- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

یادداشت هانی عیدی زاده بر کتاب مفهوم آزادی اثر عبدالله الغروی ترجمه سیدمحمد آل مهدی

نام کتاب: مفهوم آزادی
نویسنده: عبدالله عُروی (العُروی)
مترجم: سیّد محمد آل مهدی
ناشر: اختران
✍هانی عیدی زاده

در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ صدا و سیما تصاویری از  برگزاری تجمع حمایتی یکی از کاندیداها را به نمایش گذاشت، که از بی بند و باری و عدم رعایت شئونات اسلامی طرفداران آن کاندیدا و شعار آزادی‌خواهی آنان نشان داشت. همانطور که من و مادرم در حال تماشای آن تصاویر بودیم، مادرم گفت: «شوف المسخّمات …» ترجمه اش می شود: این سیه روها رو باش! (منظورش بیشتر خانم‌ها بود)  اینها همون هایی هستند که آزادی را برای عریانی و بی بند و باریش می خوان! من به این آقا که اینها طرفدارش اند، رأی نمی دم.
ناراحت نبودم که چرا مادرم چنین برداشتی از آزادی دارد؛ حتی کسانی را که مثل او هم فکر می کنند، نباید ملامت یا قضاوت کرد؛ باد هریس، روانکاو یونگی برجسته، می نویسد: «…برای تغییر کردن، چیزی بیش از آگاهی لازم است. برای تغییر کردن، شهامت و فروتنی و این آمادگی لازم است که گه گاه احساس حماقت کنیم و به خودمان بخندیم.» (خودخواهی مقدّس، ص ۱۷۰)
این نوع نگاه به آزادی حتی «در آمریکا، سرزمین آزادی و جسارت» به گفته ویل دورانت نیز وجود دارد: «واضح است که اگر آمریکایی از نبودن آزادی شکایت کند، مقصودش آزادی معده است؛ نه آزادی فکر ـ چند سال پیش در یکی از جلسات اتحادیه کارگران امریکایی تهدید به انقلاب کردند، اما نه برای باز بودن و زیادی وقتِ کارِ کارگاه ها، بلکه برای بسته بودن میخانه ها، آزادی‌خواهی بزرگ در آمریکا محدود به این شده است که شراب را اولین واجبات یک مرد و وسعت نظر از اولین واجبات یک زن بدانند.» (لذات فلسفه، ص ۳۱۶ )
گویند بهترین داستانها معانی متعددی دارند و این معانی به موازات افزایش درک ما از پیچیدگی های زندگی تغییر می کنند. بی تردید داستان «مفهوم آزادی» از آن جنس است. زبانشناسان معتقدند: «واژه موجود زنده ای است که در طول زمان و مکان دچار تغییر و تحول ساختاری و مفهومی می شود.» از طرفی اندیشمندان علم ارتباطات بر این عقیده اند: «معانی و مفاهیم در ذهن مخاطب اند و نه گوینده».
عُروی خود معتقد است: «… واژه ها تجسم حوزه هایی از مفاهیم است، که به تجربه ها اشاره دارد و تجربه ها نمی توانند تفسیرگر واقعیت اجتماعی باشند، مگر آن که به شیوه هایی که خوشایند همه است بیان شوند.» (مفهوم آزادی، ص ۱۳)

به راستی «مفهوم آزادی» در ذهن ما معنای مثبت (آزادی برای) دارد یا منفی (آزادی از)؟ آیا آزادی باید محدود باشد یا نامحدود؟ رابطهٔ آزادی با اخلاق، امنیت و نظم چیست؟ رابطهٔ آزادی با حقوق اقلیت‌های دینی، قومی و …  چیست؟

دورانت در بیان مشکلات آزادی معتقد بود: «بیشتر داد و فریادهای آزادی از دلهایی بر می خیزد که تشنهٔ قدرت هستند. … نخستین شرط آزادی، محدودیت است. زندگی تعادل نیروهای متخالف است، همچنان ‌که معلق بودن زمین در فضا نتیجهٔ تعادل نیروهای متخالف می باشد. … هیچ چیز برای آزادی شوم تر از آن نیست که انقلابی پیروز شود. بزرگترین مصیبت برای عقیده‌ای هنگامی فرا می رسد که آن عقیده به کمال رسد و مستقر شود.» (لذات فلسفه، ص ۳۲۴)

حال آنکه عُروی می نویسد: «اگر شنیدیم کسی آزادی می خواهد نباید از او بپرسیم: آزادی چیست؟ بلکه باید از او پرسید چه تصوری از آن دارد؟ و اگر پاسخ داد آزادی می خواهم تا این یا آن کنم، همان، عاملِ حقیقیِ سر دادن شعار آزادی و توجیه گر واقعی این کار اوست.» (مفهوم آزادی، ص ۱۲)

آل مهدی مترجم نام آشنای آثار اندیشمندان عرب که نامش با ترجمه آثار محمد عابد الجابری گره خورده است، این بار در یک هجرت معرفتی و درونی به سراغ یک اندیشمند مغربی دیگری می رود، که در نقطهٔ مقابل اندیشه های جابری است. عبدالله العُروی که دانش آموختهٔ دانشگاه سوربن فرانسه است دارای دکترای دولت و ۵ اثر خاص در حوزه مفاهیم است؛ گرچه مهمترین آثار این هوادار بنام مدرنیته و گسست با سنت، سه کتاب «ایدئولوژی عرب معاصر، بحران روشنفکران عرب و عرب و اندیشهٔ تاریخی» اوست؛ اما همانطور که خود می نویسد:«معتقدیم ساده ترین راه ورود به جانِ جامعه، شناخت شعارهای آن است.» (مفهوم آزادی، ص ۱۱)  و چه خوب و جالب مترجم ریزبین و نکته سنج ش هم قبل از ترجمه آثار مهم او اقدام به ترجمه درک و معرفت او از مفاهیم کلیدی آثارش نموده است.

گرچه ترجمه کتاب «مفهوم تاریخ» عبدالله العُروی چند سالی است که در یکی از انتشارات خاک می خورد؛ اما مترجم به امید رهایی تاریخ سرود آزادی سر داد  و کام تلخ بازار نشر را به حلاوت «مفهوم آزادی» شیرین نمود.

از آنجایی که خوانندگان حوزهٔ  معرفت و فلسفه نیک می دانند که چه خلأهای فراوان تحقیقی، پژوهشی و تطبیقی در بررسی مفاهیم کلیدی فلسفه و معرفت غربی با مفاهیم و برداشت های متفکران جهان اسلام وجود دارد. سقراط پیشنهاد کرده است: «ما باید تعلیم دهیم؛ نه اینکه تحریم کنیم.»

این اثر ضمن بررسی متون دیگر به بررسی متون اسلامی در خصوص «مفهوم آزادی که از بارزترین مفاهیم مدرنیته» (مفهوم آزادی، ص ۸) و اولین رکن دمکراسی است می پردازد و خواننده را با بررسی لغوی این مفهوم در چهار حوزهٔ: اخلاقی، قانونی، حقوقی و تصوف همراهی می کند. بنا به گفته عبدالله العُروی: «هر کدام از ما آزادی را با حقوقی که از آن بهره مند است می سنجد و از آزادی، کاهشِ شمار ممنوعیت ها و افزایش شمار مجازها را می فهمد. … بنابراین، آزادی شعار و مفهوم و تجربه است. … باید میان تجربه و تعبیرِ از آن تمایز قائل شد.» (مفهوم آزادی، ص ۱۴)


اما در خاتمه آل مهدی ترجمه این اثر را به خانمی پیشکش می کند، که در ایام جوانی و غلبهٔ  احساس بر عقل و منطق در زندان و حصر، نوید آزادیش می
داد. حکایتی را نقل می کنند از آلکساندر ورتینسکی (شاعر، آهنگساز و ترانه سرای روس) که بعد از سال‌ها اقامت در غرب به روسیه بازگشته بود. از قطار پیاده شد، چمدانش را روی سکو گذاشت، دست ها را به سوی آسمان برد و گفت: «وطنِ عزیز، تو را نمی شناسم !» ولی وقتی دست‌ها را پایین آورد، چمدانش را روی سکو نیافت، کسی آن را دزدیده بود. ورتینسکی جمله اش را تمام کرد: «خب، حالا دیگر تو را می شناسم.» چراکه مهمترین چیزها تغییر نکرده بود. (زمانه ای شگرف زمانه ای ناآرام، لِشِک کولاکوفسکی، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴)
اما ای کاش اُم ناجی می بود و می دید که خیلی چیزها تغییر کرده است، خیلی  … شاید مقدّر شده بود آن روزهایی که آل مهدی در زندان بود اُم ناجی با آمدنش بذر آزادی را در نهاد او بکارد و امروز ما طعم میوهٔ آن نهال را با «مفهوم آزادی» بچشیم. همانطور که مفهوم واژه «اُم ناجی» می شود «مادر نجات دهنده» آزادی هم مادر دمکراسی است. اُم ناجی همان فرشتهٔ آزادی بود. همان «مفهوم آزادی». ای کاش فرشتهٔ  نجات می بود.