.کتاب «راز کرونای ایرانی» نوشته «محمد زینالی اناری» اخیراً (۱۳۹۹) توسط انتشارات هامون در قطع پالتویی و در ۱۱۸ صفحه و شمارگان ۲۰۰ نسخه منتشر شده است.
در عنوان کتاب، هیچ داعیۀ تحلیل جامعهشناختی بلا، مصیبت، شر ، فاجعه یا همهگیری، وجود ندارد، اما خواننده در مواجهه با متن، شاهد ارجاعات مختلف به متون جامعهشناسی تفسیری است. در مواجهه با متنی که نویسنده تلاش نموده تا توصیفی فربه و پرمایه (Thick description) از پدیدۀ مورد مطالعه ارائه دهد. وی برای نیل به این امر مهم، به مفصلبندی بین موضوعات مختلف پرداخته است.
مفصلبندی موجود در کتاب تا حد قابل قبولی به صورت ارگانیکی انجام پذیرفته است. نویسنده تلاش نموده که مطالب را از نظم موزاییکی رها و به نوعی انسجام اندامواره نزدیک سازد. بر همین اساس، میزان ارجاعات درون متنی و کتابنامهای او بسیار اندک است. وی تلاش نموده، نظر اندیشمندان را با نقلقولهای غیرمستقیم به درونفهمیهای خود پیوند دهد.
زینالی اناری در کتاب «راز کرونای ایرانی» با پیروی از سنت مطالعات کیفی، به استعارهسازی روی آورده است و تا حد زیادی در این کار موفق بوده است. برای نمونه میتوان به این استعارهها اشاره نمود : اپوخه اجباری، خرد تأخری، ایماژهای کرونایی، ویروس دموکراتیک، اقتصاد جیبی، اقتصاد دفتری، امرآخرالزمانی، بیماری همهگیر بیملاحظه، بهیبُن، بیخانمانی منطقی، چرخش پاتالوژیک فرهنگ، بلا باوری، امر آلوده به شر، شر سفید، عفونی شدن وضعیت زندگی، اردوگاه معیشتی.
نویسندهی کتاب سعی نموده که نوعی مطالعهی پویایی و ایستایی شناسانه از پدیده ارائه دهد. بر همین اساس در صفحۀ ۳۷ کتاب اذعان داشته: «اگر کسی به سنت تافلری فکر کند، توصیهی او به ما چنین خواهد بود که باید به مسایل به صورت طولی و در زمان فکر کنیم.» و در صفحه ۷۷ اظهار داشته : «به بیان امیل دورکیم و هانس گئورگ گادامر، بیماری یک آشفتگی و عدم تعادل است و راه واقعی، بازگرداندن نظم و تعادل به یک جامعه به خصوص از طریق مراقبت است».
بر اساس التزام وی به چنین سنتی، از یکسو شاهد مطالعهی در زمانی پدیده و ترسیم سیر تکوین آن در گذر زمانایم و از سوی دیگر، نظارهگر مطالعهی به همریختگی نظم موجودیم. نوعی از آشفتگی، که بیشتر به بهمریختگی نهادی تقلیل داده شده است.
نکتهی پایانی آن است که از فحوای کلام و نثر کتاب میتوان به عینه فهمید که نویسنده، با زبان مادری فکر کرده و با زبان فارسی نگاشته است. زیرا در مواردی، ساختار نحوی جملات از نحو زبان فارسی عدول کرده و باعث به وجود آمدن ضعف التألیف و تعقیدات معنایی شدهاند.
برای محمد زینالی عزیز، آرزومند جوشندگی مستمر اندیشه و پیکرینه شدن آن در قالب نوشتاریم.