درس کرونا به حکومت: همانجایی باش که لازم است
دکتر مقصود فراستخواه (استاد برنامهریزی توسعه و آموزش عالی)
کرونا یک پاندمی شده است اما جامعه به جامعه فرق می کند. کرونا قابل تقلیل به امر پزشکی نیست و بهصورت اجتماعی ساخته میشود. باید از ضرایب مختلف کرونا در این صد و نود و چند کشور سخن گفت وآنگاه مقدار ضریب خودمان را نیز محاسبه کرد. دست کم، هفت ضریب آن را میتوان برشمرد: ۱. ضریب سیاسی (میزان مشروعیت یا میزان بحران مشروعیت چقدر است؟ رضایت مردم، شفافیت، پاسخگویی حکومت، رابطه دولت-ملت، خاطرات سیاسی، حقوق شهروندی و دیپلماسی بینالمللی -که این مورد اخیر برای ما از همه مهمتر شده است- و تحریمها و. . . در چه وضعیتی است؟)، ۲. ضریب اجتماعی (اعتماد به نهادها و دلبستگی اجتماعی و پیوند و مشارکت و همکاری برای اجرای قوانین چگونه است؟)، ۳. ضریب مدنی (وضعیت رسانههای مستقل و آزاد – رسانههایی که وقتی رئیسجمهور محترم میگوید وضع ما از خیلی کشورها بهتر است، او را زیر ذرهبین ببرند-، نورافکنهای مدنی که بر نحوه مدیریت بحران بتابند و نقائص را نشان بدهد، نهادهای مدنی و «سازمانهای مردم نهاد» که قضیۀ مواجهه با بحران به نحو مؤثر و تعیینکننده حضور داشته باشند، چگونه است؟)، ۴. ضریب مدیریتی و سیاستی (خط مشیهای عمومی و نظام تدبیر عقلانی چقدر به صورت باز و از طریق تعامل با جامعه و متفکران و دانشمندان مستقل، تنظیم و اجرا میشود؟ چقدر حرف کارشناسان مستقل تعیینکننده است؟ چقدر نظام شایستهسالار است؟ چقدر اختیارات محلی و چابکی وجود دارد؟) ۵. ضریب زیرساختی (مثلا وقتی مردم در خانههایشان میمانند، سرعت اینترنت چقدر یاریشان میدهد؟ شهر شبکهای و هوشمندی وجود دارد که بتوان از خانهها به نحو آسان و ارزان خدمات لازم را وکالاهای لازم را تهیه، و مراقبتهای بهداشتی دریافت کرد؟ به حساب نویسنده و بر مبنای دادههای سال ۲۰۱۹، نمره ما در سرعت اینترنت ثابت از بیست، ۶ است و در اینترنت همراه ۱۰ است)، ۶. ضریب اقتصادی و ۷. ضریب فرهنگیمان هم ناگفته پیداست وقصد تفصیل نیست.
کرونا و الگوی حکمرانی در ایران
اما در اینجا پرسش آن است که کرونا با سیاست در ایران چه می کند؟ امیدوارم با کمترین محنت و مصیبت و موجهترین هزینههای انسانی و ملی، جامعه ایران با همکاری دولت و ملت در سرتاسر کشور عزیزمان، از این بلیه به سلامت بگذرد و سربلند باشد. اما باید با دلسوزی وصادقانه به پیامدهای گستردۀ موضوع نیز فکر بکنیم. به گمان نویسنده احتمالا کرونا معنایِ فنیِ سیاست را افزایش بدهد. یعنی هم مقامات و هم مردم؛ هر دو در سطحی به این نتیجه برسند (البته امیدوارم مقامات محترم برسند) که حکمروایی، عملی فنی است. ادارۀ جمعیت، کاری فنی است و با وعظ و اندرز و تبلیغات پروپاگاندا و دعاوی ایدئولوژیک برگزار نمیشود.
جامعه ما کوچک نگه داشته شده است وباید بزرگ بشود و خود را به سطوح بیشتری از بلوغ برساند، این امر با قیمومت امکانپذیر نیست. جامعه، باید خودش سازمان پیدا کند، عمل کند و یاد بگیرد. دولت اما بزرگ و در همان حال ناکارآمد، و مشروعیتاش نیز محل بحث است. حکومت همه جا هست. چیزی از زندگی ما نیست که چشم سراسربین حکومت به آن نگاه ندوزد و دخالت نکند. اما در این بحران نتوانسته است مداخله منطقی، بهنگام، صحیح و موجه و مؤثر داشته باشد. رفتارهای چند گزینه می بینیم؛ کنترلهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دیگر در سالهای گذشته و حتی در همین سال ۱۳۹۸ در شهرها را مقایسه کنید با عدم کنترل مسافرتها در مواجهه با شیوع یک ویروس شوخیبرندار و کثیرالانتشار و سریعالانتشار در اسفندماه و قبل از نوروز.
از داخل حکومت صداهای متناقض به گوش میرسد. اگر از ابتدا این نوع سیاستِ بهشدت سیاسی! بر امر پزشکی و علمی و فنی غلبه نمییافت، شاید کنترل زنجیره شیوع، اکنون رضایتبخشتر و کمهزینهتر بود و لطمهها بهمرتب اندکتر. پس ما هزینۀ تمرکز را میپردازیم و از ناکارامدی هم رنج میبریم و این از عجایب عالم است. چند هفته همه چیز به تعارف و مجامله برگزار شد، میلیونها مسافر در جادهها راحت جابهجا شد و ناقل ویروس شدند آن هم در کشوری که حتی سبک زندگی مردم تحت کنترل بوده است. این را واقعا نمیتوان فهمید.
حکومتمندی
شاید یک پیامد شیوع بیماری کووید-۱۹ آن باشد که مفهوم حکومتمندی اهمیت پیدا کند. مردم به این نتیجه برسند که رضا بدهند حکومتی بیاید و بگوید شما زندگی کنید من هم عمل فنی حکمروایی (به آن معنای فوکوییاش) و اداره جمعیت را انجام میدهم. در اینجا آیا سیاست به معنای عمل فنی تسهیلگری شهرها خواهد بود؛ شهر به معنای حیطههای خودگران اجتماعی. آیا بدون تقویت جامعه مدنی و محلی این نوع نگاه چه از آب درخواهد آمد؟ اینکه ضعف و قوت الگوی حکومتمندی خصوصا برای جامعه ما چیست باید در جای خود بحث شود اما به نظر میرسد این مفهوم حکومتمندی، از یک ویروس تغذیه بکند و بزرگ بشود.
از این جامعه به ما نشانههایی رسیده و ما چندان توجه نکردهایم. این بار اما نشانهای از طبیعت سرکش رسیده است. بلکه آن را جدی بگیریم. امیدوارم اصلاحاتی در اداره کشور صورت بگیرد، ممکن است دیر شود. ما نیازمند خانهتکانی اساسی و تغییرات جدی در الگوی اداره جمعیت هستیم. ادارۀ این جمعیت، دست کم ودست کم، نیازمند یک نگاه فنی است، نگاه علمی به ادارۀ جمعیت نباید تا این حد اسیر نگاه ایدئولوژِیک و یک جانبهگرایانۀ مقامات بشود. جمعیت ایران خصیصههای کاملا متفاوت و متنوعی پیدا کرده است و متحول شده است و ادارۀ آن نیازمند ، تغییر نگاه و رفتار و نیازمند اصلاحات ساختاری اساسی و نیازمند شیوۀ متفاوتی است. حداقل بپذیریم که عمل حکمروایی یک عمل فنی است. اما متأسفانه این اتفاق نیز نمیافتد، ساخت و کار اِعمال مدیریت در ایران و الگوی حکمرانی ما دچار ایرادهای اساسیست و مشکلساز و خطرساز شده است. بخشی از حاکمیت، مسئله را بر گردن قوه مجریه میاندازد (البته قوه مجریۀ فعلی، بعدی را خدا می داند) و قوه مجریه نیز تقصیرها را بر گردن نهادهای دیگر. این در حالی است که مسئله اصلا در کلّ است و ایراد کار ، اساسیتر است. راهحل های ایدئولوژیک چه از سوی حکومت و چه مدعیان بیرون از حکومت جواب نمیدهد. باید گذاشت صدای متفکران ناصح و دانشمندان مستقل نیز بلند شود تا آنها قدری کلمات را دشوار بکنند؛ کلماتی را که برای سیاسیمردان آسان شده است دشوار بکنند. امری که آن را به صورت یک صورت مسألۀ علمی دشوارش کنیم، حلش بهمراتب آسانتر از «مشکلاتِ سادهشدۀ ایدئولوژیک» است.
منبع: کانال تلگرامی پنجره