- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

کرونا و ژوییسانس: واکنش سوژۀ معاصر در بستر جامعۀ لذت به پاندمی کرونا

با انتشار و پاندمی ویروس کرونا در چند هفته اخیر در سرتاسر جهان، موردی که بیش از پیش خود را هویدا ساخته، ساختارهای سراسر مشترک میان گویه های سیاست مداران و رفتار مردم در کشور های مختلف بویژه ایران و آمریکا است، از یکسو سیاست مداران در راستای نرمالیزه کردن شرایط به مقایسه این ویروس با آنفولانزا و کمینه سازی خطرات آن می پردازند و از سوی دیگر، مردم واکنش های مشابهی مانند خرید همسترگونه [۱] دارند و به انتقاد از دولت ها بدلیل عدم انجام اقدامات بموقع و عدم انتشار واقعی تعداد مبتلایان می پردازند. در راستای این ساختار های مشترک در واکنش به انتشار کرونا، فهم رفتار های به ظاهر عجیبی مانند انجام مسافرت های نوروزی، پایکوبی جمعی در چهارشنبه سوری، اعتراض به بسته بودن اماکن مذهبی در کشور ما و تجمع افراد در سواحل و برگزاری مهمانی های موسوم به “کرونا پارتی” در کشورهای دیگر را نیز می بایست در بافتار فرهنگی جوامع و ساختار سوژه معاصر جست و جو کرد.

این مصادیق بی تفاوتی نسبت به منفعت جمعی و پذیرش قرنطینگی را می توان در چارچوب تغییر معرفتی جامعه ایرانی در چند دهه اخیر فهمید، این تغییر معرفتی نمایانگر تغییری در منطق نظم اجتماعی است که خود را در دگرگونی نحوه مواجه ما با لذت و روند روزافزون تشویق به لذت بردن آشکار می سازد(۱). بعبارتی در چند دهه اخیر بنظرمی رسد که ما از یک جامعه که بر بازداری از لذت بنا شده بود، به جامعه ای گذر کرده ایم که به لذت و ژوئیسانس فرمان می دهد. درحالی که جامعه پیشین به سوژه هایی نیاز داشت که لذت شخصی خود را بنام وظیفه اجتماعی تقبیح کنند، امروز گویی تنها وظیفه سوژه لذت بردن به قدر امکان است. گویی بیشتر از اینکه سوژه ها بواسطه یک از خود گذشتگی مشترک با یکدیگر پیوند یابند، در قلمروی لذت شخصی و منزوی خود هستند (۱).
یک جامعه مبتنی بر بازداری نیاز دارد که همه اعضا از شخص خود و مسیرهای شخصی کسب لذت در راستای نظم اجتماعی بعنوان یک کل، گذشت کنند. در حالی که در جامعه لذت فرمایشی معاصر، این پویایی به شدت تغییر می کند و افراد با پیگیری مسیر های شخصی خود به لذت به نوعی به استهزای قانون عمومی می پردازند.

بمنظور فهم اهمیت بازداری در شکل دهی ساختار سوژه و جامعه می توان به مطالعه نقش ساختاری آن در مبحث محرم آمیزی کلودی استروس و مفهوم نظم نمادین لکان پرداخت، استروس بر مبحث محرم آمیزی بعنوان شرط لازم یک نظم اجتماعی منسجم تاکید می کند. وی معتقد است: هر نظم اجتماعی به یک قربانی کردن مشترک وابسته است، چیزی که باید بمنظور ورود به جامعه رها شود، یک “هزینه ورود” به جامعه . به این منظور که هر شخص نمیتواند صرفا هرچه او را خشنود می سازد، انجام دهد و سوژه طی فرایند تحول این قانون عمومی را  می پذیرد.

در صورت بندی لکان نیز، نظم نمادین پایه هر نظم اجتماعی است زیرا یک میانجی جهت پیوند سوژه ها با یکدیگر فراهم می آورد. اگر یک سوژه چیزی را ندارد، حداقل دیگری نیز آن را ندارد و این میزانی از تسلی را برای این فقدان فراهم می کند. به همین سبب بازداری برای حفظ جامعه ضروری است، اگر من ببینم که هیچکسدیگر قادر به لذت بردن نیست، من احساس میکنم که گویی ما بیشتر در فقدان شریک هستیم تا در لذت رقیب باشیم. این چشم پوشی مشترک از لذت پایه ای برای پیوند اجتماعی بنا می کند. نظم نمادین بواسطه محرومیت سوژه های متعلق به آن است که رونق می یابد: این موجب پیوندی مبتنی بر فقدان می شود و در این راستا، بازداری در جامعه انسجام ایجاد می کند. بازداری لذت، نظم اجتماعی را بواسطه ایجاد نارضایتی مشترکی، حفظ می کند. در چنین جامعه ای ساختار سوژه حول محور این بازداری تحول می یابد و علیرغم وجود نارضایتی، فرد قانون عمومی را ورای لذت خود گرامی می دارد. این مفهوم نارضایتی مشترک بعنوان شاخصه اصلی جامعه بازداری، نشانگر تقابلی مستقیم با جامعه لذت فرمایشی[۲]  است.

در چند دهه اخیر مطابق با گفتمان های اقتصادی-اجتماعی هژمونیک در سطح جهانی، تبلیغات، دوستان، فیلم ها، والدین، شو های تلویزیونی، سایت های اینترنتی و حتی فیگورهای قدرت همه ما را به حداکثرسازی لذت فرا می خوانند. گویی همانطور که گفته شد، تنها وظیفه سوژه لذت بردن به قدر امکان بوده و هر فرد تشویق می شود که مسیر شخصی خود برای دستیابی به لذت را بیابد. در این فرایند با تقلیل نقش نمادین پدر و اقتدار آن، ساختار سوژه هیچ فهمی از فقدان ندارد و هیچ گزندی را بر لذت شخصی خود در راستای یک کل اجتماعی نمی پذیرد، سوژه معاصر قرنطینه را نمی تواند بپذیرد زیرا وی هیچ فقدانی را بر لذت شخصی خود بر نمی تابد و چشم پوشی از لذت آنی و شخصی اش در راستای کل اجتماعی با  ساختار سوژگی وی سازگار نیست، وقتی در طی چند دهه اخیر، تصوری از جامعه و منافع متقابل در ذهن و ساختار سوژه شکل نگرفته است نمی توانیم توقع داشته باشیم که در این بزنگاه از لذت شخصی خودش به نام چیزی بزرگتر گذر کند. در این شرایط که سوژه نمی خواهد و نیاموخته است که فقدان و چشم پوشی از لذت را بپذیرد، می توانیم ببینیم که وی با دفاع مانیک [۳] پاسخ می دهد. دفاع مانیک حاوی سه جزء انکار واقعیت، احساس کنترل همه توانی و خوار شمردن ابژه است که می توان در مصادیقی مانند مسافرت به شمال، پایکوبی جمعی در چهارشنبه سوری و شکستن درب حرم به مطالعه آن پرداخت، در همه موارد فرد با انکار پاندمی ویروس توام با احساس آسیب ناپذیری و توهمی کنترل گونه نسبت به قانون عمومی بی اهمیت است و با خوار شمردن این قانون و موانع مراقبتی، سعی دارد به فرمانی عمل کند که ساختار سوژگی وی حول آن شکل گرفته است؛ وی به دنبال پیروی از فرمان به لذت بردن و ژوئیسانس خودش است. افراد با انکار وابستگی متقابل خود با جامعه به اعمالی می پردازند که می توان آن را مصداق خوار شمردن سایر افراد و قانون عمومی دانست و بواسطه  بارگذاری پیروزمندانه تصاویر  خود در شبکه های مجازی پس از عبور از موانع مراقبتی به انکار احساس گناه خود می پردازند (۲).

در این هنگامه موانع سفر به شمال و درب حرم به خودی خود هیچ تفاوت بنیادینی با یکدیگر ندارند و در ذهن سوژه صرفا گزندی هستندکه نمی گذارند سوژه به اندازه کافی لذت شخصی خود را دنبال کند. در این شرایط و در غیاب جهان عمومی ، افرادی که به قرنطینه سرنهاده اند نیز با مشاهده و شنیدن تصاویر و اصوات افراد در حال لذت به دور از قرنطینه ، احساس می کنند که از خودگذشتگی شخصی شان معنای خود را از دست می دهد. بعبارتی احساس فرد به نحوی است که انگار هر شخص دیگری به لذتی که وی فاقد آن هست دسترسی دارد. به همین سبب تصویر لذت بردن دیگران محرک واکنش های خشونت سایرین در شبکه های مجازی است(۳) و این شرایط همسو با گذر به جامعه لذت است که سوژه ها در آن بعنوان رقیبان یکدیگر در لذت بردن برساخت می شوند. این تصاویر نه تنها سرنهادن به قانون کلی و قرنطینگی را بی معنا می سازند، بلکه تهدیدی بر عدم امکان کنترل بحران و افزایش احتمالی مدت قرنطینگی است که خود خشم مضاعف افراد در قرنطینه را  به دنبال دارد.

از دیگر سمپتوم های گذر به جامعه لذت که در ایران و جهان خودش را آشکار ساخته، سیاسی کردن پاندمی کرونا است. درحالی که سیاست مدارانی، بحران حاضر را مهم ترین مسئله جهانی در هشتاد سال اخیر می دانند، و خواهان جدی گرفتن آن و انسجام جوامع هستند، همچنان شاهد این هستیم که در جامعه ی قطبی شده حاضر بصورت جناحی با آن برخورد می شود و افراد با اقداماتی مانند زیر سوال بردن نهادهای مختلف سیاسی و مذهبی به کشاکش های کلاسیک خود ادامه می دهند و بجای انطباق خود با شرایط حاضر، گویی در تلاش هستند تا ویروس را با ساختار سیاسی-اجتماعی جامعه وفق دهند.

بنظر میرسد که در شرایط حاضر، بار دیگر فقدان نهاد مرکزی ای آشکار شده است که می بایست خواستار چشم پوشی از جزئیت ها در راستای جهانشمولیت اش باشد و بدینوسیله مبنایی برای گردن نهادن به حقوق شهروندی درون نظم اجتماعی فراهم آورد (۴)و شرایط کنونی نمایانگر ناتوانی آن در فراهم آوردن جهانشمولیتی است که قادر به حمایت همه هویت های جزئی باشد، لذا سوژه های معاصر نهادها را نیز رقیبی برای لذت خویش در نظر می گیرند و فرایند تفویض کنترل به نهادها، نه به معنی شر لازم و از خودگذشتگی ناچارا اجتماعی، بلکه به معنی اجازه دادن به آن ها برای لذت بردن بجای سوژه درک می شود. درون جامعه لذت، نهادها بخاطر این تقاضایشان برای چشم پوشی سوژه ها از لذت منفور می شوند. سوژه ها بطور فزاینده نهادها و جهانشمولیت شان را صرفا بعنوان مانعی برای لذت شخصی می بینند که ماحصل آن نپذیرفتن اقتدار نهادها می شود و افراد منفعت شخصی خود را ورای نهادها گرامی می دارند. امروز  نارسیسیسم سوژه معاصر به حدی رسیده که حتی در فاصله گرفتن از یکدیگر نیز نمی توانند کنار هم باشند.

جامعۀ لذت: جامعه‌ای که تمام جلوه‌گری‌های ساحت واقع را می‌بلعد

به تعبیر ژیژک سوژه در فاصله یا مرزهای میان نظم نمادین و امر واقع وجود می یابد، لذا اگر تعاملی میان این دو نظم برقرار نشود، اصلا سوژه ای وجود نخواهد داشت. بعبارتی اگر نظم نمادین تعبیری ناکامل یا نابسنده تر از امر واقع نباشد، آنگاه سوژه بودن ما از دست می رود(۵).

جامعه لذت با ارائه نظامی بسته از نظم نمادین و زنجیره دال ها، توهمی به ما می دهد که گویی اصلا امر واقع وجود ندارد. بعبارتی نظم نمادینی به ما می دهد که در تطابق کامل با امر واقع است. بعبارتی در دوتاییِ امرواقع و نمادین، هر آنچه که به شکل متفاوتی تفسیر شود، حضور امر واقع را افشا می سازد. پادمی کرونا و شیوه های تفسیر آن نمونه مناسبی از چنین چیزی است. بعضی آن را ترور بیوشیمی بمنظور مقابله در عرصه های سیاسی و اقتصادی می دانند، بعضی انتقام طبیعت از انسان و نتیجه مداخله بشر در طبیعت و عده ای آن را روشی برای کاهش جمعیت انسان ها در نظر می گیرند. همه این ها حول همان ناگوییِ کرونا می چرخد، ویروسی که به تبیین هایی که برایش طرح می کنند، بی تفاوت است. به عبارتی، کرونا هجومی از سوی امر واقع است که به خودی خود بی معنی است و همه ی تفسیر ها می کوشند، آن را نمادین سازند. چرا که امر واقع بی معنی و نامفهوم است- صرفا باقی می ماند و معنا را تنها می توان در واقعیت نظم نمادین یافت(۵).

ولی در وارونگی این دو نظم، امر واقع نمی تواند هیچ برشی در نظم نمادین و زنجیره دال های ایستای جامعه لذت که حول محور دالِ فرمانِ به لذت بردن می چرخند، ایجاد کند و لذا اصلا به مرحله ای نمیرسد که توسط سوژه پردازش شود، زیرا اساسا سوژه ای وجود ندارد.

در این جامعه گویی ما صرفا به بخشی از امر نمادین تبدیل شده ایم و دیگر بعنوان سوژه موجودیتی نداریم. در این شرایط که پاندمی کرونا را چون هجوم امر واقع می توان در نظر گرفت، ما با اندیشیدن چگونگی مواجهه با این دخالت امر واقع، می توانیم به منزله سوژه، دوباره ظهور کنیم، ولی انگار تصمیم ما در نظم نمادینِ جامعه ی لذت از پیش گرفته شده است و ما دیگر بعنوان موجودات متفکری که تصمیم می گیرند وجود نداریم، بلکه صرفا از دستورهای نظم نمادینِ تثبیت شده ی جامعه ی حاضر که همانا اطاعت از فرمان به لذت بردن است، تبعیت می کنیم.

گویی  دوتایی امر واقع و امر نمادین وارونه شده است و اینجا امر نمادین چیزی است که مقدم بر امر واقع است و تن به واقع شدن نمی دهد، همواره در این سیستمِ خودگستراننده، مازادی وجود دارد تا همه ی جلوه گری های امر واقع را در نظام مفهومی ایستای خود فرو برد.

منابع

McGowan T. End of Dissatisfaction?, The: Jacques Lacan and the Emerging Society of Enjoyment: suny Press; 2012

Hinshelwood RD. A dictionary of Kleinian thought: Free Association Books; 1989

Alimohammadi A, Shahbazi N. The Psychogenesis of Increasing Violence on Instagram: in the Context of Transformation from Society of Prohibition to Society of Commanded Enjoyment. Psychoanalysis and Dynamic Psychotherapy: Aggression, Destruction, and Death; Iran2019

Hegel GWF. Hegel: Elements of the philosophy of right: Cambridge University Press; 1991.

Myers T. Slavoj Žižek: Psychology Press; 2003.

[۱] Hamsterkauf

[۲] Commanded Enjoyment

[۳] Manic defence

نشر یافته در وبسایت لوگوس