- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

هویت و کلیشه های جنسیتی زنان؛ مقاله ای از دکتر اشرف السادات پیرونذیری

هویت و کلیشه های جنسیتی زنان

 

اشرف السادات پیرونذیری

استادیار دانشگاه فرهنگیان رشت

 

چکیده:

مقاله حاضر به بررسی هویت و کلیشه های جنسیتی زنان پرداخت. هویت بخش مهمی از وجود هر انسانی است و جنسیت افراد در کسب هویت تاثیر بسزایی دارد. شرایط ساختاری جوامع نگاه متفاوتی به جنسیت زنان دارد و موجب شکل گیری کلیشه های جنسیتی در ذهن افراد می گردد. روش تحقیق کیفی و اسنادی بود. نتایج نشان داد: برابری جنسیتی زمانی حاصل می شود که توزیع قدرت، استقلال مالی، دسترسی مشابه به آموزش و بهداشت، فرصت های پیشرفت و شکوفایی استعدادها و مسئولیت خانه و فرزندان بین زن و مرد تقسیم شده باشد.

کلیدواژه: هویت جسیتی، کلیشه های جنسیتی، زنان.

 

مقدمه:

جنسیت از تمایزات فیزیکی میان زنان و مردان متفاوت تلقی می شود و دربرگیرنده آن ویژگی های اجتماعی است که رفتار زنانه یا مردانه را در جامعه تعریف می کند. می توان جنسیت را تفاوت های اکتسابی فرهنگی بین زنان و مردان در نظر گرفت [۱]. جنسیت در اینکه زنان و مردان در یک فرهنگ یا خرده فرهنگ چگونه دیده می شوند و چطور به گونه ای فرهنگی ساخته می شوند، مرتبط است [۲].

زنان یکی از اصلی ترین عناصر فرایند هویت یابی و جامعه پذیری فرزندان و نسل آینده جامعه هستند و بر هویت فردی و سبک زندگی نسل های آتی جامعه تأثیر می گذارند. در واقع «زن» عنصری «فرهنگ ساز» تلقی می شود. وجود ابهام در رابطه با هویت و عناصر هویتی آنان در جامعه، استقلال آنها را تهدید می کند و عزت نفس آنها را به مخاطره می اندازد. پیامد این روند، نادیده گرفته شدن، محکومیت، ناچیز به شمار آوردن و… است که بر نسل های بعدی هم تأثیر می گذارد [۳]. از نظر کیمل[۱]، هویت برابر است با همان هویت جنسیت [۴]. دسترسی انسان ها، به طور اعم و زنان به طور اخص به هویت واقعی خود باعث تثبیت موقعیت آنان و رسیدن به اهدافشان می باشد. بنابراین روشن است که افزایش اقتدار و مشارکت زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه؛ ساختار سنتی خانواده را که بر اقتدار و سلطه مردان استوار بود؛ بر هم می زند و هویت های جنسیتی جدیدتری را جایگزین هویت های جنسیتی کلیشه ای زن و مرد می کند [۵].

مهمترین عاملی که زنان را از پیشرفت بازداشته، دیدگاه ها و ایستارهایی است که در بطن جامعه شکل گرفته است؛ ایستارهایی که بدون تغییر در آنها هر گونه تلاشی از سوی نهضت ها و جنبش های زنان، بی نتیجه خواهد ماند. این ایستارها به صورت کلیشه هایی در جامعه رسوخ کرده و مانع بزرگی در تغییر وضعیت زنان هستند [۶]. بر اساس نتایج بدست آمده از گزارش توسعه انسانی در سال ۲۰۱۱، کشور ایران به لحاظ شاخص نابرابری جنسیتی با امتیاز ۴۸۵/۰ در بین کشورهای جهان دارای رتبه ۸۸ می باشد [۷]. کالینز[۲] معتقد است؛ استفاده از نیروی فیزیکی و چانه زنی بر سر منابع مادی و نمادین، متغیرهای اساسی در نابرابری جنسیتی اند. زمانی که جنسی بر ابزارهای اجبار و زور احاطه دارد، می تواند از این قدرت در راستای تسلط بر مواجهات جنسیتی[۳] و برقراری نظامی از نابرابری جنسیتی استفاده کند [۸].

 نخستین مصادیق نابرابری های جنسیتی در خانواده که اصلی ترین واحد اجتماعی می باشد، نمود پیدا می کند. در واقع نحوه جامعه پذیری افراد در خانواده و جامعه در نابرابری های جنسیتی زنان تأثیر مستقیم دارد. با توجه به اینکه جامعه و شرایط ساختاری آن نگاه متفاوتی به جنسیت زنان دارد، موجب شکل گیری کلیشه های جنسیتی در ذهن افراد جامعه شده است [۷]. گزارش جهانی شکاف جنسیتی (۲۰۱۴) جایگاه و رتبه کشورهای جهان را از نظر شاخص های جنسیتی و وضعیت زنان در چهار شاخص ۱. آموزش و تحصیلات ۲. اقتصاد و اشتغال ۳. سیاست و قدرت ۴. بهداشت و سلامت به شرح زیر اعلام کرد: ایسلند، فنلاند و نروژ در رتبه های اول تا سوم و کشورهای چاد، پاکستان و یمن در رتبه های آخر ۱۴۰ تا ۱۴۲ قرار دارند. کشور ما نیز در رتبه ۱۳۷ قرار گرفته است. خاستگاه و ریشه اصلی این تفاوت های چشمگیر را تا حدودی باید در کلیشه های جنسیتی و بازتولید آن از طریق مکانیسم های متعدد جامعه پذیری در سطح جامعه جستجو کرد. بنابراین با توجه به حضور مستمر و زوال ناپذیر کلیشه های جنسیتی و پیامدهای جدی آنها در عرصه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بهداشتی و آموزشی، اهمیت و ضرورت دارد که با تکیه بر طیف متنوع و فزاینده ای از تحقیقات علمی، ابعاد و زوایای گوناگون کلیشه های جنسیتی روشن شود [۹].

نتایج نشان می دهد که نقش های خانگی برای زنان و فعالیت های اقتصادی برای مردان در جامعه ایرانی پذیرفته شده است و اکثریت زنان که در میان آنها نسبت قابل توجهی دارای تحصیلات عالی و شاغل نیز بوده اند، برای اشتغال خارج از خانه اولویتی قابل نبوده اند [۱۰]. نابرابری جنسیتی در امکان دسترسی به فرصت های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یکی از چالش های مهم در عصر جدید بوده است. نابرابری جنسیتی را می توان به مثابه وضعیتی تلقی کرد که در آن، زنان عموماً تحت سلطه مردان قرار دارند و موقعیت زنان و مردان به دو حوزه خصوصی و عمومی تفکیک شده است. نوع متفاوت مشارکت دو جنس در حوزه عمومی و زندگی اجتماعی اینگونه تمایزات را گسترش داده است و به نقش اجتماعی مردان، ارزش اجتماعی بیشتری عطا می کند [۱۱]. نابرابری جنسیتی در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت های گوناگونی دارد، از جمله وابستگی اقتصادی زنان به مردان بر اساس مشارکت کمتر زنان در نیروی کار و دستمزدهای اندک برای آنها، وابستگی سیاسی ناشی ازسلطه مردان بر ساختارهای قدرت سیاسی، وابستگی به اقتدار بیشتر مردان و قدرت تصمیم گیری آنها در خانواده و محل کار، وابستگی به قدرت مردان در تعیین و تعریف واقعیت اجتماعی، وابستگی به مردان در مراقبت از زنان در برابر خشونت سایر مردان و حتی وابستگی روانشناختی زنان به مردان به واسطه پیوندهای عاطفی [۱۲]؛ نه فقط نابرابری جنسیتی، بلکه پیامدهای آن در سطوح خرد، میانه و کلان، ضرورت توجه به این موضوع را آشکار می کند. زنان در محیط خانواده و خصوصاً محیط کار با مسائل و مشکلاتی روبرو هستند که در ادبیات جامعه شناختی سقف شیشه ای[۴] تعریف شده است. یعنی محدودیت هایی غیر قابل رویت ولی واقعی در حیطه عمومی زندگی و شاید حوزه خصوصی خانواده که زنان با آنها دست و پنجه نرم می کنند [۱۳].

 از نظر هابر[۵] (۱۹۹۸) هر چه نقش زنان در جنسیت افزایش می یابد و هر چه مالکیت زنان و کنترل مالکیت اقتصادی زنان بیشتر می شود، نابرابری جنسیتی کاهش می یابد [۸].

 در نتیجه با توجه به نقش اساسی هویت جنسیتی در شکل گیری رفتارهای هویتی افراد در سطح جامعه و برای افزایش نقش زنان در جامعه؛ کاهش کلیشه های جنسیتی در حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یکی از مهمترین مسائلی است که در دهه های گذشته مورد توجه و ضرورت قرار گرفته است. در نتیجه سوالی که به ذهن محقق متبادر می گردد؛ اینست که جهت کاهش کلیشه های جنسیتی زنان در سطح جامعه چه راهکاری می توان ارائه داد؟

 

پیشینه پژوهش:

هدف اصلی مقاله حاضر بررسی روشهای کاهش کلیشه های جنسیتی زنان ایرانی در سطح جامعه است. به اختصار به هفت مورد از مطالعات داخلی و خارجی مرتبط با موضوع اشاره می شود:

نتایج مطالعات ناصری و ناصری (۱۳۹۴) بیان کننده آن بود که متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، نگرش والدین، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و منزلت شغلی افراد با نگرش های جنسیتی افراد رابطه معنی دار داشته اند [۱۴]. سیف اللهی و رازقیان (۱۳۸۷) نیز در مطالعه خود نشان دادند که افزایش سن و هویت جنسیتی زنان بیشتر تحت تأثیر روابط و مناسبات پدرسالاری است و با کاهش آن، هویت زنان بیشتر تحت تأثیر روابط و مناسبات سرمایه داری می باشد. همچنین مشاهده شد که در میان زنان ۳۰-۲۰ سال، روابط و مناسبات سرمایه داری بالاترین تأثیر و در میان زنان ۴۰-۳۰ سال پدرسالاری بیشترین تأثیر را داشته است [۱۵]. همچنین ایمان و حائری (۱۳۹۴) طی پژوهشی که انجام داده اند به این نتیجه دست یافته اند که میزان انسجام و پایدار هویت جنسیتی مستقیماً تحت تأثیر متغیر علاقه به خانواده قرار گرفته است.  متغیر علاقه به خانواده به صورت مستقیم و غیر مستقیم بیشترین اثر علی را بر هویت جنسیتی گذاشته است [۱۶]. نتایج مطالعات رضاپور، چنانی نسب و باقری (۱۳۹۵) نشان داد که آگاهی اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی و قدرت تصمیم گیری تأثیرگذارترین عوامل بر هویت جنسیتی اند [۵]. اشنابل[۶] (۲۰۱۸) در پژوهش خود نشان داده است که جهتگیری جنسیتی بخش مهمی از زندگی افراد بوده و  پیش بینی کننده قوی و سازگار با نگرش های اجتماعی می باشد [۱۷]. در همین زمینه کوخ، استانزیانی، کافی، دی لیسی[۷] (۲۰۱۸) در تحقیق خود نشان دادند که طبق نظر متخصصان، گرایش های جنسیتی افراد دارای تعارضات جنسیتی، بر رفتار ایشان با دیگران و در محیط کارشان تأثیر بسزایی می گذارد [۱۸]. بخارائی (۱۳۹۴) در تحقیق خود نشان دادند که میزان نابرابری جنسیتی به ویژه در ابعاد اقتصادی و فرهنگی در حد قابل ملاحظه ای به نفع مردان است. همچنین میان شیوه جامعه پذیری و نابرابری جنسیتی رابطه معنی دار وجود دارد [۷].

با توجه به پیشینه های تجربی در داخل و خارج از کشور کلیشه های جنسیتی  و هویت جنسیتی موجب برتری مردان  در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نسبت به زنان شده است. در ادامه به مبانی نظری هویت جنسیتی و کلیشه های جنسیتی به صورت گذرا اشاره می گردد.

رندل و جاسی(۲۰۰۸) معتقدند افراد دو نوع هویت جنسیتی دارند: هویت جنسیتی اجتماعی(شناسایی دیگران از همان جنس در گروه) و هویت جنسیتی شخصی(اهمیت به خصوصیات شخصی جنس به عنوان بخشی از مفهوم خود) [۱۹]. وی این دو نوع را مطابق با نظر تاجفل و ترنر(۱۹۸۶) که همان تمایز بین مفهوم فردی خود(هویت شخصی) و گروه های عضو به عنوان بخشی از مفهوم خود(هویت اجتماعی) و همچنین برور و گاردنر(۱۹۹۶)، هویت را به عنوان تعریف خود، به عنوان یک فرد(هویت شخصی) و در مقابل؛ تعریف خود به عنوان عضو یک گروه(هویت اجتماعی) طبقه بندی می کنند [۲۰].

کلیشه ها در برگیرنده اطلاعاتی درباره ظاهر جسمانی، نگرش ها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل می باشد [۲۱]. کلیشه های جنسیتی را می توان در چهار دسته کلی جای داد:

  1. خصوصیات شخصیتی: پسران و مردان آفریننده، تصمیم گیرنده و اهل عمل هستند اما دختران وابسته و نظاره گر.
  2. نقش های متفاوت در درون خانواده: مادر نقش خدمت رسان خانوادگی و وابسته به همسر را بر عهده دارد و پدر نقش نان ور و وآآور و تکیه گاه.
  3. نقش های اجتماعی سیاسی: زنان اگر هم در سطوح اجتماعی فعال باشند، در سطوح کوچک و محلی فعال اند، اما مردان مسئولیت دارند یا رهبر سیاسی اند.
  4. نقش حرفه ای: شاغل به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم شده اند. زنان منشی یا پرستارند و مردان کارفرما یا پزشک [۲۲].

ویلیام‌ وگیلز (۱۹۷۸) اولین‌ نظریه‌ هویت‌ اجتماعی‌ زنان‌ را ارائه‌ کرد وی‌ در تحقیقات‌ خود به‌ این ‌نتیجه‌ رسید که‌ زنان‌ موجوداتی‌ هستند که‌ در طول‌ تاریخ‌ کمترین‌ امتیاز جنسی‌ را داشته‌ و هویت‌ اجتماعی‌ آنان‌ در مقایسه‌ با مردان‌ آشکار می‌شود. به‌ اعتقاد ایشان‌ هویت‌ زنان‌ در مقابل‌ مردان‌ و تحت ‌سلطه‌ آنان‌ است‌، هویت‌ زنان‌ با خصوصیات‌ منفی‌ و پست‌ همراه‌ می‌شود و زنان‌ برای‌ گریز از این ‌تفاوت‌ها به‌ دنبال‌ کنش‌هایی‌ برای‌ توسعه‌ یک‌ احساس‌ مثبت‌ از این‌ تفاوت‌ها هستند زنان‌ راهبردهایی ‌مانند تحریک‌ اجتماعی‌ و تغییرات‌ اجتماعی‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ خود در خدمت‌ می‌گیرند.

گیلنز بریکول‌[۸] (۱۹۷۹) اینگونه‌ بر هویت‌ اجتماعی‌ زنان‌ تأکید می‌کند که‌ فقدان‌ آگاهی‌ از خصوصیات‌ واقعی‌ زن‌ بودن‌ در مقایسه‌ با مردان‌ باعث‌ ظهور یک‌ هویت‌ اجتماعی‌ نامناسب‌ برای‌ زنان‌ می‌شود. بریکول‌ برای‌ نشان‌ دادن ‌اینگونه‌ تفاوت‌ها، تفاوت‌ها میان‌ معیار درونی‌ و بیرونی‌ عضویت‌ در گروه‌ را مطرح‌ می‌کند.

مایکل‌ کیمل(۱۹۹۷)‌ معتقد است‌ که‌ هویت‌ فردی‌ فقط‌ یک‌ جنبه‌ از رفتار فردی‌ نیست‌ بلکه‌ پدیده‌ای‌ است ‌سازمانی‌، که‌ در سازمان‌ها و نهادهایی‌ که‌ روزانه‌ با آنان‌ سروکار داریم‌ نهادینه‌ شده‌ است‌. کیمل‌ به‌ تبعیت ‌از فوکو می‌گوید: من‌ مردانگی‌ را مجموعه‌ای‌ از مفاهیمی‌ می‌دانم‌ که‌ در فرایند رابطه‌ ما با خودمان‌، با دیگران‌ و با دنیایمان‌ ساخته‌ شده‌ است‌. مردانگی‌ نه‌ مفهومی‌ ایستا است‌ و نه‌ مفهومی‌ بی‌زمان‌، بلکه ‌مفهومی‌ است‌ تاریخی‌. جنسیت‌ چیزی‌ نیست‌ که ‌شخصی‌ واجد آن‌ باشد، بلکه‌ مجموعه‌ فعالیت‌هایی‌ است‌ که‌ شخص‌ انجام‌ می‌دهد. وانگهی‌، جنسیت‌ صفتی‌ اکتسابی‌ است‌ که‌ همچون‌ جنبه‌ای‌ از هویت‌ یا تمام‌ هویت‌ در جریان‌ بر هم‌ کنش‌ اجتماعی‌ به‌دست‌ می‌آید. وی‌ معتقد است‌ که‌ نهادهایی‌ مانند خانواده‌، مدرسه‌ و کار و شغل‌ در پدید آوردن‌ هویت‌های‌ جنسی‌ نابرابر و در نتیجه‌ نابرابری‌ جنسیتی‌ سهیم‌ بوده‌اند.

ناسنی‌ چودورو معتقد است‌ چون‌ مادر زن‌ است‌ مادر با دختر بیش‌ از پسر احساس‌ نزدیکی‌ می‌کند. چون‌ مادر و دختر به‌ یکدیگر احساس‌ نزدیکی‌ می‌کنند. نوزادان‌ هم‌ ذات‌پنداری‌ اولیه‌ای‌ با شخص‌ اصلی‌ مسئول‌ مراقبت‌ اولیه‌ آن‌ها دارند بعدها کودکان‌ باید تمایز روانشناختی‌ و احساس‌ بین‌ خود و مراقبت‌ اصلی‌ خود را یاد بگیرند. چودورو تفاوت‌های‌ بین‌ مردان‌ و زنان‌ بزرگسال‌ را به‌ این‌ واگرایی‌ جنسیتی ‌موجود در تجارب‌ اولیه‌ی‌ اجتماعی‌ شدن‌ نسبت‌ می‌دهد [۲۳].

نقش‌پذیری‌ آن‌ها در تعامل‌ با بقیه‌ برای‌ مثال‌ والدین‌ و همسالان‌ حائز اهمیت‌ می‌باشد. کودکان‌ در حین‌رشد نقش‌های‌ حاکی‌ از شبکه‌های‌ اجتماعی‌ گسترده‌تر را می‌پذیرند. و در نهایت‌ هنجارهای‌ از جمعی‌ (به‌گفته‌ی‌ مید دیگری‌ تعمیم‌ یافته‌) را درونی‌ می‌کنند. گرچه‌ این‌ یک‌ نظریه‌ی‌ کلی‌ در مورد اجتماعی‌ شدن‌است‌ اما می‌توانید نحوه‌ی‌ اعمال‌ آن‌ روی‌ جنسیت‌ را نیز ببیند.

به‌ عقیده‌ی‌ سیلویا رالبی‌ در جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ رویکردهایی‌ به‌ موضوع‌ جنسیت‌ وجود داشته‌ ـ زنان ‌را با سیاست‌ بی‌ارتباط‌ دانسته‌اند یا هر گاه‌ از زنان‌ ذکری‌ به‌ بیان‌ آمده‌ است‌. برای‌ رفتار سیاسی‌ آنان‌ در قیاس‌ با مردان‌ اصالت‌ کم‌تری‌ قائل‌ شده‌اند [۲۴].

با توجه به پیشینه های تجربی و نظریه های مرتبط با هویت جنسیتی و کلیشه های جنسیتی چارچوب‌ نظری‌ مقاله حاضر به شرح زیر می باشد:

نابرابری‌های‌ جنسیتی‌ از عوارض‌ روابط‌ اجتماعی‌ ناعادلانه نشات می گیرد. طبق نظر سیف الهی؛ یکی از وجوه اصلی دستیابی به توسعه در جوامع؛  دستیابی به توسعه‌ برابر جنسیتی‌ می باشد. در جامعه‌ پدرسالاری‌ که‌ اساس‌ آن‌ نابرابری‌ میان‌ دو جنس‌ است‌، تبعیض‌ و پیش‌داوری‌ و استثمار جنسی‌ نیز امری ‌غیر قابل‌ انکار است‌. هنگامی‌ که‌ قدرت‌ و اهرم‌های‌ سیاست‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ در دست‌ مردان‌ قرار می‌گیرد، زنان‌ بالتَبع‌ با حقوق نابرابر در مقابل‌ کار برابر مواجه‌ می‌شوند. جنسیت‌، ساخته‌ و پرداخته‌ فرهنگ‌، جامعه‌ و محیطی‌ است‌ که‌ فرد در آن‌ پرورش‌ می‌یابد و جامعه‌پذیر می‌شود. آن‌ بخش‌ اجتماعی‌ که‌ هم‌ بر هویت‌ و هم‌ بر جنسیت‌ تأثیرگذار است‌، در جامعه‌ در حال‌ تحول‌ ما متشکل‌ از مقولاتی‌ است‌ که‌ در تعامل‌ و کنش‌ و تأثیر بر هویت‌ جنسیتی‌ اجتماعی‌اند. از سویی‌ همچنان‌ تحت‌ تأثیر سنت‌ و الگوهایش‌، سعی‌ در نگه‌ داشتن‌ اصول‌ و عقاید ثابت‌ و غیر متغیرش‌ می‌شود. پدرسالاری ‌برخاسته‌ از روابط‌ و مناسبات‌ یک‌ سویه‌ و مبتنی‌ بر مردسالاری‌، تعاریفی‌ از زن‌ و هویت‌ جنسیتی‌ او ارائه ‌می‌دهد و زن‌ بودن‌ را ظرف‌ باروری‌ای‌ که‌ ملک‌ مرد است‌ می‌داند و رسالتی‌ غیر از فداکاری‌ زن‌ در قبال ‌همسر و فرزندانش‌ تحت‌ دو وظیفه‌ مادری‌ و همسری‌ برایش‌ تعیین‌ نمی‌کند. در نتیجه زن در تمامی حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وابسته به مرد می باشد.

 

 روش تحقیق:

روش تحقیق کیفی از نوع مروری و تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و با استفاده از کتب، مقاله ها و پایگاههای معتبر فارسی و انگلیسی می باشد. اطلاعات مورد نظر براساس هدف تحقیق، طبقه بندی؛ شاخص سازی و بررسی شدند.

 

نتیجه گیری:

مقاله حاضر با هدف بررسی هویت جنسیتی و کلیشه های جنسیتی زنان و همچنین ارائه راهکار در کاهش کلیشه های جنسیتی زنان انجام پذیرفت. روش تحقیق به صورت کیفی و از نوع مروری و به صورت کتابخانه ای بود. پیشینه های تجربی مرتبط با موضوع همگی مبنی بر وجود کلیشه های جنسیتی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بود. همچنین طبق نظریه های نظریه پردازان نیز هویت و کلیشه های جنسیتی مانع از پیشرفت زنان در جامعه در حوزه های مختلف شده اند و همین امر مانع از دستیابی به توسعه پایدار در کشور شده است. بر اساس نظر  مارکسیست ها عمده ترین کلیشه جنسیتی در حوزه مالی و اقتصادی مطرح می باشد. اما در عصر حاضر و پس از ظهور فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و همچنین آگاهی زنان به حقوق خویش در قالب حقوق شهروندی؛ دستیابی به سلامت جسمی و روانی و دستیابی به تناسب اندام طبق نظر گیدنز؛ تحصیلات بالاتر؛ استقلال مالی؛ شرکت در انجمنها و کاندیداتوری در نمایندگی مجلس و … را به عنوان شاخص های جدید در هویت فردی و جمعی خود انتخاب کرده اند. در نتیجه دستیابی به حقوق برابر با مردان در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را حق مسلم خود دانسته و برای آن تلاش می کنند. اما علیرغم تمامی تلاشها؛ هنوز هم جامعه پدرسالار سایه سنگین خود را از جامعه برنداشته و مردان و مسئولان دولتی و سازمانی هنوز هم اعتماد به زنان در تخصیص شغلهای حیاتی و … ندارند.  در نتیجه برای دستیابی به برابری جنسیتی از نگاه صندوق جمعیت سازمان ملل، برابری جنسیتی زمانی حاصل می شود که مردان و زنان در توزیع قدرت و اثرگذاری در معادلات آن سهمی برابر داشته باشند: از فرصت های برابر و استقلال مالی از طریق کار و تجارت برخوردار شده باشند، دسترسی مشابه به آموزش، فرصت های پیشرفت و شکوفایی استعدادها داشته باشند و مسئولیت خانه و فرزندان نیز به طور مشترک بین زن و مرد تقسیم شده باشد. در نتیجه برای دستیابی به چنین امری لازم است از سنین کودکی و در نهاد خانواده و مدرسه کلیشه های جنسیتی برداشته شده و با کمک رسانه ها در اشاعه برابری جنسیتی در قالب سریالها و داستانها و همچنین تبلیغات موثر در بهبود روند برابری جنسیتی می توان جامعه بزرگتر را آماده برای هویت برابر برای زنان ومردان نمود. در نتیجه پیشنهادهایی برای دستیابی به این مهم به شرح زیر ارائه می گردد:

۱ ـ توصیه‌ به‌ نگرش‌ عمیق‌تر زنان‌ در زمینه‌های مختلف‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ و اجتناب‌ از سطحی‌‌نگری ‌به‌ خود واقعی‌ و هویت‌ انسانی‌.

۲ ـ عدم‌ تفاوت‌ در جامعه‌پذیری‌ دختران‌ و پسران‌ در خانواده‌ و سپس‌ در مدرسه‌.

۳ ـ قرار دادن‌ دختر و پسر در کنار یکدیگر از ابتدایی‌ترین‌ مقطع‌ تحصیلی‌ به‌ منظور تربیت‌ و تحصیل‌ بر مبنای‌ عدم‌ تفاوت‌ جنسیتی‌ بین‌ دو جنس‌.

۴ ـ درک‌ صحیح‌ منابع‌ قدرت‌ در خانواده‌ و اجتماع‌ و برخورداری‌ از آن‌ توسط‌ زنان‌.

۵ ـ برخوردار شدن‌ زنان‌ از منابع‌ فرهنگی‌، اقتصادی‌ بالاتر در جامعه‌ و خانواده‌ به‌منظور پدید آوردن‌ حس‌ مفید بودن‌ و کارا بودن‌ و اینکه‌ زنان‌ به‌ این‌ باور برسند که‌ فراتر از جنس‌ و جنسیتشان‌، قابلیت‌هایی‌ دارند که‌ اگر به‌ آنها پرداخته‌ شود می‌توانند برابر با مردان‌ در اجتماع‌ بدون‌ رویکرد جنسی‌ و یا جنسیتی‌ فعال‌ و مفید باشد.

۶ ـ اقتدا به‌ الگوهای‌ صحیح‌ در جامعه‌ و تبلیغ‌ الگوی‌ سالم‌ از هویت‌ واقعی‌ جنسیتی‌ زن‌ به‌عنوان‌ انسانی ‌برابر با مرد در کنار تفاوت‌های‌ زیست‌شناختی‌ توسط‌ افراد کارشناس‌ و متخصص‌ و روانشناسی‌.

۷ ـ تشویق‌ به‌ خودشناسی‌ و درک‌ درست‌ از خودواقعی‌ انسانی‌.

۸ ـ ایجاد مجامع‌ صنفی‌ و اتحادیه‌های‌ جنبش‌ برابری‌ جنسیتی‌ جهت‌ بالا بردن‌ آگاهی‌ زنان‌.

۹ ـ ایجاد کار و شغل‌ برای‌ زنان‌ چه‌ از طریق‌ برنامه‌ریزی‌های‌ دولتی‌ چه‌ از طریق‌ شرکت‌های‌ خصوصی‌ و کارفرماهای‌ بخش‌ خصوصی‌ و مردان‌ و زنان‌ کارآفرین‌، جهت‌ بیرون‌ کشیدن‌ زنان‌ از خانه‌ و خدمات ‌خانگی‌ و تقسیم‌ کار خانگی‌ و بچه‌داری‌ بین‌ مردان‌ و زنان‌ تا حس‌ محدود شدن‌ در قبال‌ فرزند و کارهای‌ خانه‌ در او به‌ حداقل‌ ممکن‌ برسد.

۱۰ ـ تصویب‌ قوانینی‌ در جهت‌ کاهش‌ نابرابری‌ جنسیتی‌ و اصلاح‌ قانون‌ مدنی‌ در حیطه‌ خانواده‌ و جامعه ‌از سوی‌ متصدیان‌ امر.

 

 منابع‌

  1. کاظمی، سیمین و نواح، عبدالرضا؛ بررسی کلیشه های جنسیتی در آثار داستانی جلال آل احمد، جامعه شناسی، هنر و ادبیات، دوره ۶، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۶، صفحات ۶۳-۴۳.
  2. برتنز، یوهانس ویل؛ نظریۀ ادبی.، ترجمه فرزان سجودی، تهران، آهنگ دیگر، ۱۳۸۸.
  3. احمدی، ثریا و عقیلی، سید وحید. و مهدیزاده، سید محمد و مظفری، افسانه؛ رسانه و برسازی هویت جنسیتی زنان (مطالعه موردی بازنمایی هویت جنسیتی زنان در سریال های زمانه و تکیه بر باد)، فصلنامه پژوهش های ارتباطی، سال ۲۲، شماره ۱(پیاپی ۸۱)، بهار ۱۳۹۴. صفحات ۵۶-۳۵.
  4. توسلی، زهرا و هنری، حبیب و کوشافر، افسانه؛ بررسی تفاوت هویت جنسیتی ورزشکاران زن و مرد حرفه ای کشور، رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی، دوره ۳، شماره ۸، بهار ۱۳۹۴، صفحات ۸۲-۷۳.
  5. رضاپور، داریوش و چنانی نسب، حسن و باقری، رحمان؛ بررسی رابطه جامعه پذیری و هویت جنسیت (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور دزفول)، زن در فرهنگ و هنر، دوره ۸، شماره ۳، پائیز ۱۳۹۵، صفحات ۳۴۸-۳۳۳.
  6. عنایت، حلیمه و روزبهانی، مهدخت؛ بررسی عوامل فرهنگی اجتماعی مرتبط با نابرابری جنسیتی در میان دختران ۱۸ تا ۵۹ ساله شهر تهران، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد، سال ۷، شماره ۶، ۱۳۹۲، صفحات ۱۵۲-۱۲۳.
  7. بخارائی، احمد؛ تحلیل بر عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر نابرابری جنسیتی (مطالعه موردی زنان متأهل ۲۰ تا ۴۹ سال شهر اصفهان)، فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی- فرهنگی، دوره ۴، شماره ۳، زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۵۹-۸۲.
  8. همتی، رضا و مکتوبیان، مریم؛ بررسی وضعیت نابرابری جنسیتی در میان کشورهای منتخب خاورمیانه: با تأکید بر جایگاه ایران، پژوهشنامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ۴، شماره ۲، پائیز و زمستان ۱۳۹۲، صفحات ۱۴۲-۱۱۵.
  9. فروتن، یعقوب و جانعلیزاده چوب دستی، حیدر و نیک بخش، سهیلا؛ بررسی اجتماعی- فرهنگی کلیشه های جنسیتی (مورد مطالعه: شهرستان محمودآباد)، فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی- فرهنگی، دوره ۵، شماره ۱، تابستان ۱۳۹۵، صفحات ۸۵-۶۳.
  10. توسلی، غلام عباس؛ آیا می توان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی برقرار کرد؟، مطالعات زنان، شماره ۲، تابستان و پائیز ۱۳۸۲، صفحات ۲۶-۳.
  11. هام، مگی و گمبل، سارا؛ فرهنگ نظریه های فمینیستی، ترجمه: نوشین احمدی، فیروزه مهاجر و فرخ قره داغی، تهران: توسعه، ۱۳۸۲.
  12. Kane, W., Men`s and women`s beliefs about gender inequality: Family ties, dependance and agreement., Sociological Forum, Vol. 13, No. 4, 1998.
  13. اعظم آزاده، منصوره؛ آگاهی از نابرابری های جنسیتی: مدلی برای سنجش میزان شناخت از نابرابری های جنسیتی، پژوهش زنان، دوره ۳، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۴، صفحات ۷۳-۵۱.
  14. ناصری، سهیلا و ناصری، محبوبه؛ بررسی عوامل مؤثر بر نگرش دانشجویان نسبت به نابرابری های جنسیتی (مطالعه موردی: شهرستان مهران در سال ۱۳۹۴)، فصلنامه علمی- ترویجی فرهنگ ایلام، دوره ۱۷، شماره های ۵۲ و ۵۳، پائیز و زمستان ۱۳۹۵، صفحات ۱۱۴-۹۸.
  15. سیف اللهی، سیف الله و رازقیان، آناهیتا؛ عوامل اجتماعی مؤثر بر هویت جنسیتی زنان در ایران (مطالعه موردی: تهران)، پژوهشنامه علوم اجتماعی، سال دوم، شماره سوم، پائیز ۱۳۸۷، صفحات ۵۴-۲۷.
  16. ایمان، محمدتقی و حائری، سمیه؛ بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی مرتبط با هویت جنسیتی دختران جوان: نمونه مورد مطالعه دبیرستان های ناحیه دو شهر شیراز، مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان، سال ۱۰، شماره ۴، زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۴۰-۷.
  17. Schnabel, L., Sexual orientation and social attitudes., Sage Journals, Online published in April 2018. Available from: https://doi.org/10.1177/2378023118769550.
  18. Cox, J. et al, LGB Q&A: An investigation of the influence of sexual orientation on professional practice among LGBQ-affiliated forensic mental health professionals. Professional Psychology: Research and Practice, 49(4), 2018, pp. 255-263.
  19. Randel, Amy E et al, Gender Social and Personal Identity, Sex Dissimilarity, Relationship Conflict, and Asymmetrical Effects, Small Group Research Volume 39. Number 4. August 2008, pp. 468-491.
  20. سفیری، خدیجه و باستانی، سوسن و منصوریان راوندی، فاطمه؛ مطالعه رابطه هویت جنسیتی و میزان اعتماد در بین جوانان شهر تهران، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پائیز و زمستان ۱۳۹۳، صفحات ۱۸۷-۱۶۳.
  21. ذکایی محمدسعید و میرزایی، سید آیت الله؛ پسرهای جوان و ارزش های مردانگی (پژوهشی در بین دان آموزان متوسوۀ شهر تهران)، مجلۀ جامعه شناسی ایران، دورۀ شش ، شماره ۳، ۱۳۸۴.
  22. میشل آندره؛ پیکار با تبعیض جنسی، ترجمه: محمدجعفر پوینده، تهران: مؤسسشه انتشارات نگاه، ۱۳۷۶.
  23. کولومبرگ‌، سوزان‌ و فی‌وش‌ رابین‌؛ رشد جنسیت‌، ترجمه‌ مهرناز شهرآرای‌، تهران، انتشارات‌ ققنوس، ۱۳۷۷.
  24. آبوت‌، پاملا و والاس،‌ کلر؛ جامعه‌شناسی‌ زنان،‌ ترجمه‌ منیژه‌ نجم‌ عراقی‌ تهران، نشر نی‌، ۱۳۸۱‌.

 

[۱] – Kimmel

[۲] – Collins

[۳] – Gender Encounters

[۴] – Glass Ceiling

[۵] – Huber

[۶] – Schnabel

[۷] – Cox, Stanziani, Coffey & DeLacy

[۸] – Break well