دکتر رضا منصوری، استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو فرهنگستان علوم ایران طی مقاله ای در کتاب «آموزش عالی، علم و بحران کرونا در ایران» که فروردین ۹۹ به کوشش حسین میرزایی و توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده به بیان دیدگاه های خود پیرامون تاثیر پاندمی کووید ۱۹ در عرصه آموزش عالی و علم پرداخته است.
به گزارش دیده بان علم ایران، ایده محوری مقاله این عضو فرهنگستان علوم جهان بدین شرح است:
“پدیدهء کرونا بهنظر میرسد تاثیری ماندگار هم در ساختار قدرت در جهان ایجاد کند و هم در ساختار اقتصادی. ایران از این تحولات تاثیر میپذیرد که تَبَعی است. اجتماعِ علمی و نهاد دانشگاه در کشورهای صنعتیِ پیشرفته بهشدت مشغول تحلیل این رویداد و اثرگذاری پساکرونایی آن است. چند موضوع در تحلیلهای جهانی این روزها غالب است:
· کاهش آهنگِ گرم شدن کرهء زمین؛
· بازنگری در تفسیر اقتصاد نولیبرال در جهانِ پیشرفته. در مورد تحولات اجتماعی و اقتصادی در چین لابد زود است بشود تحلیلی ارائه داد؛
· علایم نقشِ تعیینکنندهء انسان در اقتصادِ آیندهء دنیا؛
· تردید در اینکه قدرتی جهانی، مانند آمریکا، بتواند رهبری آیندهء جهان را بهعهده بگیرد؛
· سیاست قدرتِ مطلق شکستخورده است و قدرتهای بزرگ دیگر نمیتوانند با این سیاست کشور خود را اداره کنند، و همزمان در جهان تاثیر گذار باشند؛
· جهانیشدن، با تعبیر آمریکایی، دیگر مطلوب نیست و تغییر شکل خواهد داد؛
بحران کرونا در جهان در سیاستگذاریهای ملیِ کشورها، در بودجهبندیهای آینده، و نیز در سیاستهای علمی و پژوهشی کشورها، بهویژه در آموزش عالی کشورها تاثیر خواهد گذاشت؛ اما بعید میدانم در تعریف دانشگاه، علم، و روالهای علمی تاثیر بگذارد. باید انتظار داشت نقش فناوری دیجیتال در آموزش و در روشهای آموزش شدیداً تاثیر بگذارد، هم در برنامههای درسی، هم در رشتههای جدید، و هم در مفهوم رشته در دانشگاهها.
اقتصاد ما، با حدود ۴۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی، یعنی کمتر از یک درصد اقتصاد جهان، نقشی تعیینکننده در تحولات اقتصادی دنیا ندارد. درصورت تحولاتی پاشاننده در نظام اقتصادی جهان ما نیز نامستقیم از آن تأثیر خواهیم پذیرفت.
در ایران، عامهء مردم، شهودی بسیار راهگشاتر دارند تا تحلیلِ کنشگرانِ آموزش عالی ما.
مردم از هر منبعی و بههر قیمتی صلاح خود را درمییابند.
شیوع کرونا نشان داد که حکمرانی به حمایت مردم در ادارهء کشور در بحرانها نیازمند است. میشود امیدوار بود این طریقتِ حکمرانان، که تنها تفسیر خود را از اسلام درست میداند، در دوران پساکرونا بکوشد مردم را همانطور که هستند بپذیرد؛ تغییر فرهنگ و رفتار مردم را بسپارد بهتاریخ و تحولات اجتماعی!
متاسفانه تنها تاثیری که در آموزش عالی میبینم در زمینههای آموزش مجازی است. اما چشماندازی در تغییری دیگر از جمله احساس مسئولیتِ دانشگاه و آموزش به معنی اعم آن در برابر جامعه نمیبینم.
بعید میدانم در زمینههای علوم انسانی تحولی در جهت نیاز جامعه رویدهد. آموزش عالی ما قبل از شیوع کرونا احساس بحران نمیکرد هنوز هم بحران در آموزش چندان جدی نیست.
ما در موضوع علم و کاربست آن دو ضعف کلی داریم. یکی ضعف دانشگران ما که دانش علمی موجود را از بافتار آن جدا میدانند و در مواردی بهکارمیببندند که بافتاری متفاوت با دانشِ مکتوب دارد. از طرف دیگر بخشی مقتدر در حکمرانی ما به این دانش و به علم زیربنای آن با تردید و گاهی دشمنی مینگرد و نهادهای فکری و اقتصادی را در ساختارهایی حاکمیتی مترکز میکند تا حرفی یا دانشی خلاف میلش ظاهر نشود.
انتظار ندارم این دو ضعف هر دو در دوران پسا کرونا مرتفع بشود.”