- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

̋از کلاس درس پتروشیمی دشتستان چه آموختیم؟ ؛ یادداشتی از سعیده مهدی زاده

̋ از کلاس درس پتروشیمی دشتستان چه آموختیم؟ ̏

 

در بزرگداشت ۴ مردادماه روز نه گفتن دشتستان به یکی از جلوه های توسعه ی ناپایدار

 

سعیده مهدی زاده

 

به عقیده ی برخی ازصاحب نظران اگر بخواهیم تحلیلی دقیق تر و خالی از غرض ورزی نسبت به ماجرایی داشته باشیم بایستی قدری از آن فاصله بگیریم و زمانی به آن بپردازیم که غبار تعصب ها و هیاهوی منیت ها فرو نشسته باشد٬ از این رو شاید هنوز کمی زود باشد تا ماجرای ناکام ماندن کلنگ زنی پروژه ی پتروشیمی دشتستان را واکاوی کرد و شکل گیری این تمرد مدنی را به درستی ریشه یابی نمود٬ اما شاید یادآوری این ماجرا برای این روزها٬ که بحران آب نفس استان بوشهر را به شماره انداخته خالی از فایده نباشد. امروز چهارم مرداد ماه٬ یک سالگی رخدادیست که بی گمان در اذهان جامعه ی مدنی استان بوشهر خواهد ماند.

رخدادی که گرچه در نوع خود کم نظیر بود اما قضاوت هایی به غایت ضد و نقیض در پی داشت٬ برخی آن را در حد یک حرکت مدنی بالغانه ستودند در حالیکه مدیران ارشد استانی آنرا به مفسده  ی گروهی فریب خورده ی نادان تنزل دادند. یک سال پیش در چنین روزی فعالین محیط زیستی استان بوشهر به همراه عده ای از کشاورزان محلی٬ از کلنگ زنی پروژه ی پتروشیمی دشتستان در مجاورت شهر آبپخش ممانعت به عمل آوردند و به یکی از صدها پروژه ی صنعتی که اغلب بدون پشتوانه ی علمی در کشورما کلنگ می خورند٬ یک نه محکم گفتند. فعالین مدنی با استناد به آلایندگی پتروشیمی و آب بر بودن این صنعت  بر استقرار این واحد تولیدی در مجاورت باغات خرما ی منطقه ی آبپخش مخالفت کردند٬ منطقه ای که علائم بروز یک خشکسالی قریب الوقوع را نشان می داد.

آقای نعمت زاده وزیر وقت صنایع و معادن وقتی بهت زده  در رکاب استاندارعصبانی  و هیئت همراهش  محل افتتاح پروژه ی ناکام را ترک می کرد حرفی عجیب و در خور تامل زد. ایشان با ابراز تعجب از مخالفت مردم گفتند: ̋ هر جای دیگری بود با قربانی و سلام و صلوات به پیشواز ما می آمدند در این بیابان برهوت که زمین درجه چند کشاورزی است چه جای مخالفت دارید؟ ̏ این اظهار نظر عجیب یک مدیر ارشد دولتی حکایت از نزدیک بینی مزمن مجریان و برنامه ریزان کلان کشور ما دارد که حتی قادر به پیش بینی بحران های قریب الوقوع نیستند و در برنامه ریزی احتمالی برای مدیریت آن ها بسی عاجزند. هنوز بیش از یکسال از اظهار نظر عجیب جناب وزیر نگذشته که استان بوشهر بالاخص شهرستان دشتستان  در تب تند یک خشکسالی کم سابقه می سوزد  و ماه هاست که متولیان آب استان حتی در تامین آب شرب شهروندان درمانده اند. راستی عجیب نیست تشویق سرمایه گذاری برای صنعتی آب بر در این مختصات جغرافیایی با این شرایط خاص؟!! ایران چند قربانی باید بدهد تا ما به مدیریت علمی ایمان بیاوریم؟ چرا بارها و بارها در کوره راه حوادث می افتیم و با پرداخت هزینه های گزاف مجبور به بازگشت از راه رفته می شویم؟  آیا جز این نیست که با حافظه ی تاریخی کوتاه مدتمان از مرور وقایع عبرت انگیز گذشته اجتناب می کنیم  و از سر غرور قادر به پذیرفتن اشتباهاتمان  و مهم تر از آن درس گرفتن از آن ها نیستیم.

مدیریت بحران به معنای دویدن پس سر بحران ها نیست بلکه به معنای آماده و مهیا٬ مجهز به علم روز به پیشواز بحران ها رفتن است. با این تغییرات اقلیمی چشمگیر٬  تحریم های فلج کننده ی صنعت نفت و مشکلات عمیق محیط زیستی استان بوشهر آیا فکر کردن به سرمایه گذاری در زمینه ی برق خورشیدی٬ کشاورزی هیدروپونیک٬ استقرار واحدهای آبشیرین کن در نواحی ساحلی٬ توسعه ی گردشگری و… رویا پردازیست؟  شاید برای منطقه ای که به باور برخی صاحب نظران به زودی شاهد مرگ کشاورزی سنتی خواهد بود و بی آبی منجر به مهاجرت گسترده ی شهروندانش  خواهد شد٬ تحقق یک رویا معجزه ی رستگاری باشد.  امید که دولت ها با تسهیل امور و تشویق  بخش خصوصی به سرمایه گذاری در این  قسم پروژه ها٬  نیم نگاهی به بحث توسعه ی پایدار داشته باشند و اشتغال زایی را متناسب با شرایط  اقلیمی مناطق و رعایت الزامات علمی- محیط زیستی٬ تحقق بخشند.