- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مصاحبه با نصرالله زنگی؛ نویسنده کتاب داستان گرگور

مصاحبه با نصرالله زنگی؛ نویسنده کتاب داستان گرگور

گفتگو از مسعود عرب زاده

 

در چه دوره از زندگی خود به‌طور روشن به قریحه‌ی نویسندگی خویش پی بردید؟

به‌طورکلی به خواندن داستان و رمان از همان دوران کودکی علاقه زیادی داشتم و در دوره دبستان هر کتابی که به دستم می‌رسید فوراً آن را می‌خواندم و همیشه علاقه فراوانی داشتم که خودم هم روزی بتوانم داستانی هرچند کوتاه بنویسم یعنی می‌توان گفت از دوران بچگی این علاقه در من شکل گرفت که خود را به‌عنوان یک نویسنده مطرح سازم.

آیا بین آثار که مطالعه می‌کردید ، کتاب‌هایی بود که اهمیت ویژه‌ای داشته باشد؟

کتاب‌هایی که مطالعه کرده‌ام زیاد بوده ، امّا همیشه علاقه خاصی به جلال آل احمد و محمود دولت‌آبادی ، صادق هدایت ، صادق چوبک که بیشتر در زمینه داستان و رمان کارکرده‌اند علاقه داشتم.

نخستین کارت را چگونه نوشتی ؟ زندگی‌ها و حوادث داستان را تجربه کرده بودی یا یکسره تخیل و داستان‌پردازی بود ؟

در ذهن خود این مسئله را پرورش دادم که به‌نوبه خود هرچند کوچک سهمی در نوشتن و کتابت داشته باشم و از اینکه واژه‌های بومی و محلی غریب واقع‌شده و نویسندگان چندان علاقه‌ای به استفاده ازا ین واژگان نشان نمی‌دادند حسرت می‌خوردم و درصدد برآمدم که داستان‌ها را بر اساس واژه‌ها و کلمات بومی بنویسم شاید کاری نو و بدیع باشد اما ارزش آن را داشت البته بعضی از داستان‌ها واقعی است و برخی بر اساس برداشت و تخیل خودم می‌باشد.

چگونه روش نوشتن  داستان‌های کوتاه محلی بوشهری را پیدا کردید؟ دوست دارم بیشتر دراین‌باره توضیح می‌دهید؟

نوشتن داستان به‌صورت محلی کار چندان آسانی نیست زیرا می‌دانید در زبان محلی کلیه کلمات با اضافه نمودن پسوند یا پیشوندی یا بعضی از کلمات به‌صورت شکسته ادا می‌شود که فهم آن برای خیلی‌ها حتی جوانان بومی خودمان هم مشکل است که این هم به علت کم‌کاری و سهل‌انگاری ما می‌باشد حتی بعضی از آن‌ها از من سؤال می‌کردند که معنی گرگور چیست ؟. شاید خود او ، گرگور را بارها در کنار ساحل یا در مناطق ساحلی جنب خانه صیادان دیده باشد ولی نمی‌داند نامش چیست. یا “اُسی” یا کلمات دیگر که بنده بر خود وظیفه دانستم که چنین کاری انجام دهم

ازآنجایی‌که به منطقه‌ی زندگی‌تان بوشهر است چرا درباره‌ی شخصیت تاریخی این ناحیه داستانی ننوشتید؟

درباره شخصیت‌های تاریخی کم‌وبیش افرادی در ارتباط با آن‌ها روایت و داستان‌هایی نوشته‌اند که امیدوارم بتوانم در آینده به این مسئله مهم بپردازم.

روایتِ داستان بومی چیست ؟

در داستان بومی استفاده از آداب‌ورسوم و فولکلور یک آن منطقه استفاده می‌شود که شاید در مناطق دیگر استفاده نشود به‌طور مثال یکی از داستان‌ها به نام صُبحدم است که مراسم قبل از روز عاشورا در مساجد بوشهر قبل از اذان صبح عاشورا انجام می‌شود که افراد در مسجد در صف منظم با آهنگ خاصی که همراه با حزن و اندوه است مدیحه‌سرایی کرده و اشعاری می‌خوانند که درجاهای دیگر مرسوم نیست :

ای صبحدم یِکدَم مَدَم  یک امشبی بهر خدا ، ای تا حسین کشته نشه اندر زمین کربلا و….

که بعدازآن اذان صبح به‌وسیله مؤذن خوانده می‌شود پس‌ازاین مراسم هم بعد از نماز مرسوم است که آتش و حلیم نذری بین افراد تقسیم می‌کنند.

یکی از تفاوت‌های مهم روایت داستانی با روایت بومی داستانی در چیست ؟

روایت داستانی به‌صورت داستان‌های کوتاه یا بلند یا رمان به زبان سلیس فارسی است که برای تمام افراد با خواندن آن نیاز به فهم کلمات بومی یا محلی ندارد ولی داستان‌های محلی و بومی به زبان خاصی نوشته می‌شود که خیلی از کلمات قابل‌فهم برای خواننده نیست باید فرد ساکن یا اهل آن منطقه باشد و به مفهوم آن‌ها پی ببرد حتی آداب‌ورسوم که در مناطق بویم وجود دارد در داستان‌ها وجود ندارد و آشنایی با این آداب‌ورسوم فقط مخصوص افراد آن منطقه است شاید افراد کمی باشند که حوصله نوشتن داستان بومی به زبان محلی داشته باشند و به کار بردن فتحه و ضمه و کسره و غیره در کلمات چندان آسان نیست به‌طور مثال کلمه ” چِپَل به معنی کثیف هم دارای کسره و هم فتحه و هم ساکن دارد که یک مقدار کار را مشکل می‌کند و نویسنده باید تمام حواس و فکرش این باشد که کلمه را درست بنویسد که خواننده برای خواندن مشکلی نداشته باشد.

با توجه نگاه بومی شما چقدر قائل به این موضوع هستید که جغرافیا بخشی از روایت است و می‌توانند در ساختار و نحوه یک روایت  و حتی انتخاب راوی تأثیر بگذارد و یا نقش آداب ، زبان و اعتقادات مردم آن منطقه که داستان در آن می‌گذرد چقدر اهمیت دارد؟

اهمیت این موضوع خیلی مهم است زیرا ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که جنوب کشور اطلاق می‌شود در این منطقه یک سری آداب‌ورسوم و سنن وجود دارد که باید به رخ کشیده شود و بازگو شود شاید اگر تکرار نشود به ورطه فراموشی سپرده شود چه‌بسا که خیلی از آداب‌ورسوم ما رو به فراموشی است و آداب‌ورسوم و حتی بازی‌های محلی که در منطقه ما بوده براثر پیشرفت فنّاوری و فضای مجازی رو به فراموشی است در حال حاظر که افراد به مهمانی هم می‌روند مثل‌اینکه باهم قهر هستند هرکسی گوشی تلفن همراه خود را روشن کرده و سرگرم است و حتی شاید سلام هم فراموش کرده‌اند تا زمانی که خداحافظی کرده و خار ج می‌شوند ما از اصل خود دور شده‌ایم. باید به هر طریقی شده آداب‌ورسوم منطقه خود را به کوچک‌ترها یادآوری کنیم  درگذشته ما حتی پای خود را جلوی پدر و مادر دراز نمی‌کردیم ولی الآن… این نشان از دوری آداب‌ورسوم خود هستیم شاید کم‌کاری ما در این زمینه تأثیرگذار بوده است ما بوشهری‌ها گذشته درخشانی داریم که شاید چندان به آن اهمیت نمی‌دهیم خیل از آداب‌ورسوم ، زبان زد خاص و عام است مراسم عزاداری ما در ایران تک است مراسم عروسی ما آن‌قدر باشکوه است که می‌گویند عروسی بوشهری‌ها تماشا دارد.

واقعاً تماشا دارد هرچند با خارج شدن از آداب و سنت‌ها رفته‌رفته در بوشهر نیز سنت‌ها کم‌رنگ می‌شود

در دوره متوسطه اول درس آزاد در کتاب فارسی ، فصل ادبیات بومی آمده است و تعلیقات آن شامل ” خودارزیابی ، دانش زبانی ، فعالیت نوشتاری ، حکایت و روان‌خوانی ” می‌باشد. این فعالیت‌ها چقدر توانسته دانش آموزان را به گرداوری قصه‌های بومی سوق دهد.

متأسفانه کتاب‌های درسی چندان کمکی به رواج و ارتقا این مقوله نمی‌کند و در کتاب فارسی یا هر کتاب دیگری زیا دبه اهمیت این موضوع نمی‌پردازد باید در هر کتاب فارسی در هر منطقه نه برای نمره بلکه برای آشنایی با آن زبان یکی از آداب‌ورسوم  حتی داستان گذشتگان این مرزوبوم به زبان محلی ضمیمه به کتاب فارسی هر منطقه اضافه گردد مانند جغرافیا که جغرافیای استانی همه ضمیمه درسی جغرافیا شده است این کار خیلی خوب و نتیجه‌بخش است اما متأسفانه مسئولین ما کوتاهی می‌کنند و چندان توجهی به این مقوله ندارد  یا کتابی مجزا و جدا از کتاب فارسی به چاپ برسانند و آداب و رسومات محلی در آن ذکر شود و به حالت تشویقی به دانش آموزان نمره داده شود یا از دانش آموزان بخواهیم از زبان مادربزرگ یا پدربزرگ خود مِثَلی یا حکایت و روایتی بنویسند و به کلاس بیاورند و در زنگ انشاء بخوانند تا زبان محلی و بومی فراموش نشود.

در حال حاظر جوانان و یا در کل خانواده‌ها دوست ندارند به زبان بومی به‌اصطلاح گپ بزنند . این دلیل را در چه چیزی جستجو می‌کنید؟

بچه‌های امروز خود رازمانی باکلاس می‌دانند که فارسی روان حرف بزنند درصورتی‌که پایه و اصول هر منطقه زبان بومی و محلی آن منطقه است مگر چه عیبی دارد که پدر و مادرها در منزل با زبان محلی صحبت کنند تا برخی از کلمات در ذهن بچه‌ها تداعی شود مثلاً کلمه ” مچیم” به معنی نمی‌دانم چه عیبی  دارد که تلفظ نمی‌شود باید به طریقی آن‌ها را آشنا کرد تا این زبان و آداب‌ورسوم فراموش نشود.

اگر بخواهید پیغام کتاب گرگور را در چند سطر بگویید؟

کتاب گرگور به‌غیراز آشنایی با کلمات و واژه‌های بومی دارای سه پیام است . اخلاقی ، اجتماعی و مذهبی . مثلاً در داستان اخلاقی ” هدیه خدا” نوشته‌شده و انسان را به‌طرف خدا هدایت می‌کند. در داستان” گرگور” پیام اجتماعی  است که انسان به هر مقام و درجه‌ای می‌رسد نباید گذشته خود را فراموش کند و همیشه گذشته را به انسان یادآوری می‌کند در داستان اشکون و زیارت و…جنبه مذهبی دارد و مسائل مذهبی را به انسان یادآوری می‌کند.

از آخرین فعالیت‌های خودتان بفرمایید . اینکه مشغول خواندن چه اثر یا نگارش چه کتابی هستید؟

انشالله دلم می‌خواهد در آینده به همین صورت به زبان محلی و بومی داستان‌نویسی کنم و بتوانم هرچند کوچک نقشی در بزرگ داشتن و شکوه زبان بوشهری داشته باشم و با توکل به خدا و تلاش شبانه‌روزی درصدد نوشتن کتاب دیگر در همین زمینه هستم که با توفیق الهی میسر گردد.

در خاتمه از اینکه وقت خود را در اختیار ما قراردادید تشکر می‌کنیم.

خدا قوت . امیدوارم در مسیری که گام برمی‌دارید موفق و مؤید باشید و آینده خوبی برایتان آرزو می‌کنم.