- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

️امر واقعی و خواست برابری؛ یادداشتی از رضا احمدی

احتمالا کرونا اولین تجربه‌ی ما از مفهوم عدالت در جامعه ایران بود؛ پدیده‌ای که به یکسان همه را در معرض ابتلا قرار داد. هر چند مسائل حاشیه‌ای آن از قبیل توزیع اقلام بهداشتی و ارائه خدمات پزشکی کماکان ناعادلانه است، اما تا جایی که این پدیده بعنوان امر واقعی عمل می‌کند و حوزه نمادین را متوقف ساخته و آن را تعلیق می‌گرداند، همه چیز منصفانه است. آیا این بدین معنا نیست که خواست عدالت و برابری به حوزه امر واقعی تعلق دارد، نه قلمرو نمادین؟ زیرا قلمرو نمادین پیشاپیش جانبدارانه سامان یافته و بی‌طرف نیست. امری که مارکس آن را به خوبی تشخیص داده و الغاء مالکیت خصوصی در حقیقت تزی برای ملغی ساختن مهم‌ترین وجه پیوندِ اجتماعیِ و ارجاع به قلمرو امر پیشا زبانی بود. نمود بسیار واضح‌تر از چنین ارجاعی در نظریه‌یِ عدالتِ جان رالز قابل مشاهده است؛ رالز برای اینکه قادر به صورتبندی اصول نظری عدالت خود باشد، یک «وضعیت اولیه‌ای» را فرض می‌گیرد که در آنها انسان‌ها از جایگاه خود، محرومیت‌ها و امتیازات اکتسابی و غیر اکتسابی خودشان بی اطلاع هستند. نظر رالز این است که انسان‌ها در این وضعیّت اولیه که صرفا یک وضعیت بی‌خبری است، بر اصولی توافق می‌کنند که اصول عدالت بمثابه انصاف است. از جمله مواردی که بر آن توافق می‌شود این است که هیچ انسانی نباید برده باشد، زیرا هیچکس نمی‌داند در زندگی اجتماعی برده و ارباب بودند سهم چه کسی خواهد بود. نکته قابل توجه این است که تصویر رالز از «وضعیت اولیه»  همان وضعیت غیرِ نمادین و امر واقعی است. بنابراین جان رالز برای اینکه اصول نظریه‌اش در خصوص عدالت را صورتبندی کند دست به دامن امر واقعی می‌شود و نهایتا قادر نیست یک نقد درون‌ماندگاری از وضعیّت نمادین ارائه دهد.  

یکی از نقدهای که اسلاوی ژیژک بر نظریه جان رالز طرح می‌کند این است رالز ایده‌ی قمار را نادیده می‌انگارد؛ چه بسا بسیاری از انسان‌ها حاضر باشند قمار کنند و بر اصول نابرابری توافق کنند که در این صورت آنها یا همه چیز را در اختیار دارند یا بالکل محروم هستند. در این فرضیه هر چند ممکن است که قمار کردن منجر به نابرابری باشد، اما قمار کردن تنها امکان ارجاع به امر واقعی و لحظه‌ی انتخاب حقیقی یا به تعبیری شرایط صفر انتخاب است. آیا نظریه اخلاقی ژاک لاکان گونه‌ای از قمار کردن نیست؟ که بواسطه همین قمار اخلاقیات را در بطن امر واقعی می‌گنجاند؟ زمانی که لاکان از آنتیگونه بعنوان نمونه اعلای انتخاب اخلاقی در روان‌کاوی نام می‌برد، آیا انتخاب آنتیگونه یک قمار نبود؟ لذا اگر در حوزه‌ی نمادین بخواهیم مجددا از انتخاب اصیل اخلاقی سخنی به میان بیاوریم، تنها یک کنش قمارگونه و بی محاسبه است که چنین شرایطی را در اختیار ما قرار می‌دهد؛ زیرا قمار تنها امکان توسل به امر واقعی است. توسل به امر واقعی همان ایده‌ای است که کیرکه‌گارد در نظریه ایمان خود بمثابه قمار و نیچه در فراسوی نیک و بد بودن، صورتبندی کردند.

نتیجه نهای این است که برخی از اندیشمندانی که تلاش کردند اخلاقیات و ایمان حقیقی را طرح کنند، به ناچار آن را درون قلمرو امر واقعی گنجاندند، گویا چنین امکانی تنها در بطن امر واقعی ممکن خواهد بود. لذا کاربرد مباحث فوق در اندیشه سیاسی این است که خواست برابری و برگشت به لحظه حقیقی انتخاب صرفا با یک قمار امکان پذیر است که به میانجی آن شاهد ظهور لحظه‌ی امر واقعی هستیم. لحظه‌ای که شرایط انتخاب راستین را مهیّا می‌سازد و وفاداری به چنین رخدادی امکان سیاسی جدیدی را رقم می‌زند. خلاصه آن‌که، در این رویکرد که شامل نیچه، کیرکه‌گارد، مارکس، لاکان و ژیژک می‌شود اخلاقیات حقیقی، عدالت و ایمان تنها در بطن امر واقعی قابل صورتبندی است و برای توسل به چنین دقیقه‌ای یک قمار تنها امکان آن است.

منتشرشده در کانال کژنگریستن