان آن را رشد اقتصادی نامید که به توسعه نامتوازن آنجا منجر شده است. هجوم اکولوژیکی اشاره دارد به مسایلی و مشکلاتی که بعضـاً در پـی احداث مؤسسات صنعتی در مناطق ایجاد می گردد و از طریق عوامل مختلف مخصوصا مهاجرت مسایل عدیده ای را پدید می آورد. هجوم کارگرانی کـه مایلنـد در مجـاورت محل کار خود سکونت داشته باشند بـا افزایش تعداد و وسعت موسسـات صـنعتی در آن منطقـه به بحران های جدی ختم می شود. در نتیجه سـاکنین بـومی تحـت فشـار انـواع آلودگیها و مشکلات ایجاد شده، محله مسکونی خود را ترک نموده یا در کنار غریبه ها بمانند   که موجب تغییر و آسیبهای اجتماعی می شود.آسیبهای اجتماعی، آن دسته از پدیدههای رفتـاری خـارج از هنجارهـای پذیرفته شده جامعه اند که در نتیجـه نابسـامانی هـای اقتصـادی-اجتمـاعی و ناهنجـاریهـای فرهنگی-تربیتی و شرایط نامناسب زندگی بروز مـی کننـد.

عسلویه چنین روند آسیب شناختی را طی کرده زیرا برای اقدامات انجام شده در حوزه اقتصادی و صنعتی کمترین توجهی به پیش زمینه های اجتماعی و فرهنگی نشده است. مشکل مهندس مداری و اقتصاد مداری در این پروژه ها چنین بلایی را بر سر مردم آنجا نازل کرده است.