این روزها گروهی از حوزویان و دانشگاهیان بهجان هم افتاده و علم یا دین را بهعجز در درمان بیماری کرونا متهم میکنند. هر دو طرف بیربط میگویند و متأسفانه دامن خود را بهشائبهی عقدهگشایی لکهدار میسازند.
برخی حوزویان انتظاری بیجا دارند که بشر تا با مشکلی مواجه شد، علم آناً باید پاسخ دهد! کدام قانون علمی و دارو یکشبه کشف شد؟ حضرات گویا اصلاً نام امثال زکریای رازی، نیوتون، ادیسون، پاستور و اینشتین را نیز نشنیدهاند!
قاعدهی هر کار علمی چنین است که اول صورت مسئله، بر اساس نیاز تعریف شود؛ بعد با روشمندی علمی عصر، تحقیقات صورت گیرد؛ سپس پاسخی که درآمد، اعتبارسنجی و چکشکاری شود؛ نهایتاً متناسب با نیاز، تولید انبوه صورت پذیرد.
اینکه درمان ویروس کرونا هنوز کشف نشده، آیا عجز علم را نشان میدهد؟ یا عجز “مدعیان این عجز” را از فهم ماهیت علم و تحقیق؟
حقیقتاً متأسفم که گروهی از حوزویان، با این نوع اظهارات نسنجیده، ارزش فضل و حتی تعهد خود بهاخلاق را نیز زیر سؤال میبرند. صاحبان چنین پندار و کردار نابالغی، آیا صلاحیت دارند مروج دین و معلم معنوی جامعه باشند؟
عیناً همین نقد بر بعضی دانشگاهیان نیز وارد است. دین کجا گفته که درمان بیماری را از فقه بخواهیم و نه علم؟ دین کجا گفته که دعا جانشین علم و تلاش شود؟ دین کجا گفته که فهم حوزویان از آن، عین صواب و مراد شارع مقدس است؟
آیا پیامبر توصیه نکرد برای یادگیری علم، حتی تا چین برویم؟ آیا برای نجات امیرالمؤمنین، پزشک یهودی بر بالینش نیاوردند؟ آیا امامان بزرگوار شب قدر را که شب دعاست، بهبرپایی مباحثات علمی توصیه نکردند؟ آیا مراجع تقلید برای درمان نزد پزشکان حتی اروپایی نرفته و نمیروند؟
همچنین آیا ما دانشگاهیان، برای موفقیت در انواع کنکورها، امتحانات، آزمون جامع، مصاحبهها، دفاعیهها و تحقیقات، افزون بر تلاش سخت، دعا و توسل نمیکنیم؟ آیا جز این است که خود پزشکان، نیز دیگر صنوف، مثلاً ورزشکاران، وکلا، سپاهیان، حتی هیئت حاکمهی آمریکا، در عملیات سخت بهدعا متوسل میشوند؟
غرض آنکه علم و دین تضادی با هم ندارند. هرکدام کارکرد خود را دارند و با هم قابل جمع هستند. مشکل تنها و تنها برخی دانشآموختگان سطحینگر این دو حوزهی معرفتی هستند که میخواهند رقیب خیالی را از صحنه بهدر کنند.
امروز جای نگاه عقلانی صدر، بهشتی و مطهری بهدین، بیش از هر وقت دیگر خالی است. آنها اقتضای دنیای امروز را خوب فهمیده بودند که تشریک مساعی دین و علم در حل مشکلات بشر است. حوزویان باید این حقیقت بدیهی را درک کنند که فقه بهتنهایی حلال مشکلات جامعه نیست و چارهای ندارد جز آنکه دست همکاری علم را بهگرمی بفشارد.