- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

به بهانه ی روز جهانی توان یابان (افراد دارای نقص عضو)؛ یادداشتی از ایرن واعظ زاده

 

به بهانه ی روز جهانی توان یابان (افراد دارای نقص عضو)

ایرن واعظ زاده

کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی

 

تاکنون بارها در باب نقص عضو و مسائل و حواشی مربوط به این مقوله قلم زده و همواره سعی داشته ام در نوشتارهایم به مخاطب بقبولانم سلامتی امری تضمین شده نبوده و دارندگان نقض عضو با وجود محرومیت از این موهبت نیز قادرند روال عادی زندگی خویش را پیش ببرند.

اینک قصد دارم از زاویه ی دید تازه ای و با بیانی متفاوت تر و به دور از جو شعارزده ای که بسیاری از فعالین عرصه ی معلولیت به دور خود تنیده اند، از مسئله ی نقص عضو سخن بگویم.

شگفت زدگی و حیرت بسیاری از مردم در برابر توان یابان موفق و مستعد امری است که خود هر روزه شاهد آن هستم.

بایستی این مسئله را گوشزد کرد که توان یابان نیز همچون سایر افراد از اقشار و طبقات مختلف، روحیات و تربیت متفاوتی دارند؛ آنان بنا به موقعیتی که در آن رشد و پرورش یافته اند، می توانند فرهیخته و باسواد یا کودن و تهی از ادب و نزاکت باشند. بر همین حسب هوش، ذکاوت یا جوشش آن ها در زندگی اجتماعی نیز می تواند متفاوت باشد. این نقص بزرگ و روحیه ی افراط گرا و تفریط گرایانه ما است که افراد دارای نقص عضو را بنا به سلیقه ی خود مفلوک یا قهرمان انگاشته و قلمداد می نماییم.

این پاراگراف در بخشی از یادداشتی دیگر در خصوص نابینایی نیز از نگارنده قابل مشاهده می باشد و آنچه سبب شده تا در اینجا نیز مجددا بازنشر گردد، روحیه ی قهرمان سازی و قهرمان پروری بسیاری از افراد دارای نقص عضو است که این روزها نیز به مد و کلیشه ای برای ابراز وجود تبدیل شده است.

هرچند هنوز نمی توان ادعا کرد دیدگاه های تفکیک معلولیت شکست خورده است اما خوشبختانه در سال های اخیر، بسیاری از دارندگان نقص عضو همچون نسل های گذشته سعی در پنهان کردن و انکار معضلات جسمی خویش ندارند و معلولیت و نقص عضو به طور جدی دغدغه ی بسیاری از افراد درگیر با این معضل شده است؛ دغدغه ای که گاه برای اثبات کردنش در مسیری نادرست گام می نهند.

این درست است که بسیاری از تبعیض ها و بی عدالتی ها برای ” ما ” به عنوان یک شخص دچار عارضه ی جسمانی رخ می دهد اما نوع بینش و عملکرد بسیاری از ما در زیست اجتماعی، خصوصا در مواجهه و حضور در عرصه های عمومی، خود موجب تولید و بازتولید اشکالی از تبعیض در جامعه می گردد که سلسله مراتب غلطی را در تعریف اقلیت های مدنی تشدید نموده که منجر به پیامدهای مخرب و مسئله زایی در فرآیندهای گوناگون زندگی این افراد می شود.

طی گفت و گوهایی با افراد دارای نقص عضو – چه در مصاحبه های کاری و چه درد دل های دوستانه – متوجه شدم بیشتر این افراد تمایل زیادی به بیان روایت های زندگی شان دارند و در پاسخ به بسیاری سوالات، مباحث را با ضمیر اول شخص مطرح می نمایند.

بدیهی است افراد جامعه اعم از تندرست یا دارای نقص عضو، هر کدام به نوعی چالش های تلخ و شیرینی را در جریان زندگی خود تجربه نموده و هر یک حکایتی دارند اما انچه باعث تغییر و دگرگونی تدریجی و در نهایت بهبود وضعیت موجود در خصوص معضلات دارندگان نقص عضو می شود، پرداختن به اصل و ریشه ی مشکلات و همچنین آموزش و ارائه راهکارهای عملی و عقلانی به عوام و فعالین و دغدغه مندان این حوزه است و نه صرفا پرداختن به شرح حوادث و برشمردن موفقیت های شخص دارنده ی نقص عضو. هر چند این افراد با نگاهی روشن و هدفی مثبت به این امر مبادرت می ورزند اما باید توجه داشت گسترش چنین رویکردهایی در بین قشر توان یاب و فعالین این حوزه، علاوه بر ترویج نگاه قهرمان پرورانه و برانگیختن احساسات عوام به صورت لحظه ای، خود یکی از علل ایجاد باورهای غلط و برساختن معلولیت است که محصول نوعی تبعیض ناشی از موانع نگرشی و شناختی می باشد.