- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

رسانه در دام سست کوشی! یادداشتی از اسماعیل حسام مقدم – مجله رسانه فرهنگ

رسانه هایی در دام سست کوشی!

 

اسماعیل حسام مقدم

دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر

 

انتخابات و رسانه در ایران معاصر؛ همواره به عمیق ترین و گسترده ترین وجوه اجتماعی مبدل می شوند و به ناگاه اهمیت بازنمایی رسانه ای در اذهان عمومی رخ می نماید. از همین رو تحلیلهایی در نقد برآمدن ناگهانی شبکه های رسانه ای هوشمند، چیزی را مورد توجه قرار می دهد که دکتر هادی خانیکی از آن با عنوان “سست کوشی” یاد می کند.

اندیشمندان مکتب انتقادی فرانکفورت در بحران دهه ۱۹۳۰ تا دوران پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ به بعد) همواره نسبت به جریان توده سازی صنعت فرهنگ و ساز و کارهای آن حساسیت داشتند و ازهمین رو با این مناسبات فرهنگی که در نخستین برخورد می توانست نشان از بافرهنگ بودن و متمدن بودن تلقی گردد، اما در تحلیلی عمیق تر نشانه هایی از تخدیرکنندگی عوام و توده ها با خود به همراه داشت که نظام مصرفی / سرمایه داری طراحی نموده بود تا از فرهنگ و هنر برای توده سازی شهروندان بهره برداری نماید. از همین رهگذر و با همین ایده انتقادی و بدبینانه اگر به جهان شبکه های مجازی هوشمند که با برنامه هایی مانند واتس آپ و وایبر در جامعه درحال گذار ایران خود را فراگیر و عمومیت بخشیده، نگاهی بیاندازیم متوجه شکل و فرمی از توده سازی گسترده از نخبگان جامعه ای می شویم که راه توسعه و توسعه اندیشی را در قالب کنش های مجازی یافته اند و دنیای اندیشیدن این نخبگان در فضای لذت بخش و تخدیرکننده واتس آپ رقم می خورد. کنش های انتخاباتی در فضای مجازی شبکه های هوشمند با خود گونه ای از انقیاد و در دام افتادگی را شکل می بخشد. این انقیاد به زعم ژان بودریار با نوعی اغوا و نارسیسیم و خودشیفتگی همراه می شود. کاربر این شبکه ها تخدیر این لذت ها و ایماژهای واهی از خود در آینه موبایل می شود و چنان شیفته و واله خود می شود که به ناگاه با جامعه ای از کاربرها مواجه می شویم که هیچ انسجام اجتماعی و یا سرمایه فرهنگی بین آنها وجود ندارد؛ صرفا با حجم گسترده ای از اکانت ها و کاربران مجازی با هویت های ژله ای و سیار روبه رو هستیم؛ در این وضعیت  با چالش های فرهنگی و اجتماعی متعددی هم نفس خواهیم شد که در دوره انتخابات می تواند نگاه خیره کاربران را به جایی منحرف نماید که اصل ماجرا نیست و بیشتر به یک بازی تخدیرکننده می ماند. این وضعیت با خود اتفاقی را شکل می دهد که در آن معنای “جامعه” از درون تهی می شود و دالی هست که هیچ مدلولی را نمایندگی نمی کند. سامان های جامعه از هم پاشیده شده و به طور مثال وضعیتی ساخته و پرداخته می شود

عرصه عمومی در دوره انتخابات تقریبا رنگ می بازد. جایی و یا نامکانی نیست که بتوان در آن تجربه در جامعه بودن کرد. فضاهای عمومی به واسطه رسانه های مجازی به شدت فردی و تکینه شده اند. اندک شررهای فردی در این جا برخی اوقات شاید بتواند گروهی از افراد را گرد هم بیاورد و پس از اندک زمانی به تنهایی محتوم خود پناه می برد. وضعیت کنونی انسان ایرانی در این جامعه از معنای اجتماعی و جمعیتی تهی شده، دقیقا چیزی جز این نمی تواند باشد. در چنین مکانی شعارهای انتخاباتی چگونه می تواند برساخته شود؟!

 

نظام تبلیغاتی در شبکه های رسانه ای هوشمند با تمام قدرت درحال تهی کردن جامعه از جمعیت است. عرصه عمومی کمابیش جایی برای متورم شدن حوزه خصوصی اشخاصی شده که دارای تسلط و هژمونی در این نظام سرمایه سالار و مرکانتیلی هستند. خیل عظیم جمعیت نیز در سوی دیگر صرفا به ناچار مصرف کننده ایماژها و تصاویر و واژگان این افراد شده اند.

قرار بر این بود که رسانه ها در انتخابات؛ هوای تازه و اکسیژن دار به عرصه عمومی برسانند تا تنفس جامعه منظم تر شود. اما چه بر سر کالبد محتضر این جامعه آمده است که عرصه هایی هم حتی که قبل از این مکانی برای هویت بخشی به جمعیت ها بود، نابود شده است. به عنوان نویسنده ای که از سالها پیش نگران این وضعیت خفگی ( آسفیکسی ) عرصه عمومی بوده ام؛ تنها راه نجات را نیز دقیقا از درون همین مطبوعات و رسانه ها می جویم. چه می شود که نهادهای مطبوعاتی مجددا پاتوق گروه ها و جمعیت های مردمی باشند که درباب یک دغدغه هویت بخش مانند انتخابات آزاد گرد هم بیایند و عرصه عمومی را در جامعه واقعی بیافرینند؟ فرآیند توسعه و گام نهادن در این جریانِ همواره مولد و پویا؛ ضرورتی تام با خود به همراه دارد و آن گرد آمدن و گفتگو کردن در عرصه عمومی است و چه نهادی دیرپاتر و متشخص تر از مطبوعات که ظرفیت های هستی شناختی آن را دارد که محمل و ملجا این جریانهای اندیشگی و گفتگویی قرار گیرد.

راه دیگر نجات از سست کوشی در شبکه های مجازی هوشمند؛ اطلاع رسانی و کمپین سازی است که با این کارکرد ویژه در دوران انتخابات می شود جریان ها و کمپین های اجتماعی را در محیط واقعی شکل داد، مدیریت کرد و جهت بخشید. به زعم نویسنده این یکی از مهمترین کارویژه های شبکه های مجازی هوشمند مانند واتس آپ و یا وایبر و تلگرام است که باید عمومیت بیابد. در این نقش و کارکرد، کاربران از زیر پتو به در آمده و به مجاهدان جهان واقعی و شهروندان مسئولی مبدل می شوند که در فضای عمومی جامعه درحال کنشگری انتخاباتی هستند. این نگاه و چشم انداز می تواند در شکل دادن به هویت جدیدی برای شهروندی بسیار موثر افتد و جهان جدیدی با امکان های جدیدی را برای زیستن برساخته نماید. این کارکرد هویت بخش می تواند به شکل دادن و صورتبندی مساله شناسی هر محیطی کمک نماید و از شبکه های مجازی هوشمند برای ارتباطات گسترده و گردهم آیی فعالان و انجمن های غیردولتی استفاده می شود.

اسماعیل حسام مقدم؛ همچنین عضو پیوسته “انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و رسانه” نیز می باشد. وی مدیرمسوول نشریه جامعه مدنی “آوای هامون” می باشد.