- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

گسترش نقش زنان در سیاست و مدیریت برای سالهای آینده؛ در گفتگو با دکتر زهرا شجاعی

گسترش نقش زنان در سیاست و مدیریت در سالهای آینده

گفتگوی اختصاصی هامون ایران با دکتر زهرا شجاعی؛ دبیرکل مجمع زنان اصلاح طلب

 

هامون ایران.  مهمترین موانع زیست سیاسی، اجتماعی،  فرهنگی زنان در جامعه امروز ایران چیست؟

دکتر شجاعی: بحث در خصوص موانع فعالیت و مشارکت زنان زیاد مطرح شده و ما معمولا در یک دسته بندی اینها را به موارد درونی و بیرونی تقسیم می کنیم. یعنی آن دسته از موانعی که به خود زنان مربوط می شود مثل پایین بودن قدرت ریسک پذیری، مسوولیتهای خانوادگی، روحیات زنان، پایین بودن میزان اعتماد بنفس در بین زنان و عدم آمادگی و عدم آگاهی که موانع درونی هستند.

 در خصوص موانع بیرونی هم که می شود به بخشهای اجتماعی، فرهنگی و قانونی تقسیم کرد. قسمت عمده ای برمی گردد به اینکه جامعه درحال گذار و رشد و توسعه ایران به تدریج و آرام آرام دارد نسبت به نقش سازنده و تاثیرگذار زنان آگاه می شود. اما غلبه تفکر و اندیشه مردسالاری همچنان در جای جای فرهنگ ما وجود دارد و اینکه حضور زنان جدی گرفته نمی شود و به نقش و اهمیت نقش های سازنده آنها توجه نمی شود، جز این موانع بیرونی می توانیم موانع زیر را هم نام ببریم.

مسوولیت مضاعف زنان در چارچوب خانواده و در اجتماع و عدم تبیین مدلی از فعالیت اقتصادی و اجتماعی زنان که هم بتوانند به هر دو مسوولیت به خوبی بپردازند و هم فشار زیادی به خودشان وارد نشود. کلیشه های جنسیتی که در فرهنگ ما وجود دارد و برخی از قوانین و مقرراتی که در نظام حقوقی ما هست و همچنین سیاستهای نانوشته ای که عملا اعمال می شود ولی اعلام نمی شود، سقف شیشه ای و… اینها مجموعه ای از موانعی هستند که سر راه مشارکت زنان وجود دارد اما باید عرض کنم که جامعه زنان ما آرام آرام و به تدریج در حال رفع این موانع و استفاده از این فرصتها هستند.

هامون ایران.  نقش احزاب در صورتبندی گفتمان زنانه در جامعه ایران معاصر چگونه بوده است؟  کدام مدل و الگو درخشان و موفق قابل ذکر است.

دکتر شجاعی: اولا باید عرض کنم که احزاب در کشور ما هنوز جایگاه و نقش واقعی و تاثیرگذار خودشان را در حاکمیت پیدا نکرده اند. چراکه؛ نظام سیاسی ما نظامی نیست که بر پایه فعالیت احزاب شکل گرفته باشد. یعنی نظام ما نظامی حزبی نیست. احزاب به عنوان نهادهای مدنی در جامعه بر حسب توان و موقعیت خودشان فعالیت می کنند اما نظام سیاسی هم دارد کار خودش را انجام می دهد. مثل کشورهایی که احزاب در تشکیل پارلمان و کابینه نقش دارند، در کشور ما چنین نیست. پس یک ایراد اساسی در ارتباط با ساختار سیاسی کشور ماست که برای احزاب نقش تاثیرگذار و تعیین کننده ای در اداره کشور ایفا نکرده جز اینکه آزادند که فعالیت کنند و در انتخابات شرکت کنند و کاندیدا بدهند و مشارکت مردم را جلب کنند. اشکال دیگری که بر می گردد به خود احزاب اینکه خود احزاب نیز جایگاه و نقش خودشان را به خوبی واقف نیستند و درک نکرده اند. احزاب کارکردهای مختلفی دارند که یکی از آنها شرکت در انتخابات هست و این همه کارکرد آن نیست. اما متاسفانه احزاب ما فقط در ایام انتخابات فعال می شوند. احزاب در کادرسازی، در بسیج عمومی، در تدوین برنامه ها و سیاستهای کلی و راهبردها کشور در رصد و نظارت بر عملکرد دستگاه های حاکمیتی، در ارتقای آگاهی های عمومی جامعه باید نقش ایفا کنند. متاسفانه این نقشها در احزاب به طور کلی خیلی کمرنگ هست.

اشکال دیگری که به احزاب وارد است تعدد و تکثر آنها هست. چه معنایی دارد که در یک کشور مثلا ما سی و دو حزب اصلاح طلب و چهل تا حزب اصولگرا داشته باشیم. اینها نشان دهنده آن است که در ما همچنان روحیه کار جمعی و حزبی و تشکیلاتی بوجود نیامده است. لذا به قول لطیفه ای که اوایل انقلاب می گفتند سه نفر می شوند گروه تشکیل می دهند. چهار نفر می شوند نشریه بیرون می دهند. پنج نفر می شوند منشعب می شوند. الان یک همچین وضعی وجود دارد بخاطر آن روحیه استبدادزدگی که در ما هست. افراد با کوچکترین مخالفت در یک جمع منشعب می شوند و گروه دیگری تشکیل می دهند. خود این تعدد و تکثر احزاب یک دردسر و مشکل هست که منجر می شود مثلا جبهه ائتلاف اطلاح طلبان تشکیل شود، شورای ائتلاف اصولگرایان تشکیل شود تا یک هماهنگی بوجود بیاید. حالا در این فضای نامناسب و نامساعد حزبی گفتمان زنانه کجا جا می گیرد، خودش محل تامل هست. در این صورتبندی که وجود دارد ما یک سری احزاب داریم که اصلا توجهی و حساسیتی نسبت به زن و نقش زنان ندارند. بنابراین نه در ساختارشان جایگاهی برای زنان تعریف کرده اند و نه در ترکیب اعضایشان سهمیه ای برای زنان قایل شده اند. حالا احتمال دارد که در بین آنها خانمهایی هم به عنوان عضو موثر در ساختارشان باشند. مثالش هم حزب توسعه هست که هستند خانم هایی خیلی کم و محدود و انگشت شمار که در ساختارشان چیزی به نام شاخه زنان یا کمیسیون زنان ندارند. دسته دیگر احزابی هستند که برای خودشان یک ساختاری تعریف کردند و یا سهمیه ای برای زنان قایل شده اند. مثلا حزب مشارکت که در سالهای گذشته فعالیت می کرد سهمیه سی درصدی را برای زنان تصویب کرده بود و همچنین شاخه ای به نام شاخه زنان حزب داشت که خیلی هم فعال بود و خانمهای اندیشمند و صاحبنظری هم در آن فعالیت می کردند. یا مثلا حزب اتحادملت هم در حال حاضر در شورای مرکزی شان خانمها هستند و هم گروهی به نام مطالعات زنان دارند.

دسته سوم احزاب زنانه هستند؛ یعنی احزابی که با موضوع و مخاطب خاص زنان فعالیت می کنند و اکثریت قریب به اتفاق یا تمام اعضایشان را زنان تشکیل می دهند. مثل مجمع زنان اصلاح طلب، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، جمعیت زنان مسلمان نواندیش که اینها احزاب زنانه ای هستند که موضوع و محور اصلی فعالیت خودشان را بحث زنان قرار داده اند. بنابراین در صورتبندی های فعلی یک چنین مساله ای وجود دارد. حزب ما هم به عنوان همین مدل سوم مطرح هست. ما به منظور ایجاد وحدت، همبستگی و انسجام در بین احزاب زنان اصلاح طلب و پرهیز از تفرق و پراکندگی، سه سالی هست اقدام به تشکیل یک ائتلاف کرده ایم که یک جبهه متحد بین این احزاب که به عنوان “صدف” معروف شده و تحت عنوان احزاب زنان اصلاح طلب ایجاد شده و سعی داریم در مسایل کلی و اساسی زنان دارای وحدت رویه باشیم و راهبرد مشترکی را دنبال کنیم و ظرفیتهای موجود بین خودمان استفاده کنیم و موجب هم افزایی باشیم و فکر می کنم این هم یک مدل خوبی هست از فعالیت احزاب زنان. البته این سه حزبی که اشاره کردم حلقه اصلی و مرکزی “صدف” را تشکیل می دهد و ما حلقه دومی هم تعریف کردیم و در  آن شاخه زنان احزاب اصلاح طلب را دعوت کردیم و جلساتی داشتیم و در حال فعالیت و شکل گیری هستیم و یک حلقه سومی که زنان جامعه مدنی، زنان اندیشمند و صاحبنظر بتوانیم بر اساس همین اصل اساسی که کار جمعی و گروهی اثر و نتیجه بیشتری دارد بتوانیم با این همبستگی و ایجاد وحدت فعالیتهای متمرکز و منسجم تر و اثرگذارتر بیشتری را انجام دهیم.

 

هامون ایران.  حزب شما چه خط مشی و چه برنامه منسجمی برای شکل دهی به جامعه زنان ایران داشته و نتایج آن برنامه ها چه بوده است؟

دکتر شجاعی: حزب مجمع زنان اصلاح طلب رویکرد کلی آن به این ترتیب در مرامنامه تعریف شده: از آنجایی که رضایت خداوند در گرو انتخاب فعالیتی است که منفعت وسیعتر را شامل گردد رویکرد اصلی حزب معطوف به خیر عمومی و منفعت جمعی بوده و منافع ملی را بر منافع حزبی ترجیح می دهد و اگر از بهره مندی نظام از سرمایه انسانی زنان در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صحبت می کند در راستای همان منافع ملی و مصالح عمومی کشور هست و هرگز قصد تقابل و منازعه با جنس دیگر انسانی یعنی مردان را ندارد. بنابراین تلاش می کند تا در مصداق این آیه “کل حزب بما لدیهم فرحون” قرا نگرفته و تعامل با دیگران و ایجاد مفاهمه در نگرش و روش معطوف به خیر عمومی رویکرد کلی حزب باشد.

اهداف حزب عبارتند از اینکه: از منظر ما حزب مجمع زنان اصلاح طلب، قدرت باید پاک و به سامان باشد و اصلاح گری و نقد مشفقانه مستمر امور در آن به سهولت صورت گیرد. بنابراین قدرت ابزاری است برای خدمت به آحاد جامعه و تحقق جامعه مبتنی بر قسط و عدالت جنسیتی تا در آن زن و مرد بتوانند ظرفیت و استعداد های خودشان را به فعلیت برسانند و با استیفای حقوق خویش توفیقی برای ابدی نمودن سرمایه ها و امکان موقت خویش بیابند که دنیا را در واقع ما یک گذر می دانیم. بنابراین این پیام همه ادیان توحیدی است که از نور واحدی سرچشمه گرفته اند و در چنین ساختاری قدرت مشارکت روشی ست  برای اصلاح گری و ظرفیت سازی با توان افزایی زنان. این از تکالیف حزب هست.

راهبرد اصلی ما این است که: اصلاح گری و نقد مشفقانه قدرت و توان افزایی زنان به عنوان رکن تاثیرگذار خانواده و جامعه و تلاش برای رفع تبعیض و ایجاد فرصت برابر برای آنان

اما برنامه های حزب ما در مرامنامه خودمان سه دسته برنامه کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت را تعریف کرده ایم. در برنامه های کوتاه مدت برنامه ریزی جهت همراهی و هماهنگی جریانها و گروه های اصلاح طلب و اتخاذ مواضع مشترک در وقایع و حوادث سیاسی و برقراری ارتباط با سایر احزاب فعال زنان را قرار داده ایم. همچنین شناسایی ظرفیتهای موجود در میان زنان و زمینه سازی جهت بهره برداری نظام از این ظرفیتها، سومین برنامه کوتاه مدت ما ارزیابی مستمر دستاوردهای ملی در حوزه زنان و چهارمین برنامه ریزی جهت ارتقا سطح توانمندی های اعضا و پنجم توسعه و تقویت ساختار و تشکیلات حزب هست.

در برنامه میان مدت نیز برنامه ریزی جهت اصلاح بینش جامعه نسبت به جایگاه و نقش زن و اتخاذ تدابیر لازم به منظور رصد برنامه ریزیهای کلان کشور و اجرای صحیح آنها برمبنای عدالت جنسیتی، سوم برنامه ریزی جهت تعامل با نهادهای حاکمیتی، سازمانهای غیردولتی و موسسات تحقیقاتی و مطالعاتی زنان. چهارم ایجاد ارتباط و تعامل با مجامع داخلی و بین المللی و فعال در حوزه زنان و هم اندیشی با گروه های سیاسی زنان در جهت پیگیری مطالبات مشترک زنان و صلح حهانی با رعایت قانون احزاب.

در برنامه های بلندمدت خود ارایه پیشنهاد و برنامه جهت اصلاح و بهبود ساختارهای موجود تشکیلات دولتی و برنامه ریزی جهت استیفای کامل حقوق همه جانبه اقشار مختلف و تدوین برنامه های بلند مدت جهت توان افزایی همه اقشار مختلف زنان در تمام عرصه ها

 

هامون ایران.  در پایان قرن چهاردهم شمسی،  چه چشم اندازی برای آینده زنان ایران در قرن بعد می بینید.

دکتر شجاعی: قرن آینده که از سال آینده آغاز می شود. ما به اشتباه فکر می کنیم که سال ۱۴۰۰ آغاز قرن جدید هست. از سال ۱۴۰۱ که قرن پانزدهم آغاز می شود ما به دلیل موج رشد فزاینده تواناییها و مهارتهای زنان در دنیا و نه فقط در ایران یعنی کاهش بی سوادی، رشد امید به زندگی، توان افزایی زنان و ارایه یک مدل جدید و الگوی موفق از مدیریت زنان در جهان من معتقدم که زنان چهره جهان را تغییر خواهند داد و آینده از آن زنان هست. در واقع افزایش زنانگی در سیاست و مدیریت را خواهیم دید. بخاطر اینکه سطح تحصیلات دختران منجر به افزایش فرصتهای کاری و افزایش اعتماد به نفس و آگاهی بیشتر از حقوق انسانی شان و همچنین افزایش نرخ اشتغال زنان منجر به استقلال اقتصادی آنها و افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها خواهد شد. بنابراین مردانگی در عرصه مدیریت و سیاست کمرنگ می شود و ظهور یک میلیارد زنی که از سطح فقر و بی سوادی به سطح قابل قبولی از سواد و توان و اعتماد به نفس و تحصیلات رسیدند و دارای نفوذ اقتصادی و سپس سیاسی خواهند شد جهان آینده ما را جهان زنانه تر و در برخی از حوزه ها عادلانه تر خواهند کرد. بنابراین من خیلی امیدوار هستم و چشم انداز روشنی را برای قرن آینده می بینم که با عقلانیت بیشتری که در حاکمان و راهبران سیاسی امیدواریم به وجود آمده باشد و ارایه الگوهای موفقی از تواناییها و فعالیتهای زنان در جامعه چه در جامعه داخلی و چه جامعه بین المللی از جمله موفقیتی که رهبران سیاسی زن در کشورهای اسکاندیناوی و کشورهای اروپایی در مهار ویروس کووید ۱۹ داشتند و نمونه های خوبی بوده از مدیریت زنانه. امیدوار هستیم که جامعه جهانی و جامعه خودمان از این ظرفیت و استعداد و پتانسیل نیروی انسانی، نیمی از جمعیت جهان بتوانند بهره ببرند و ما مسیر رشد و توسعه و فراغت و رستگاری را آسان تر و سریعتر و با موانع و مشکلات کمتری طی کنیم.