- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

طاعون، کرونا و اقتدار سیاسی؛ بازخوانی رمان آلبر کامو؛ مقاله ای از علی آتشی

بعد از ده سال، دوباره کتاب طاعون آلبر کامو را از قفسه­ ی کتابها آزاد کردم تا از نو به پرواز در آید و با هم، همبال شویم تا فراز شهر طاعون زده اُران در جنوب فرانسه. فرق خواندنِ این بار طاعون با ده سال پیش در آن بود که ما هم داشتیم طاعونِ قرن بیست و یکمی، یعنی کرونا را تجربه می کردیم. انگار این بار خودمان، پرسوناژی واقعی تر و بازیگری پیدا تر در رمان کامو بودیم. حس مرگبار و اضطراب آور کرونا که داس به دست، در ردایی سیاه و بلند، پشت در و پنجره ی خانه هایمان کمین نشسته، طاعون کامو را برای ما حس شدنی تر و جسم یافته تر از خواندن های قبلی کرده است. این بار ما چیزی بودیم شبیه دکتر برنار ریو که در منطقه مین گذاری شده ی طاعون داشت پنجه می انداخت در پنجه ی باسیل سخت جان طاعون که شهر را زیر لحاف مرگ می کشاند. این بار ما چیزی هستیم مثل ژوزف گران، همان کارمند وظیفه شناس شهرداری که مثل ارابه ای بی هدف و سرگردان، اعداد و ارقام مبتلایان و جانباختگان را این سو و آن سو می برد، نمودار می کشد، گزارش می دهد و ثبت می کند.

اما طاعونِ آلبر کامو شخصیتی دیگر هم داشت که چندان به چشم نمی آمد: میشل، دربان آپارتمانی که دکتر برنار ریو آنجا زندگی می کرد. به چشم نمی آمد شاید به این دلیل که یک دربان یا سرایدار، همیشه در ذهن ما به شکل یک عضو سیاهی لشکر کلیشه شده است. شاید هم کم رنگی شخصیت میشل به این سبب بود که همان اوایل قصه، تسلیم باسیل طاعون شد و جان باخت. اما من فکر می کنم میشل آدم مهمی بود. اول باری که میشل به داستان پا گذاشت برمی گردد به روزی که دکتر ریو داشت از پله های آپارتمان پایین می آمد و سر راهش یک موش مرده را دید که از گوشه دهانش خون بیرون آمده بود. وقتی دکتر ریو موضوع را به میشل گفت و علت را از او جویا شد، میشل اصرار داشت بگوید که هیچ موشی در خانه وجود ندارد و وجود موش مرده روی پاگرد را نسبت داد به شوخی زننده ناشناسی که تلاش می کرده وظیفه شناسی او را زیر سوال ببرد.

طاعون برای کامو یک استعاره است، استعاره ای از شر، نمادی جاندار از ناسیونالیسم قرن بیستمی که دو جنگ خانمانسوز جهانی را دامن زد و میلیون ها قربانی روی دست تاریخ گذاشت. یادمان باشد کامو کِی و کجا داستان طاعون را نوشته بود؛ پایان جنگ های ویرانگر بین الملل، فرانسه ی تحت اشغال آلمان نازی. طاعون نمود یک ایده افراطی بود که شعله ی جنگی را بنا گذاشت که چهار سوک دنیا را به کام خود کشید. این را نمی شود انکار کرد که دو جنگ بین المللِ قرن گذشته را فیلسوفان راه انداختند. ویلهلم، هیتلر، موسولینی، چرچیل و دوگل تنهای نقش موشهای طاعون جنگ در قرن بیستم را بازی می کردند. ارتشِ قدرت های بزرگ، موش های مطیع و فرمانبرداری بودند که به جز قتل و کشتار، نقش ناقلان میکروب طاعون را بر عهده داشتند. آنها وظیفه داشتند ایده ی برتری نژادی و جنگ طلبی را مثل یک موجود ناقل به چهار گوشه دنیا حمل کنند. هیتلر آخرین حلقه زنجیره جنگ بود. سر این زنجیر برمی گشت به فردریخ نیچه، برمی گشت به هگل، برمی گشت به ارنست یونگر و مارتین هایدیگر. همان طور که مارشال دوگل و ارتش فرانسه موشهایی بودند که ژنوم طاعون فلسفه سارتری را به خود حمل می کردند.

طاعون کامو می تواند در هر جغرافیای تاریخی و محیطی بازتولید شد. یک روز در افغانستان، یک روز در رواندا، یک رو روز در بوسنی و هرزگوین و شاید هم دوباره در میان اروپای دمکراتیک و آزاد. کامو انسان را از وقوع یا همه گیری یک جنگ بنیانکن سوم هشدار می دهد، رویدادی که هر تفکر طاعون زده دیگری می تواند به وقوعش دامن بزند؛ مذهب، نژاد، ملیت یا قومیت … هر کدام قابلیت و انگیزش یک کمدی بیهوده دیگر را دارد.

این مفروضات را اگر برای سمبولیک بودن رمان طاعون بپذیریم، می شود گفت که هر شخصیت داستان باید بخشی از جوامع بشری را نمایندگی کند. پانلو، پدر روحانی، نماد کلیسای تضعیف شده ی پس از رنسانس است که می کوشد رنج بشری را در کنار مشی محتوم الهی بنشاند و التیامی باشد برای روح انسانها. یا خود دکتر ریو به نمادی از ساینتیسم اخلاقگرا می ماند که در حد توان به کاهش درد فراگیر انسان می پردازد.

اما میشل، این پرسوناژ کمتر دیده شده ی رمان کامو حدیثی دیگر دارد. اگر بخواهیم در دنیای امروز برای میشل معادل یابی کنیم شاید بتوان گفت او نماد حکومتهای پلیسی و خودکامه ایست که در برابر هر بحران، یک سیر رفتاری ثابت دارند: انکار بحران، کم اهمیت دیدن بحران، و سرانجام خودشیفتگی برای مهار بحران.

 کرونا نشان داد که حکومت کمونیستی چین و نظامات مشابه آن، هرکدام یک میشل در دنیای امروزند که با وقوع هر اپیدمی، نه نجات جان انسان ها، که حفظ قدرت خود را بر همه چیز واجب تر می داند. میشل نماد حکومت های فرتوتی است که با دستکاری واقعیت ها تلاش می کنند حقیقت را پنهان کنند. دستکاری اعداد و ارقام مبتلایان و در صد ناشی از مرگ و میر کرونا توسط چین و حکومت های هم ساختار با آن، در خوشبینانه ترین و ملایم ترین حالت، یک«شوخی تلخ با همه دنیا » بود. میشل چینی برای خود اولویتی دیگر تعریف کرده بود؛ اقتدار سیاسی و حفظ وضع موجود!