- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

ابتذال زیستن

“ملتها اینگونه نابود می شوند که نخست حافظه اشان را از آنها می دزدند، کتاب های اشان را تباه می کنند، دانش اشان را تباه می کنند و تاریخ اشان را نیز. و بعد کسی دیگر می آید و کتاب های دیگری می نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آن ها می دهد و تاریخ دیگری را جعل می کند.” (میلان کوندرا، کتاب خنده و فراموشی)

اگر حافظه یک ملت اینگونه ربوده می شود، حافظه روزنامه نگاری به گونه دیگری ربوده می شود؛ آنگاه که روزنامه نگاری و مطبوعه چی بودن که حاصل جمعی بین نویسندگی، سردبیری، عکاسی، ویراستاری، صفحه آرایی، حروفچینی و آگهی بگیری هست؛ به سطح چندتا آگهی بگیر و چندتا صفحه آرا تقلیل می یابد. تجربه مطبوعاتی به چیزی کیچ و مبتذل مبدل می شود.
فضای سرد و تاریکی که چندین سال بر فرهنگ یک ملت احاطه پیدا کند، چه می تواند کرد جز تباهی و ابتذال در سطوح متعدد زیستن؛ و اکنون زیستن در دنیای روزنامه نگاری به چنان سبکی و بی وزنی مبدل گردیده که مثلن یک صفحه آرا یا آگهی بگیر، بر مطبوعه حکمرانی می کند و آن تجربه نویسندگی/سردبیری/خبرنگاری/ویراستاری به تجربه ای کاملن تکنیکی صفحه آرایی/آگهی بگیری/رپرتاژی جعل شده است. چه بسیار صفحه آراها یا رپرتاژر هایی که فضای مطبوعات را اشغال نموده اند و بر فرهنگ مطبوعه نویسی چنگ انداخته اند. مصداقهای واضحی دارد که کافی هست یکبار به درون یک مطبوعه وارد شویم تا ببینیم.