- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

کرونا، بهانه‌ای برای دفاع از تاریخ توصیفی؛ مقاله ای از دکتر حسن حضرتی

حسن حضرتی

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران

 

می‌گویند یکی از علل رشد تاریخ‌نگاری در جوامع مختلف وقوع رخدادهای بسیار تاثیرگذار است؛ رخدادهایی مانند جنگ، سقوط، برآمدن دولت‌ها، قحطی و خشکسالی، قیام، انقلاب و قس علیهذا. شاهد مثال آن که جنگ های آتن و اسپارت باعث رشد تاریخ نگاری در یونان باستان گردید و ایلغار مغول همین اتفاق را برای ما ایرانیان رقم زد و تاریخ نگاران بزرگی چون جوینی و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در عهد ایلخانان ظهور کردند. ایضاً جنگ جهانگیر اول و دوم که تحولات عمیقی را در تاریخ نگاری جهانی رقم زد و موجبات ظهور جریان ها و مکتب های تاریخ نگاری گونه گونی را فراهم نمود.

 

حال راقم این سطور براین باور است که رخداد کووید۱۹ تحولات عمیقی در دانش تاریخ، به احتمال همانند دیگر علوم، به جا خواهد گذاشت. شاید روزی فرا برسد که ما لازم باشد تاریخ‌نگاری را به تاریخ‌نگاری پیشاکرونایی و تاریخ‌نگاری پساکرونایی تقسیم کنیم، همانند تاریخ‌نگاری پیشامدرن و تاریخ‌نگاری پسا مدرن، تاریخ نگاری پیشامشروطه و تاریخ‌نگاری پسامشروطه. دور از ذهن نیست که چنین اتفاقی در آینده نزدیک پس از نشست غبار عالمگیر این ویروس رخ دهد. در این زمینه باید صبر کنیم و در زمان مقتضی درباره آن سخن بگوییم. اما آنچه در این نوشتار مورد توجه صاحب این قلم است دو دقیقه دیگر است.

 

دقیقه نخست:

گفته می‌شود چرا مورخان و تاریخ‌شناسان درباره رخداد کرونا هیچ حرفی نمی‌زنند؟ آیا این به منزله ضعف ذاتی دانش تاریخ نیست که متعلق به گذشته است و برای حال و در حال حرفی برای گفتن ندارد؟ این انفعال به خاطر این نیست که تاریخ‌ورزان منتظرند صد سالی از این رویداد بگذرد تا قلم به دست بگیرند و درباره آن قلم‌فرسایی کنند؟ در حالی که عالمان بسیاری از علوم، از فیلسوفان و متکلمان گرفته تا عالم علوم تجربی و فنی درباره کرونا سخن می‌گویند، مورخان پس چرا ساکت اند؟ البته به تعبیر دقیق‌تر باید گفت دانش تاریخ چرا سکوت اختیار کرده است، چون که برخی مورخان حرف‌هایی زده‌اند، گرچه در آن سخنان عزیمت علمی نداشته‌اند.

پاسخ من به پرسش‌های بالا به قرار زیر است: آنچه تاکنون از زبان عالمان علوم مختلف با گرایش‌های فکری و اعتقادی گونه‌گون درباره این ویروس گفته می‌شود به دو دسته است: دسته نخست عالمانی هستند که موضوع دانش آنها ربط وثیقی به این رخداد دارد مانند علوم پزشکی و. . . . و دسته دوم عالمانی‌اند که دانش آنها از حیث موضوعی ربط مستقیمی به رخداد کرونا ندارد و از حیث تاثیرات و تحولاتی که این ویروس در جوامع انسانی رقم زده است و می زند، درباره آن از زاویه دانش و معرفت خود سخن می گویند؛ همانند فلاسفه، متالهین، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و عالمان علم سیاست و. . .

تاریخ‌شناسی به زعم این قلم جزو علومی است که هم به دسته نخست تعلق دارد و هم به دسته دوم. به دسته نخست تعلق دارد زیرا تاریخ‌ورزان باید به پرسش‌های جدی که به طور مستقیم به این رخداد ربط دارد پاسخ بدهند؛ مانند این پرسش‌ها که منشا این ویروس چیست؟ آیا دست‌ساز است و آزمایشگاهی است یا از خوردن برخی غذاها و یا تماس با حیوانات به وجود آمده است؟ اگر دست‌ساز است، سازنده‌اش کیست؟ یک فرد یا یک دولت؟ چین، آمریکا و یا کشور ثالثی؟ اگر کشوری سازنده آن است، به چه قصدی آن را ساخته است؟ ضربه اقتصادی به رقیبان و دشمان؟ یا شکست سیاسی حکومتی و یا ملتی، آن گونه که بعضی از سیاستمداران ادعا می کنند؟ ارائه پاسخ‌های مستند و معتبر به این پرسش ها کار مورخان است تا با بهره‌مندی از مهارت‌ها و ابزار و روش‌هایی که در این معرفت وجود دارد، جواب‌هایی درخور پیدا کنند.

اما مورخان از حیث دیگر در دسته دوم عالمان هم قرار می گیرند تا همانند جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و فیلسوفان، درباره تاثیر و تاثرات این رخداد بر جوامع انسانی و نیز پیش‌بینی اتفاقات پیش و پس رویداد سخن بگویند. مگر نه این است که تاریخ‌شناسی دانش مطالعه گذشته برای به‌سازی اکنون و پیش‌بینی آینده است؟

با این ملاحظات پرسش اساسی که دوباره طرح می شود این است که چرا هم اکنون در بحبوحه وقوع رویداد کرونا، همه درباره آن حرف می زنند اما مورخان همچنان ساکت اند؟ پاسخ به نظر من روشن است. آنچه درباره ماهیت این رخداد گفته می‌شود چیزی جز حدس و گمان نیست؛ حتا از زبان پزشکان هم آنچه گفته می‌شود مدعاهایی اثبات نشده است. همچنان آزمایش هایی انجام می شود تا به داده‌های متقن در این باره برسند. جدا از پزشکانی که مستقیم روی موضوع دارند تحقیق و بررسی انجام می‌دهند، بقیه تنها صدای پژواک خود را از میانه رخداد می‌شنوند و همان را به دیگران بازتاب می دهند. دولتمردان همدیگر را متهم به ساخت آن می‌کنند، متالهین معصیت‌کاران را می‌کوبند، سکولارها دینداران را به جهل و خرافه‌گویی سرزنش می‌کنند و این که درک درستی از این رویداد ندارند. طرفداران طب سنتی طب مدرن را ناتوان از مهار بحران نشان می‌دهند و طبیبان مدرن هم سنتی ها را به شارلاتانیسم منسوب می‌کنند که می‌خواهند از آب گل‌آلوده ماهی بگیرند.

مخرج مشترک همه آنچه در این باره به عنوان ادعاهای علمی و غیرعلمی – غیر از آن دسته از پزشکان میکروب شناس که پژوهش های آزمایشگاهی دراین باره انجام می دهند- چیزی جز حدس و گمان نیست. دقیق‌تر بگویم چیزی جز تفسیرها و تحلیل‌های حدسی و ظنی نیست. راستی چرا همه تفسیر و تحلیل می‌کنند؟ چرا درباره چیستی رویداد سخن نمی‌گویند؟ طبیعی است! چون امکان پاسخ به پرسش‌های چیستی به راحتی پرسش های تحلیلی نیست. برای پاسخ به پرسش های چیستی و چگونگی باید داده های آزمون شده ارائه کرد. نمی‌شود پا روی پا انداخت و تحلیل‌های مبتنی بر انگیزه‌ها، اعتقادات، باورها، گرایش‌ها و به طور کلی به تعبیر ماکس وبر، مبتنی بر حیث التفاتی ارائه کرد. اکنون هیچ کس نمی‌تواند مستند و دقیق بگوید ماجرا چیست؟ چرا که امکان آن وجود ندارد. چون سندهای جرح و تعدیل شده درباره آن هنوز در دست نیست.

دانش تاریخ دانش توصیف فربه و فراگیر رویدادهای انسانی است. اگر مورخان نمی‌توانند درباره کرونا سخن بگویند چون خیلی قائل و علاقمند به تفسیر و تحلیل رویدادها نیستند آن گونه که فلاسفه، متکلمان، روان‌شناسان، جامعه شناسان و به طور کلی عالمان علوم تعمیمی بدان قائل و علاقمندند. اصلاً این تفسیرها و تحلیل ها به چه دردی می‌خورد زمانی که هنوز ماهیت واقعی و یا قریب به واقع رویداد روشن نیست. شاید هیچ وقت هم روشن نشود و به طور قطعی ما متوجه نشویم که ماجرا چه بوده است؟ اما مورخان مبتنی بر اسناد و مدارک و شواهد و قرائن معتبر، ما را بسیار بسیار به واقعیت ماجرا نزدیک خواهند کرد. کاری که فقط مورخان می توانند به کمک مهارت های دیسیپلینی خود و دیگر علوم کمکی از عهده آن برآیند و بس.

آنچه اکنون از در و دیوار می‌بارد و از زبان عالمان علوم مختلف می‌شنویم تحلیل ها و تفسیرهایی درباره رویداد کروناست. عاقلان وقعی به این تفسیرها و تحلیل ها نمی‌گذارند زیرا خوب می دانند که هر تحلیلی مسبوق به یک توصیف عمیق و گسترده است. تا این توصیف نباشد آن تفسیر مفت نمی ارزد. تا زمانی که مورخان به کمک ابزار و مهارت‌های درون‌رشته‌ای و برون‌رشته‌ای، روایت واقعی و یا قریب به واقع از رویداد دراختیار نگذارند، این تحلیل‌ها که از صبح روز بعد ظهور کرونا در ووهان چین شروع شده و هنوز ادامه دارد، گویای هیچ واقعیتی نیست جز بیان منویات اعتقادی و ارزشی و نفعی گویندگانش.

تاریخ‌ورزان در اولین فرصت با جمع‌آوری اسناد و مدارک تلاش خواهند کرد توصیف عمیق و گسترده از چیستی رویداد و چگونگی شیوع عالمگیر آن ارائه کنند. تا زمانی که دراین باره مدعایی مستند نداشته باشند سکوت را به تحلیل و تفسیر نه چندان مستند ترجیح خواهند داد.

 

دقیقه دوم:

این اتفاق تلنگری است به ما تاریخ‌ورزان تا بار دیگر به قدرت دانش تاریخ توجه ویژه‌ای داشته باشیم و از کج‌روی‌هایی که تاکنون دراین باره داشته‌ایم پرهیز کنیم. باور کنیم قدرت دانش تاریخ در توصیف فربه است نه تحلیل و تفسیر که این دومی را عالمان علوم دیگر هم قادر به ارائه هستند ولی این توصیف فراگیر است که در قدرت تاریخ شناسی است. توصیف فربه رویدادهای گذشته انسانی؛ البته گذشته‌ای که نه صد سال پیش بل می تواند همین دیروز باشد.

لازم است در تاریخ‌نگاری پساکرونایی توصیف را به تحلیل ترجیح دهیم. ابزارها و مهارت‌های توصیف عمیق و گسترده را به دانشجویان تاریخ آموزش بدهیم. نگران تحلیل و تفسیر نباشیم چرا که توصیف فربه خود سطحی از تحلیل است و پاسخ پرسش های چرایی را نیز در درون خود دارد.

بی‌گمان با این نوشته باز متهم خواهم شد به تبلیغ نگرش‌های پوزیتیویستی در تاریخ ورزی. مهم نیست ولی به این نکته توجه شود که صاحب این قلم توجه به تحلیل و تفسیر را در تاریخ نگاری نفی نکرده بل آن را در مقامی پایین‌تر از توصیف فربه می نشاند تا رسالت اصلی مورخان به حاشیه نرود و قدرت واقعی دانش تاریخ از آن ستانده نشود.   

نشریافته در کانال تاریخ نو