- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

وضعیت اسفبار پایداری سرزمین در قرن پیش رو؛ در گفتگو با مه لقا کاشفی

وضعیت اسفبار پایداری سرزمین در قرن پیش رو

گفتگوی اختصاصی هامون ایران با مه لقا کاشفی؛ نایب رییس هیات مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست

 

اشاره: پروژه هامون؛ بازگشت به جامعه مدنی در راستای فعالیتهای خود به یکی از حوزه های اندیشگی خود یعنی مطالعات محیط زیست و توسعه پایدار به واسطه گفتگوهای اختصاصی با فعالان و اندیشمندان این حوزه در ایران می پردازد. ازهمین رو با شکل دادن به گفتگوهای مکتوب درباره وضعیت پایداری سرزمینی در فلات ایران و چشم انداز قرن پیش رو، نظرات و اندیشیده های این اشخاص را منتشر می کند. ازهمین رو در این گفتگوی احتصاصی با مه لقا کاشفی؛ فعال محیط زیست و نایب رییس هیات مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست (http://wsaep.org) به تحلیل و تفسیر این مسائل پرداخته است. این گفتگو را باهم می خوانیم.

 

هامون ایران:  مهم ترین چالش محیط زیست و توسعه پایدار در فلات ایران از نگاه شما کدام است؟

مه لقا کاشفی: انتقال آب های شیرین به فلات مرکزی برای صنایع؛ اساسا طرحهای انتقال آب برای هر دو مقصد گیرنده و دهنده خطرناک هستند.

 

هامون ایران: اگر بخواهیم ده مساله مهم محیط زیست و توسعه پایدار را برشماریم، به نظر شما کدامند. لطفا با اولویت ذکر کنید.

مه لقا کاشفی: اگر بخواهم این موارد را به ترتیب ذکر کنم، به این ترتیب هستند:

۱-فرسایش خاک

۲-تخریب جنگلها

۳-بیابان زایی

۴-بحران امنیت غذایی

۵-طرحهای سدسازی و انتقال آب و راه سازی بدون ارزیابی محیط زیستی، اجتماعی (به ویژه) و یا سفارشی

۶-نادیده گرفتن قانونمندی طبیعت و بی توجهی به تغییرات اقلیمی و نداشتن برنامه

۷-عدم اجرای قوانین مصوب محیط زیست درباره مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی

۸-بحران زباله های شهری، صنعتی و شیمیایی

۹-مهاجرت روستاییان و حاشیه نشینی

۱۰-عدم اختصاص بودجه کافی به محیط زیست و منابع طبیعی و عدم حمایت مالی و جانی از محیط بانان و جنگلبانان

 

هامون ایران: جامعه مدنی ایران در مواجهه با محیط زیست و منابع طبیعی در طول قرن گذشته چگونه عمل کرده است؟ دولت ها و نظام سیاسی در ایران در مواجهه با محیط زیست و منابع طبیعی در طول قرن گذشته چگونه عمل کرده است؟ جوامع محلی و عامه مردم ایران در مواجهه با محیط زیست و منابع طبیعی در طول قرن گذشته چگونه عمل کرده است؟

مه لقا کاشفی: تاریخچه تخریب محیط زیست در آفریقا حدود ۶۰۰ سال پیش که اروپاییان پایشان به قاره آفریقا باز شد هرکدام بخشی را مستعمره خود ساختند؛ اسپانیا، پرتقال، انگلستان، فرانسه و بلژیک.

ابتدا جنگلهای این قاره بریده و چوب درختان را با کشتی به سایر کشورها برده شد و در آنجا در کلیساها به منبر و محراب بدل شدند. بعضی از این درختان برای همیشه منقرض شدند. حیات وحش بی نظیر کشته و از پوست آنها پالتو و کلاه درست و بر تن هنرپیشه ها و خانواده های ثروتمند کردند  عاج فیل ها و پر پرندگان زینت بخش کلاه ها و لوازم خانگی  شد. حتی انسانها به بردگی فروخته شدند. امروزه آفریقا تهی از منابع است و اروپاییان پناهندگان آنها را در دریا غرق می کنند و یا باز هم به بردگی می گیرند.

در دهه ۱۹۶۰ زمانی که دانشجویان اروپایی برای تحقیق به آفریقا رفتند متوجه شدند این قاره به بیابانی بیش شبیه نیست و در بازگشت به اساتید خود هشدار دادند. کنفرانس استکهلم و متعاقب آن ریو؛ برای نجات کشورها از دست اندازی بیش از حد بشر تشکیل شد. از توسعه پایدار صحبت شد و پس از آن تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین.

چاینو اشبا؛ نویسنده نیجریه ای در کتاب خود به نام “دیگر آسایشی وجود ندارد” اینگونه نوشته است: “بگذار بیایند و ببینند ما چگونه زیستن را می دانیم پیش از آنکه آسایش زندگی مان توسط آنانی که ادعا می کنند، قادرند چگونه زیستن را به سایر ملتها بیاموزند تباه شود.”

در کشور ما در عصر قاجار و پس از سفر مقامات به کشورهای اروپایی توسعه لجام گسیخته آغاز شد. و از یک قرن پیش تاکنون تخریب محیط زیست شتاب بیشتری گرفته است. سیاستهای کلان بی توجه به طبیعت و قدرت نمایی در نادیده انگاشتن قانونمندی طبیعت و نظم آن در سطح خُرد هم نمایان شد.

می توان گفت در تخریب محیط زیست دولتها نقش پررنگ و مردم و جوامع محلی نقش کمتر اما در سطح حرف و دلسوزی بیشتر مشاهده می شود.

بنده یک محیط زیستی و علاقمند به طبیعت هستم. بسیاری از رفتارها را از خانواده، مادر، مادربزرگها و عمه ها آموختم. آنان در عمل قطره آبی هدر نمی دادند و دور ریز آنها صفر بود. هنوز هم این اعتقادات در رفتار بسیاری از فرزندان آنها تجلی دارد. بنابراین اگر خانواده را به عنوان کوچکترین جامعه قلمداد کنیم، جامعه محلی آموزش دیده و متعهد می تواند در جلوگیری از تخریب محیط زیست نقش داشته باشد مشروط بر آنکه بستر آن فراهم شود.

هامون ایران: به زعم شما از سه گروه فوق الذکر کدام مواجهه، مولفه های پایداری سرزمینی را بیشتر رعایت کرده اند؟

مه لقا کاشفی: تصور می کنم مردم عادی نقش بهتری در پایداری سرزمین داشته اند. اما مثلی هست که می گوید “خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.” که در مواجهه با تخریب سرزمین صدق می کند. در بسیاری از اعتراضات به تخریب جنگلها و یا طرحهای جاده کشی و تغییر کاربری اراضی وقتی با جامعه محلی صحبت می کردیم و از آنها می خواستیم موضع گیری کنند متوجه می شدیم آنها این دست اندازی ها را باعث پیشرفت منطقه خود می دانند و سیاستهای کلان آنها را تحت تاثیر قرار داده بود. یا می گفتند وقتی شرکتهای بزرگ درختها را با وسایل سنگین قطع می کنند و می برند چرا ما این کار را نکنیم.  همچنین مثل دیگری که می گوید “خلق را تقلیدشان بر باد داد” در مورد سیاست مردان و روشهای آنان  صدق می کند.

همواره توسعه مدنظر در سرزمین ایران، از نوع اروپایی بوده، حال آنکه اروپاییان قاره افریقا را نابود کردند اما ما سرزمین خودمان را نابود می کنیم.

 

هامون ایران: پیش بینی شما برای قرن جدید شمسی در مواجهات پایداری سرزمینی کدام است؟

مه لقا کاشفی: امیدوارم که اشتباه کرده باشم اما پایداری سرزمین را در قرن پیش رو بسیار اسفبار می بینم، ما هیچ برنامه ای برای مصرف انرژی و آب نداریم. اصل غافلگیری در مواجهه با سیل، زمین لرزه و حتی کرونا نشان می دهد که سیاستها برای پس از وقوع حادثه اعمال می شود. “گذشته چراغ راه آینده است”

کشور ما یکی از ۱۰ کشور بلاخیز دنیا است. هشدارها برای خشکسالی در عمل به سیاستگذاری های بلندمدت و آینده نگر ختم نمی شود درحالی که خشکسالی یک پدیده طبیعی است. ترویج مصرف گرایی به بهانه اشتغال و یا رونق تولید در همه امور از ساخت و ساز گرفته تا دم دستی ترین نیازها پایداری سرزمین را با تهدیدهای جدی مواجه می کند. اگرچه اعتراضات سازمانهای مردمی امروز در قالب کارزار به وفور دیده می شود اما در عمل به روشهای بازدارنده ختم نمی شود.