- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

آکادمیسین مردم‌مدار؛ یادداشتی از حسین سراج زاده

استاد غلامعباس توسلی، کنشگری بی‌مانند در جامعه‌شناسی ایران پساانقلاب

آکادمیسین مردم‌مدار

حسین سراج زاده

استاد دکتر غلامعباس توسلی با بیش از نیم قرن کنشگری و مجاهدت علمی و اجتماعی و سیاسی اینک در بین ما نیست، اما آثار وجودی و نقش موثرش در حفظ و تداوم و تثبیت جایگاه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی ایران فراموش نمی‌شود. 
نگارنده که در نیمه دهه ۶۰ در مقطع کارشناسی ارشد افتخار شاگردی ایشان را داشتم و پس از آن در چارچوب فعالیت‌های انجمن جامعه‌شناسی ایران با ایشان مراوده و همراهی داشته‌ام، فقدان این بزرگ مرد جامعه‌شناسی ایران را به خانواده ارجمند دکتر توسلی، به خصوص به همسر بزرگوار ایشان و نیز همکار گرامی سرکار خانم دکتر افسانه توسلی، همکاران، شاگردان و دوستداران و همراهان استاد و به اجتماع علمی علوم اجتماعی و اعضای انجمن جامعه‌شناسی ایران تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم نام و یاد استاد زنده و راهش مستدام باشد.
آنان که از دهه ۵۰ از نزدیک با جامعه‌شناسی ایران آشنا هستند و فراز و فرودها و شرایط دشوار آن را در دهه‌های اخیر می‌دانند، به حق شهادت می‌دهند که نقش‌آفرینی دکتر توسلی در حفظ علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی ایران به خصوص در دهه‌های اول انقلاب و سال‌های پرالتهاب پس از انقلاب فرهنگی بسیار تعیین‌کننده و بی‌مانند بوده است. به نظر می‌رسد ایفای این نقش بی‌بدیل را می‌توان ناشی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خاص دکتر توسلی دانست که به او این امکان را داد تا در شرایط خاص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در نقش یک «کنشگر مرزی» در میدان علم و نهادهای دانشگاهی، سیاسی و دینی، بازی خردمندانه‌ای داشته باشد و از ظرفیت‌هایش برای «کنشگری مرزی» با هدف حفظ جامعه‌شناسی ایران و تثبیت و توسعه آنها استفاده کند. کنشگران مرزی با رویکردی اصلاحی در پی «ایجاد پیوند میان روایت‌ها و ضد روایت‌ها، گفتمان‌ها و ضدگفتمان‌هاست، آنها فضای آستانه‌ای میان دولت و جامعه ایجاد کرده و از طریق آن از فضاهای رسمی دولت عبور می‌کنند . [آنها] در تلاش برای ایجاد فضاهای تازه هستند و تلاش می‌کنند که سکوت را به صدا و ناتوان را به توانمند تبدیل کنند. ظرفیت‌سازی و حاشیه‌زدایی کرده، گروه‌های اجتماعی را شناسایی و آنها را به مرکز بیاورند و از این طریق صدای زندگی را به سیستم‌های حکمرانی و سیاستگذاری برسانند». براساس اطلاعات نگارنده، در بین ناظران و کنشگران جامعه‌شناسی در خصوص اینکه دکتر توسلی در میدان علوم اجتماعی بعد از انقلاب به عنوان یک «کنشگر مرزی» تاثیرگذار ایفای نقش کرده است تقریبا اجماع وجود دارد. در فضای توفانی بعد از انقلاب که اسلام‌گراهای انقلابی جوان به همراهی سنت گرایان حوزوی با یک نقد رادیکال نسبت به جایگاه دانشگاه در ایران و زیر سوال بردن تناسب و کارآیی علوم انسانی و اجتماعی رویداد انقلاب فرهنگی را رقم زدند و دانشگاه‌ها به تعطیلی کشانده شد، زمزمه برچیده شدن علوم اجتماعی به زعم آنان غربی و جایگزین شدن آنها با علوم اجتماعی اسلامی بسیار جدی بود. طرفداران این دیدگاه هر چند که از ارائه یک نظام نظری بدیل که مدعی آن بودند دست‌شان خالی بود، اما بر توقف تدریس علوم اجتماعی موجود اصرار داشتند. در این شرایط نقش دکتر توسلی و شماری دیگر از استادان علوم انسانی و اجتماعی برای ایستادگی در برابر پروژه تعطیلی و توقف علوم اجتماعی بسیار تعیین‌کننده بود؛ به نحوی که نتیجه آن بازگشایی رشته‌های علوم اجتماعی با حفظ محتوا و درس‌های اصلی آنها (مبانی، نظریه، روش، و حوزه‌های جامعه‌شناسی) و تغییراتی آرام به سمت بومی‌سازی متعادل و معقول بود. بدون تردید بدون یک «کنشگری مرزی» خردمندانه و مسوولانه، به مفهومی که در بالا مطرح شد، چنین توفیقی امکان ناپذیر بود. اما کدام زمینه‌ها و ظرفیت‌ها به توسلی توان و فرصت چنین کنشگری را داد؟ 
پاسخ در یک کلام، موقعیت تثبیت‌شده علمی توسلی از یک سو و مقبولیت نسبی او بین جوانان انقلابی و همین‌طور سنت‌گرایان حوزوی از سوی دیگر بود. به این دو عامل باید عشق دکتر توسلی به جامعه‌شناسی و خلق و خوی معتدل و منش آرام و اخلاق پسندیده او  را هم اضافه کرد که می‌توان آنها را به صورت زیر توضیح داد: 
۱- دکتر توسلی از استادان نسل دوم جامعه‌شناسی ایران است که  با درخشش تحصیلی در دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی امروز) به عنوان بورسیه عازم تحصیل در فرانسه شد و در دانشگاه‌های معتبر و نزد استادان مبرز جامعه‌شناسی فرانسه خوب درس خواند. پس از بازگشت در نیمه دوم دهه ۴۰، ابتدا در دانشسرای عالی و سپس در موسسه تحقیقات اجتماعی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که توسط دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر احسان نراقی تاسیس و اداره می‌شدند، به تدریس و پژوهش پرداخت. وی در سال ۵۱ با مرتبه دانشیاری به عنوان مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران انتخاب شد. او همچنین به عنوان نماینده ایران در جریان نشست سال ۵۶ یونسکو در تهران که برای تاسیس سازمان ازرک (AASSREC) برگزار شد، حضور داشت و با انجمن‌های علمی بین‌المللی جامعه‌شناسی هم دارای ارتباطات خوبی بود. اینها همه نشان‌دهنده موقعیت ممتاز و تثبیت‌شده علمی دکتر توسلی است. اما توسلی از این نظر منحصر به فرد نبود. دیگرانی از هم نسلان دکتر توسلی هم این‌چنین بودند. آنچه دکتر توسلی را متمایز می‌کرد و به او توانمندی ایفای نقش «کنشگر مرزی» تاثیرگذار در میدان جامعه‌شناسی ایران پس از انقلاب داد، ترکیب این ویژگی با دو ویژگی بعدی است.
۲- توسلی فقط یک کنشگر علمی که تنها در محیط دانشگاه به فعالیت آموزشی و پژوهشی بپردازد، نبود. او از جمله دانشگاهیانی بود که برای خود مسوولیت‌های اجتماعی و سیاسی هم تعریف می‌کرد. با محافل مبارزاتی و روشنفکران دینی همچون دکتر شریعتی و مهندس بازرگان ارتباط داشت و در مبارزات ضد استبدادی و پویش‌ها و جنبش‌های اجتماعی برای اصلاح جامعه با رویکرد معنوی و دینی حضور داشت. به تعبیری جامعه‌شناسی آکادمیک او سویه‌های «مردم‌مدار» هم داشت و به حوزه عمومی هم ورود پیدا می‌کرد. از همین رو دکتر توسلی از معدود جامعه‌شناسانی بود که در برنامه‌های حسینیه ارشاد، مسجد قبا و نشست‌های انجمن‌های دانشجویان مسلمان و مبارز حضور پیدا می‌کرد و سخنرانی‌های مبتنی بر دانش جامعه‌شناسی داشت. این ویژگی باعث شد در بین نیروهای انقلابی دین‌باور مقبولیتی پیدا کند و یک سرمایه اجتماعی کسب کند که به او توان تاثیرگذاری در میدان علم و جامعه‌شناسی ایران در شرایط پساانقلابی  بدهد. 
۳- اما به مورد بالا باید عشق عمیق توسلی به دانش و حرفه جامعه‌شناسی و وقف زندگی‌اش برای این رشته و مهم‌تر از آن اخلاق و منش پسندیده او را هم اضافه کرد. طبع آرام و ملایم و اخلاق نیکوی او آرامش و اعتمادی در طرف‌های مقابل و حتی منتقدان و مخالفانش ایجاد می‌کرد. شرط لازم برای یک «کنشگر» مرزی موثر که می‌خواهد میان نیروهای مختلف و متضاد فضاهای جدید ایجاد کند، برخورداری از حد قابل‌قبولی از شایستگی اخلاقی و اعتماد عمومی است. منش  و اخلاق دکتر توسلی چنین سرمایه‌ای برای او در میدان علم و سیاست ایجاد کرده بود.
این سه ویژگی یعنی مقبولیت و جایگاه تثبیت‌ شده دانشگاهی، پذیرش در میان کنشگران سیاسی و مذهبی و دلبستگی عمیق به جامعه‌شناسی و شایستگی‌های اخلاقی او باعث شد تا دکتر توسلی با کمک دیگرانِ همراهش، بتواند در تعدیل و مهار نیروهای تعطیلی‌طلب علوم انسانی و اجتماعی ایران پساانقلاب فرهنگی نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. رشته‌های علوم اجتماعی با حفظ محتوای اصلی خود از سال ۶۲ بازگشایی شدند و تا به امروز توسعه کمی و کیفی چشمگیری پیداکرده‌اند، به نحوی که امروز به واقعیتی انکارناپذیر و پویا در نظام علم و نظام اجتماعی ایران بدل شده‌اند.
باید اضافه کرد دکتر توسلی با سرمایه اجتماعی زیاد و مقبولیت نسبی که در میان همه جریان‌ها و گرایش‌های علوم اجتماعی ایران داشت، در ایجاد انجمن جامعه‌شناسی ایران در سال ۱۳۷۱ هم نقش برجسته‌ای داشت. به عنوان یکی از اعضای هیات موسس، بنیانگذار و اولین رییس انجمن برای ایجاد و تثبیت آن کوشید. با وسعت نظر و رویکر تکثرگرایانه و پایبندی به آزادی‌های آکادمیک، شالوده‌هایی را در انجمن بنانهاد که همه نیروهای علمی و فکری جامعه‌شناسی ایران بتوانند در انجمن حضور داشته و فعالیت کنند و بر مبنای انتخابات دموکراتیک در جایگاه‌های مدیریتی انجمن قرار گیرند. این بنیانگذاری درست و استوار باعث شد تا انجمن جامعه‌شناسی ایران در مسیر درستی حرکت کند و به شهادت ارزیابی‌های سالانه وزارت علوم و مجموعه کنشگری‌ها و برنامه‌های علمی و اجتماعی‌اش، یکی از موفق‌ترین انجمن‌های علوم انسانی ایران باشد.
کنشگری علمی و اجتماعی استاد فقید دکتر توسلی به شرحی که گذشت، منشأ آثار خیر و باقیات صالحات برای جامعه‌شناسی ایران در دوران پس از انقلاب بوده، است و الگوی کنش علمی، اجتماعی و سیاسی‌اش، برای بازخوانی انتقادی، درس‌آموزی و الگوبرداری قابلیت‌های زیادی دارد. 
روان این استاد فرزانه شاد، یادش عزیز و راهش مستدام باد. 
رییس  انجمن  جامعه‌شناسی  ایران