- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

جامعه مدنی در ایران به مثابه فضایی گلخانه ای؛ در گفتگو با محمد زینالی اناری

جامعه مدنی در ایران به مثابه فضایی گلخانه ای

گفتگوی اختصاصی هامون ایران با محمد زینالی اناری؛ جامعه شناس و نویسنده

 

هامون ایران: جامعه مدنی در ایران با چه چالشهایی مواجه است؟

زینالی اناری: در نگاهی خوش بینانه و رمانتیک باید گفت تجربه تاریخی ایران نشان می دهد که جامعه مدنی نیرومندی در ایران وجود دارد و در صد سال اخیر توانسته است به طور روشن در سیاست مداخله کند، اما برای تأثیرگذاری قوی تر، نیازمند منظم تر شدن و ساختارمندتر شدن آن هست. لذا می توان از این دیدگاه آن را آسیب شناسی کرد و گفت مشکلات اصلی این است که جامعه مدنی در ایران فاقد انسجام و استحکام ساختاری و شکل و قواره رسمی است. لذا جامعه مدنی در ایران دچار مشکل کاریزما-نگری روزنامه های فعال، اتکا به حرکت های ابتکاری و ناپایداری کلیت سامانه­ آن است.

اما نگاه واقع گرایانه این است که جامعه­ مدنی در ایران وجود ندارد، چون ساختارمند نیست و تا زمانی که ساختارمند نباشد، عملا نمی توان از آن دم زد و حتی اسمش را هم جامعه‌ مدنی گذاشت. می‌توان به آن گفت مطالبات اجتماعی نامنسجم و جامعه‌ ایران را با نوعی جامعه‌ پیشامدرن تصویرسازی کرد که در آن در میان سه عامل حاکمیتی قدرت و بازار،‌ مطالبات ساختاری نشده مردم همواره در کشاکش با نظام سیاسی و اقتصادی هستند. در نتیجه نظام سیاسی اقتصادی برای بازتولید یک وضعیت پیشامدرن، فرهنگ و جامعه را به صورتی بدیل از مطلوبیت برای قدرت در می‌آورد. لذا آن امتیاز و سهم را به زبان ضد قدرت و مطالبه گر نمی دهد.

در بحثی کلی می توان از چالشهایی دم زد که در حالت عدم تعین جامعه مدنی وجود دارد،‌ عدم تعینی که تعین آن ناشی از قدرت یا احترام اجتماعی کنشگران آن است. اما ضعف سالیانه جامعه مدنی باعث شده است که قدرت یا نظام سیاسی احساس بی نیازی از کنشگران جامعه مدنی و ابراز خودبسندگی به بافتهای قدرت کند. بافتهای قدرتی که ناشی از ورود بی پیرایه نظام اداری، مذهبی‌ نظامی و قضایی در پیوند با نظام بازار به رده های سیاسی کرده و حالتی را تداعی می کند که پیش از شکل گیری دولت مدرن در ایران وجود داشته است‌؛ حاکمیت دیوانیان، روحانیان، نظامیان و بازاریان. طبیعتاً این وضعیت با همجواری با دانشگاه و رشد نیروهای مدنی ناهمخوان بوده و باعث شکل گیری کشمکش اجتماعی بر سر قدرت شده است.

 

هامون ایران:  بزرگترین مساله نهادهای مدنی در ایران چیست؟

زینالی اناری: مسئله اصلی نهادهای مدنی نیم بند، نگه داشتن مدنیت نیم قواره، مطالبات اجتماعی یا کنشگری در عرصه مدنی نامتعین و قوام بخشیدن به آن است. به عبارتی این وضعیتی که در بالا توصیف شد، ‌باعث می شود که کنشگری مدنی برای ماندن و فعالیت کردن، البته اگر منحرف نشده و به کارگزاری برای نظام بازار،‌ دیوان و مذهب در نیاید، قرار گرفتن در موضع انفعال و احساس ضعف و شکّ هستی شناختی در مورد تداوم فعالیت است. البته نهادهای مدنی در میان انبوه نهادهای شبه مدنی در رقابت قرار دارند و چه بسا که ما با نهادهای شبه مدنی مانند گروه های تبلیغاتی (در پوشش نهاد مدنی)،‌ نظام خیریه، موسسات اقتصادی که در پوشش خیریه و تبلیغات فرهنگی و برنامه هنری عرصه را برای انجام درآمدزایی انتفاعی قبضه می کنند و در واقع در بسیاری از جاها،‌ ما با نهاد مدنی مواجه نیستیم. یقیناً اگر افراد اندکی هم با ایمان به فعالیت مدنی تحرک کنند،‌ قطعاً دچار آسیب های اساسی خواهند شد.

 

هامون ایران: تشکلهای غیردولتی در ایران تا چه اندازه اثربخش و کارایی داشته اند؟

زینالی اناری: تشکلهای غیردولتی که در ایران راه اندازی می شوند، گلخانه ای هستند و به وضعیت اعلام موجودیت کامل نرسیده اند،‌ خاک برگ و باران کافی هم به آن ها نمی رسد. از ابتدا با برنامه های رقابتی (به قصد دریافت پاداشهای دولتی و …) گلاویز می شوند و لذا آن مقصد اصلی و راه و مسیر خود را نمی پیمایند. به صورت کاتوره ای و انبوه هم با ورود افراد آماتور و غیرمدنی به این حوزه مواجه هستند. در نتیجه ما پس از سال‌ها صرف بودجه‌های دولتی، جلب اعتبار و اعتماد مردمی نتوانسته ایم آن ها را به یک نهاد رسمی و مشروع و دارای جایگاه اجتماعی و سیاسی تبدیل کنیم. به گونه ای که بتوانند نقش ارزشمند و اثربخشی در جامعه ایفا کنند.

از جمله مسائل مربوط به جامعه مدنی در ایران معاصر، اعتبار و جایگاه سلسله مراتبی آن است. ما در کلانشهرهای بزرگ و دارای سابقه مدنی ساختار مدنی نهادینه تری داریم، اما در شهرهای نوپا با جمعیت بیش از نیم ملیونی هنوز این ماجرا بسیار مضطرب و بی جان است. بازار، آن هم بازاری سنتی و فاقد قدرت تولیدی، با کر و فر در شهرهای کوچک و جدید حرکت کرده و جامعه را تسخیر می کند، اما کنشگری مدنی که عرصه ای گفت وگویی و معنایی است، در برابر آن فاقد استحکام، حمایت و قدرت بوده و زود از میدان به در می شود.

 

هامون ایران: فعالان مدنی و اجتماعی در جامعه امروز ایران،  آیا کنشگری موثری داشته اند؟

زینالی اناری: طبیعتاً سخن از جامعه مدنی در ایران، به این معنا است که مفهوم جامعه مدنی دارای سوژگی و معنادار است و نگاه به آن مثبت و دارای ارزش است. طبیعتاً این سوژگی ناشی از سوژگی خود کنشگران است. سخن از بودن جامعه مدنی، سخن از بودن کنشگران مدنی است. جامعه بدون کنشگر وجود ندارد، پس این کنشگری مدنی و اجتماعی موثر است که سخن گفتن از جامعه مدنی را مهم کرده است. اما میزان این اثرگذاری آنها، در برابر اثرگذاری نهاد بازار و دولت (به مفهومی که دیوانسالاری، نظامیگری، نهاد مذهب و… که در بالا گفته شده آن را تسخیر کرده اند) یا قدرت کنشگری و گفت وگوی آنها چندان مورد تأمل صاحبان قدرت و ثروت قرار نگرفته است. وقتی کنشگری مدنی ضعیف باشد، قدرت و ثروت عریان می شوند و نهاد زور و مالکیت بیشتر خودنمایی می کند و این وضعیت در ایران خودش را به خوبی عیان کرده است. به علت ورود نهادهای غیررسمی مانند خیریه و موسسات تبلیغاتی و … به فضای مدنی و مطبوعاتی، گاهی کنشگران مدنی واقعی دچار انفعال شده و به سوی فضاهای غیررسمی کشیده می شوند که البته شاید حرجی بر آنان نباشد، اما این باعث شده است که کنشگری مدنی در عرصه عمومی ایران تضعیف شده و آلترناتیوهای آن در ساحتهای زبانی و سیاسی شکل بگیرند و البته این می تواند ناشی از انتخابی باشد که قدرت در برابر این کنشگران قرار داده است. شاید نتوان مسئولیت این رفتار را بر عهده صرف کنشگران گذاشت، اما همین موضوع عامل و یا پیامدی برای تضعیف کنشگری در عرصه مدنی ایران شده است و ضرورت دارد که کنشگران بتوانند آن را احیا کنند.

 

هامون ایران: مناسبات جامعه مدنی با دولت در سالهای اخیر ایران چگونه شکل گرفته است؟

زینالی اناری: انقلاب اسلامی که محصول اثرگذرای قدرت جامعه مدنی بوده، نتوانسته است جامعه مدنی را تقویت کرده و رابطه خود را با آن تقویت کند و همین باعث زیرزمینی تر شدن جامعه مدنی و در گوشی شدن کنشگری مدنی شده است. در گوشی به این معنا که به جای عرصه رسمی و مطبوعات و تلویزیون رایج، سخنها به گروه های غیررسمی و مطبوعات این سو و آن سو کشیده می شود و طبیعتاً قدرت به جای همجوشی با کنشگران، آن ها را به سوی همجوشی با گروه ها و رسانه های غریبه و شکل گیری جامعه های مدنی موازی فارسی زبان و غیرفارسی زبان در سطح بین الملل شده که بر مناسبات قدرت اثر بیشتری دارند و همین ضعف و عریانی قدرت در فهم اثرگذاری جامعه مدنی و کنشگران داخل کشور، او را در موضع خطر و انفعال جامعه مدنی غیررسمی ولی قدرتمند بیرونی قرار داده است. دولت ایران یا حاکمیت جمهوری اسلامی امروز نه رویاروی جامعه مدنی ایران که درون مرجع باشد، بلکه با موجی از جامعه های مدنی متکثر جهانی- ایرانی است که ساخته انفعال خودش در تسهیلگری و بازسازی درست جامعه مدنی ایرانی شده است. همین امر این باعث شده که به دلیل قدرت بیشتری که آنها در مناسبات جهانی داشته اند دولت و بازار ایران مشکلات و اشتباهات بیشتری را تجربه کند و چالشهای درونی اش نیز تقویت شده است. حال اگر جامعه مدنی وکنشگران اجتماعی و سیاسی درون کشور هم بخواهند در راستای مشروعیت قدرت و دولت حرفی بزنند، عملا کاری از پیش نخواهند برد، چون به دلیل سستی و ضعف جامعه مدنی میان حاکمیت و ملت شکافی بزرگ ایجاد شده است. از سویی کنشگران، احزاب و مطبوعات داخل کشور در رقابت با با عرصه های جهانی که امکانات و آزادی بیشتری دارند کاری از پیش نمی برند.

 

هامون ایران: بزرگترین نقد بر فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران معاصر کدام است؟

زینالی اناری: سازمان های غیردولتی در ایران به صورت عینی خیلی زیاد شکل می گیرند، اما اغلب ذهنی نیستند. ناشی از یک جوشش درونی و تسهیلگری نهادی توسط دولت نیستند و یک سری مجوزها و دسته سازی های صوری در باره اش انجام می شود. البته نه چنان بدبینانه که عاملان آن را متهم به کار ظاهری بکنم، اما ضعف تسهیگری باعث می شود که مسئولیت آن ها بر عهده کنشگران ناپخته و ضعیف باشد. کنشگری مدنی نیاز به سرمایه فرهنگی و اجتماعی (و اقتصادی) دارد، اما در وضعیتی که دولتهای ایران با مشکلات فراوان داشته و هیچگاه توسعه اجتماعی را اولویت خود نداشته اند، در این راه همکاری و مشارکتی جز دادن مجوز و گرفتن عملکرد نداشته اند. باز هم باید تأکید کنم ماجرا سیاه و سفیدی نیست و تلاشهایی شده است، اما به دلیل اولویت نبودن آن برای استانداران و کنشگران قدرت در استان ها و سطح دولت، جامعه مدنی که باید همراستا با دولت و بازار قدرت داشته باشد، در اولویت دست چندم بوده و هنوز نهادینه نشده است. به طوری که سخن گفتن از مطبوعات، سازمان مدنی و احزاب در ایران و برای اعضای عادی جامعه خنده دار می نماید.

هامون ایران: نسبت پروژه «اصلاحات جامعه محور» با فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران چه می باشد؟

زینالی اناری: من واقعا از مفهوم اصلاحات زیاد سر در نمی آورم. تدا اسکاچپول معتقد است که یکی از دلایل وقوع انقلاب در کشورها، رقابت آنها با کشورهای دیگر در زمینه توسعه صنعتی بوده است. این نکته ای که او دریافته، ناشی از اهمیت تغییر و پیشرفت در عرصه های مختلف جامعه است. توسعه صنعتی مفهومی فنی و تکنولوژیزه است، اما رقابت بر سر آن و پیامد انقلابی اش، مفهومی انسانی است. حاکمیت و جامعه (جامعه مدنی، دولت و بازار) بی حرکت در نسبت با جریانهای جهانی، متزلزل خواهد شد و باید به صورت نهادمند حرکت کند یا این که منتظر عواقبش باشد. نبود حرکت باعث جدال بین صلاح (اصلاحات) و فساد می شود. اما نهادینه نبودن جامعه مدنی یا ضعف در نهادمندی آن، که پیشتر گفتم، پرده از این راز بر می دارد که یعنی که چه جامعه جامعه کنیم و از پروژه ای جامعه محور سخن بگویم، کدام جامعه؟

عرصه مدنی محصول کنشگری معدود نخبگان سیاسی و اجتماعی است و اگر آن ها نتوانند با پذیراندن گردش نخبگان به نظام سیاسی و عاملیت در دولت و قدرت به تسهیلگری در نظام اجتماعی بپردازند، عملا اصلاحات یا تغییراتی وجود نداشته و ما با خطر بازگشت نظام قدرت و ثروت عریان یعنی فئودالیسم و بزرگ مالکی مواجه خواهیم شد. در سالهایی که گذشت، به جز دیدن نهادهای مدنی ضعیف، با پخش و پلا شدن جامعه مدنی در میان عرصه های تبلیغاتی و خیریه بودیم که نشان داد قدرت یا وسعت حضور سلبریتی های رسمی یا انبوه ستاره های اهل خیریه در عرصه مدنی بیشتر از کنشگران مدنی متخصص بود.

 

هامون ایران: آیا برای شروع قرن جدید، باید نسبت به تاثیر تشکلهای غیردولتی و نهادهای مدنی در ایران خوش بین بود؟

زینالی اناری: با موضع ضعیفی که در جامعه مدنی ایرانی و وضعیت سازمان های مدنی آن دیده می شود، تنها چیزی که می توان به آن خوشبین بود، تغییر نسل و ورود نسل جدیدی از جوانانی است که در شهرها بزرگ شده و پدران و مادرانی شهرنشین و مسالمت جو دارند. این گروه ها با کافه ها و شبکه ها وارد جامعه می شوند و هر قدرت عریان و ثروت عریانی که باشد را در هم می شکنند و سخن از تغییرات جدید در قرن جدید و ایران جدیدی خواهند زد که نه وابسته به قدرت و ثروت فئودالی و نظام موجر مستأجر و بلکه دارای ماهیت گفت و گویی و جامعه ای دوستاه تر باشد.

آن موقع شاید ما شاهد مطبوعاتی وسیع تر، البته با فرم و شمائیلی جدید، بافتی مدنی تر و نهادهای خلاقانه تر خواهیم بود. در نسبت این که چرا با این که جامعه مدنی در ایران در قرن پیش که مولد دو انقلاب و چند جریان وسیع بوده است، چرا نتوانسته است این نهاد را رسمیت ببخشد، باید به اتفاقات پس از انقلاب و ماجراهایی اندیشید که باعث شکاف پنجاه ساله جامعه مدنی تحت شبکه و پد و موس با جامعه مدنی مطبوعات و کتاب شده و موجب می شود در آستانه تحولا ت دیجیتال اشتباهات جدیدی چون ورود عرصه های تبلیغاتی و ستاره ها به عرصه مدنی و به تأخر و خسران انداختن بازتولید نیم قرنی جامعه مدنی هم بشوند.