- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

پاندورا مقصر است یا حوا؟ شاید هم…؛ مقاله ای از علی اکبر حق پرست

پاندورا مقصر است یا حوا؟ شاید هم…

علی اکبر حق پرست

 

پیش از آنکه وارد بحث اصلی شوم و آن را مورد تحلیل و تفحص قرار دهم لازم می دانم سخنی کوتاه درباره اسطوره بیان دارم، پس چگونگی خلقت پاندورا و حوا را پی گیرم و در نهایت اینکه آیا این دو زن مقر و گنه کارند؟ یا…

اسطوره؛ از حیث تعریف  – کوتاه و مختصر- به افسانه هایی می گویند که نیمی حقیقی اند و نیمی غیرحقیقی، آمیخته ای ست از موضوعات زمینی و فرازمینی، تلفیقی است از ناباوری ها و باورها؛ گاهی قابل لمس اند، آنجاکه در زندگی زمینی با سوژه های شان مواجه می شوی، و گاه چنان افسون گونه جلوه می کنند که در باورها نمی گنجد. اسطوره تعریفهای جنبی هم دارد: مثلا اسطوره باورهای یک ملت است، تاریخ جوامع کهن است، فرهنگ یک جامعه است، و پشتوانه ای ست فرهنگی از بهر یک قوم و یک قبیله و یک ملت.

اسطوره پاندورا و چگونگی خلقت آن:

پاندورا در اساطیر یونان بنابر روایات و افسانه های هزیود/هسیود Heziyod (شاعر یونانی قرن هشتم قبل از میلاد که پدر شعر تعلیمی یونان دانسته شده  است. شعر وی به نام کارها و روزها؛ بیان تجربه های روزانه وی در کشتزارها و مزارع است که با قه و افسانه و تمثیلات در آمیخته؛ شعر دیگر وی توگامی در به وجود آمدن خدایان و آفرینش جهان می باشد.) (فرهنگ فارسی، محمد معین) نخستین زنی می باشد که به کمک هفستوس؛ خدای آهنگری و آتنا ؛ ایزدبانو جنگو به کمک خدایان دیگر و بنا به دستور زئوس؛ خدای خدایان خلق می گردد و هریک از خدایان اورا به فتی می آراید و نیز زیبایی، ملاحت، حزم و احتیاط و مهارت در کارهای دستی در اختیار او قرار می گیرد. با این همه هرمس؛ پیام آور زئوس و پیک رسمی ایزدان، دروغ و حیله گری را در قلب او جای می دهد، زئوس که می خواهد عقده درونی خویش را از برای اینکه پرومتئوس؛ آتش خدایان را برای زمینیان به ارمغان آورده است، بگشاید و مردمان را تنبیه نماید؛ به پاندورا ماموریتی می دهد؛ و این ماموریت در واقع اجرای تمیمی است که زئوس برای بدبختی و گرفتاری های بشر در نظر گرفته و به تایید دیگر خدایان می رسد. هسیود در کتاب کارها و روزها نقل می کند: زئوس پاندورا را نزد اپیمته؛ برادر پرومتئوس به زمین فرستاد. پرومتئوس به برادر خود نصیحت کرده بود که از زئوس هیچ هدیه ای نپذیرد، ولی اپیمته که مجوب پاندورا شده بود، اورا به همسری خویش برمی گزیند. پاندورا همراه خود یک جعبه یاسیویی دار، هرچندکه اپیمته از جعبه چیزی به میان نمی آورد که محتوی همه دردها و مائب است و سرپوشی که بر آن می باشد مانع فرار محتویات آن می شود. پاندورا به محض رسیدن به زمین و یافتن فرصت مناسب سرپوش جعبه را برداشته و همه محتویات آن میان افراد بشر پراکنده می گردد، تنها امید که در ته جعبه یا سبو قرار دارد از آن بیرون نمی رود، شاید به این علت که پاندورا سرپوش را مجددا بر روی جعبه می نهد. (فرهنگ اساطیر یونان و روم – پی یر گریمال –  ۶۷۹)

کتاب اساطیر یونان نوشته ف.ژیران ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، راجع به پاندورا با کمی تغییر چنین آورده است: تا هنگامی که کرونوس فرمانروایی می کرد ایزدان و آدمیان با تفاهم متقابل می زیستند. همچنان که هسیود آورده است: در آن روزها خوراک مشترک بود؛ انسانها و ایزدان در کنار هم می نشستند، با فراز آمدن ایزدان وضعیت کوه المپ تغییر کرد و زئوس اقتدار ایزدی خود را بر انسان تحمیل کرد. بخصوص وقتی زوس اطلاع یافت که پرومتئوس آتش را از بهر انسان آورده، تصمیم گرفت آدمیان را به فلاکتی نو در اندازد. به هفستوس فرمان می دهد تا گِلِ رُس و آب درهم آمیزد و پیکره زنی را نقش بزند. نیروی حیات در آن بدمد و آوایی انسانی بدو ببخشد. هفستوس نقش باکره ای را می زند که زیبایی اش خیره کننده است و همتای ایزدبانوان نامیراست؛ ایزدان هم هدایای ویژه ای نثار این آفریده نو می کنند که پاندورا نام گرفته، در این نوشته هم آمده است، هرمس حیله گری و دروغ گویی را در قلب پاندورا جای می دهد. ((ص ۴۷)

حوا؛ دیگر زنی است که در تورات نحوه خلقت اش ذکر گردیده است. کتاب تجلی اسطوره در شعر حاف در خوص  آفرینش و خلقت حوا چنین آورده است: چون آدم را بیافرید، او را به بهشت فرستاد و گفت: این بهشت ترا دادم و او را به بهشت اندر بداشت. پس خدای تعالی خواست که از آدم نیز خلقی بیافریند همچون آدم. پس چون آدم بخفت و خواب بر وی غلبه کرد… خدای عزوجل مر حوا را از پهلوی چپ آدم بیافرید به قدرت خویش، خلقی چون… (ص ۱۴) کتاب فرهنگ نمادها، جلد سوم در مورد معنای لغوی حوا در زبان سومریمی گوید: حوا در زبان سومری؛ایزدبانو نین تی است. نین تی؛ به معنای بانو که واژه ننه از آن ماخوذ است. و تی به معنی حیات بخش یا حوا می دهد. در من تی به معنی دنده هم می باشد. پس واژه ترکیبی نین تی؛ به معنی بانوی حیات بخش و همچنین معنی بانویی که از دنده ی چپ خلق گردیده و خلقت یافته است می دهد. این قدیمی ترین جناس در مورد واژه تی به معنی حیات بخش و خلقت حوا از دنده آدم بوده و آمده است (فرهنگ نمادها، جلد سوم، ص۳۶)

سفر پیدایش در مورد چگونگی خلقت حوا اینگونه می گوید: خداوند خوابی گران بر آدم مستولی گردانید، و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند از آن دنده آدم زنی را بنهاد و وی را به نزد آدم آورد (سفر پیدایش ۳-۲۱؛ ۳) . در قرآن نام حوا نیامده فقط در چند مورد از نقش واحدی که همسرش را خداوند از او آفریده سخن رفت (نسا ۱ و اعراف ۱۸۹) در فرهنگ فارسی تالیف غلامرا انصاف پور حوا را چنین معنا شده است: از ور فلکی است با هیاتی متشکل از ۲۴ ستاره، که پیکره زنی را می نمایاند که ماری در دست دارد، نیز ححوا؛ زن گندمگون هم معنا شده است.

 

نگاهی تحلیلی به اسطوره پاندورا

در اسطوره پاندورا هرچند بشر به رغم خواسته خدایان از منافع آتش بهره مند می شود، اینک به رغم خواسته پرومتئوس از طریق پاندورا بدبختی هایش بر  او فرستاده می شود. زن تاوان آتش است و هرگز نمی توان از دخول نمادها در درون اسطوره ها جلوگیری کرد. پاندورا دوسویگی آتش را نشان می دهد، آتش هرچندکه به انسان قدرتی عیم بخشیده اما ممکن است بسته به اینکه گرایش انسان مستقیم باشد یا انحرافی، موجب بدبختی یا خوشبختی اش شود، اغلب زنان هستند که آتش را به طرف بدبختی می چرخانند. آتش در من نماد عشق است که تمام بشریت انتار آن را دارد هرچندکه از آن رنج می کشد. انسان که از آتش خدایان شادمان است از زخم سوختگی از اتش هوس همواره در عذاب می باشد و پاندورا را نماد آتش هوس هایی است که بدبختی انسان را باعث می شود. (فرهنگ نمادها، جلد دوم)

نگاهی تحلیلی به اسطوره حوا، آدم و حوا شناختی تجربی از خدا داشتند و خدا با آنان سخن می گفت و بر آنان تجلی می کرد. آنها از تمامی دغدغه ها بری بودند و می توانستند وقت خود را به مراقبه و مشاهده تخصیص دهند. هر دوی آنان از یک قالب اند به گونه ای که وقتی آدم در خواب است، حوا از دنده چپ او بیرون کشیده می شود. (یقین از این بعد اسطوره ای است که به باور برخی مردمان فرمانبرداری زن از مرد یک امر آسمانی ست. در من آیا مّثل از دنده چپ پاشده، یا اینکه بر دنده چپ افتاده، برگرفته از این اسطوره نیست؟) حوا در تورات چنانکه آمده اولین زن، اولین همسر و اولین مادر آدمیان ملحوظ شده است، و با نگاه به حوا در درون آدم (که از دیدگاه فلسفی گوستاو یونگ، حوا بخش زنان مرد می باشد و آنیما خوانده می شود.) بی گمان وی نماد عامل زنانه در مرد خواهد بود. مرد در درون خود اکنون یک ذات دارد و یک روح، که همانا حوا می باشد، زیرا روح را مونث به شمار آید ( به خطبه هایی بر سفر پیدایش، ۱۵:۴) رجوع شود. حوا که به معنای احساسات و عامل غیرعقلانی انسان است و با این فر که تنها این بخش از روح تسلیم فریب می شود و گناه بزرگ بر گردن حوا می افتد، از اینجاست که روح از ذات جدا می گردد. انسان در تمامیت خود گناه می کند، زیرا روح و ذات گناه را پذیرفته اند. در ارتکاب این گناه نقش اول را روح برعهده داشته و ذات آن را مشروع دانسته و دلیل ذات بر نقش اول که روح مرتکب گناه گردید، همانا بر این می داند که اغواگر برای رسیدن به منظور نمی توانسته مستقیم به ذات خطاب کند، بلکه می بایست روح را به این عمل وادارد. این موضوع از لحاظ جنسیتی هم مطرح می گردد، همچنانکه گناه نزدیکی برگردن حوا می افتد، وقتی حوا معنی زن و جسم و شهوت را در خود دارد، شاید ازهمین ناحیه است که زن ستیزی شروع می شود و لعنت زنان به توسط آبا الاولین ورت می گیرد. بی تردید ازهمین جاست که آباالاولین زن را ناق العقل دانسته و او را نماد خاستگاه دردهای بشریمی پندارند. پاندورا اگرچه به دستور زئوس در اساطیر یونان آفریده می شود و حوا از دنده چپ آدم توسط خدا (آنچنانکه تورات می گوید) اما نهادشان بر اساس دسیسه و حیله گری ست. در اساطیر یونان به رغم خواسته پرومتئوس ازطریق پاندورا بدبختی ها بر او فرستاده می شود، و از بهر پرومتئوس مشخ می گردد این زن تاوان آتشی ست که از برای آدمیان آورده است. گرایش انسان به سمت و سوی آتش چه مستقیم و چه انحرافی، هم موجب خوشبختی اش می شود و هم موجب بدبختی اش، و اغلب زنان هستند که آتش را به طرف بدبختی می چرخانند. آتش از آنجاکه نماد عشق است، بشریت همواره انتظار آن را دارد، هرچند از آن رنج می کشد، اما باز از آتش خدایان شادمان است. چه از زخم سوختگی از آتش هوس دچار عذاب می گردد. حال گیریم پاندورا و حوا نماد آتش و هوس هایی هستند که بدبختی انسان را باعث گردیده، و گیریم که نهادشان فتنه انگیز؟! آیا می توان این دو زن به جرم اینکه اینگونه خلق شده اند مورد ملامت و شماتت قرار داد؟ آیا می شود به علت اینکه زن از دنده آدم برآمده کوچک و حقیر شمرد و او را به دیده یک فرمانبردار نگاه کرد؟ پاندورا آفریده می شود تا زوس توسط وی کینه و عقده درونی اش را بر سر افراد بشر خالی کند، و خدای تورات از بهر قدرت نمایی و اقتدار، و از آنجا که می خواهد توانایی خویش را به رخ بکشد حوا خلق می کند. آفرینش این دو زن به گونه ای می باشد که آفرینندگان شان در آنها آتش عشق و هوس همچنان شعله ور نگه می دارند تا از این رهگذر انسان تنبیه شود (بنا به خواسته زئوس))، و یا انسان بهشتی بماند (مثل آنچه خدای تورات می خواهد) اما اینجا سوالی پیش می آید مبنی بر اینکه چرا خدایان از روی کینه و قدرت دست به ساختار چنین زنانی می زنند؟ و آیا مردمی که زنان را حیله گر و فتنه انگیز می پندارد، و آنانرا ناقص العقل به شمار می آورند و یک فرمانبردار صرف تلقی می کنند برگرفته از آن چیزی نیست که در اسطوره پاندورا و حوا آمده است؟ مگر حوا آفریده نگردید تا بخشی از مرد که همانا بخش زنان درونی مرد است پر نماید؟ متاسفانه اسطوره پاندورا و آدم و حوا باع گردیده اند تا آباالاولین به چشم حقارت به این دو زن نگاه کنند و همین نگاه های غلط و احساسی و در پاره ای موارد تعصبی و کورکورانه و دگماتیسم نسبت به زن امروز هم آن را شاهد باشیم. تازه از کجا معلوم گشودن پای زن در حوزه رب المثل برهمین دیدگاه استوار نباشد؟