- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

شجریان به مثابه سرمایه اجتماعی یک ملت؛ درباب استاد محمدرضا شجریان

خسروآواز ایران درگذشت!
خبر بسیار غمگین و باورنکردنی است، انگار مرگ استاد در باورمون نمی گنجد، مگر ممکن است!
راز و رمز ماندگاری انسان دروجدان جمعی مردم چیست؟ چگونه می شود که یک انسان محمل اعتماد و اعتماد زایی و زایش سرمایه اجتماعی در یک جامعه می شود؟ استاد شجریان چه آن هنگام که به محل برگزاری کنسرت های خود در داخل و خارج ایران وارد می شد، همواره با استقبال پرشور مخاطبان روبرو بود و چه امروز که خبر رحلت جانگذار استاد به سرای باقی و آرامگاه جاودانه اش اعلام شد، علیرغم شرایط کرونایی ، مردم از نقاط دور و نزدیک خود را به بیمارستانی که استاد در آن جان به جان آفرین تسلیم کرد، رسانده و با شعارهای پرمهر، رحلت استاد را گرامی داشتند و او را با اشک های آتشین خود بدرقه نمودند. بررسی مسیری که استاد شجریان تا به امروز در آن پا گذاشت ، تجلی شعرزیر دریاد و خاطره ی ماست :


زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

و در عمل در بستر اعتماد و مشارکت در دردهای مردمش، از فرم یک فرد گذشت و در محتوی ، هنرمندانه بر قلب و تاریخ ملت ما به یک سرمایه ی اجتماعی ملی تبدیل شد و در خرد جمعی مردم و خاطرات سه نسل تاثیرگذار بود و دوران نوجوانی، جوانی و میانسالی این سه نسل خاطره های خود را با رنگ و بوی شجریانی به یاد سپردند و قطعا آیندگان به این نسل ها غبطه خواهند خورد! شجریان در وجودش ابعاد متنوعی از عشق ورزی، دوستی، محبت، همدلی و مهم تر از همه تجلی صدایش که آلام دردهای میلیون ها ایرانی در این شرایط سخت تاریخی است ، را پرورش داد و صدای آسمانی او که “ربنا “را میخواند دم افطار، هزاران دل عاشق را به خلوت گاه یار می برد و انسان را به یگانگی و توحید با آفریدگار جهان هستی می رساند. شجریان در تمام عرصه های فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در حیات خود خوش درخشید و آن هنگام که مردم درد گم شدن آرایی که به صندوق های رای انداخته بودند، را داشتند، این شجریان بود که تمام آبرو و هویت و اعتبارش را برای ملت گذاشت و صدای مردم شد و آهنگ “تفنگت را زمین بگذار” تقدیم کرد به حمایت از حرکت های مردمی در ایران و اینگونه بود که استاد شجریان به مثابه ی سرمایه اجتماعی در تاریخ این دیار و بوم و بر جاودانه گشت و در غیاب احزاب واقعی ، صدای رسای خواسته ی عده ای از شهروندان شد و این کنش استاد، او را در چشم بخشی از حاکمان مغضوب ساخت و شنیدن و دیدن آهنگ هایش در رسانه های دولتی تحریم گشت ،ولی استاد باکی نداشت و در میدان عشق ورزی درس ها آموخته بود و استاد در عرصه و عرضه‌ آواز ایران علاوه بر تسلط به فنون خوانندگی و هوش بالا به تاریخ، کیش، شعر، ادبیات، خط، فلسفه و هنر روانشناسی و روانشناختی اجتماعی و جامعه‌شناسی احاطه و اشراف کامل داشته و با دانستن از سرگذشت مردم، نیاز زمان حال را بهتر درک می‌کند تا مانع تکرار گذشته و عامل شکوفایی خلاقیت در زمان حال شود.
آقای علی خدایی، مدرس آواز که در محضر استاد شاگردی کرده است، توصیف زیبایی در باره ی محمد شجریان ذکر کرده است که در ذیل به آن می پردازم:
“محمدرضا شجریان با انتخاب شعر و ملودی خوب و مناسب از درد و اندوه مردم می‌کاهد و به شجاعت و رشادت آنها می‌افزاید و حس درونی آنها را تحریک می‌کند.
او مردم را به سمت عشق‌ورزی و مهربانی و نوع‌ دوستی دعوت می‌کند و درواقع بخش خفته مردم را بیدار می‌کند؛ چون موسیقی توأم با کلام، قدرتی دارد که باعث تقویت روحیه و احساسات، رشد خوبی‌ها، اعتماد به‌نفس، مبارزه با پلیدی‌ها و زشتی‌ها می‌شود تا جایی که می‌تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد.
نمونه‌های بارزی از این نوع آوازها و موسیقی‌ها در تاریخ و سرگذشت ملت ایران می‌توان یافت؛ از تصانیف عارف قزوینی گرفته تا آوازهای ماندگاری چون برادر غرق خون است و بیداد و زمستان و تصنیف «تفنگت را زمین بگذار» پس نتیجه می‌گیریم که روح آواز در کالبد زمان نهفته است و این بیانگر این است که زمان و مکان و استفاده از این موهبت الهی که عنصری‌است گرانبها بر عهده‌ هنر و هنرمند و آوازخوان است و اینکه هنرمند در زمان حال زندگی کند و حال را دریابد، نه قال را.
به فرموده‌ دکتر شفیعی‌کدکنی در بیاناتشان درباره حافظ که چرا حافظ تمام نمی‌شود؛ می گویند: زیرا او کیمیاگر بوده است. من نیز می‌گویم محمدرضا شجریان هیچ‌وقت تمام نمی‌شود؛ زیرا نیت و مرام او مقدم است بر نفسانیاتش و او یک کیمیاگر است که حاصل عشق، کیمیاگریست. گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد/ اکسیر عشق به مسم آمیخت ، زر شدم. “
گفته های آقای خدایی، گویای این است که”شجریان به مثابه ی یک سرمایه ی اجتماعی ملی است که یادش، راهش، آوازش ، طنین انداز همبستگی و انسجام و اعتماد و مشارکت مردم در جامعه در نسل های مختلف می باشد و استاد با گفتار و کردار و پندارش به همه ی ما پیام داد که موسیقی و آواز به مثابه ی ابزاری برای صدای رسای حق طلبی و هدایت توده ها می تواند در میدان های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار باشد.
بر روح بزرگش و بر قلب مهربانش که درد مردمش را داشت، درود می فرستم و از خدای متعال خواهانم که این مهمان عزیز مردم ایران را در بالاترین مرتبه ی رحمانیت خود قرار دهد و همچنین برای ملت بزرگ ایران و خانواده ی گرامی استاد جاودانه ی ایران زمین، آرزومند صبر و بردباری هستم.