- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

درباب اومانیسم؛ یادداشتی از پریا گشمردی

 

انسان گرایی

پریا گشمردی

 

اومانیسم

ریشه ی واژه ی اومانسیم به معنای انسان است. اومانیسم در لغت به معنای انسان گرایی یا انسان مداری است .اومانیسم در معنای خاص آن جنبشی فلسفی- ادبی است. که قرن چهاردهم در ایتالیا پدید آمد و به کشور های دیگر اروپا کشید.

معنای عام اومانیسم که فراتر از یک جنبش ادبی و هنری بوده و عبارت است از یک شیوه ی فکری و عملی که شخصیت انسان و شکوفایی کامل او را برهمه چیز مقدم می شمرد. این معنا از اومانیسم یکی از مبانی و زیر ساخت های دنیای جدید به شمار می رود.

انسان گرایی

در دوره ایی خاص مثل قرون پر خفقان وسطی، غربی ها این را انتشار داده بودند که آداب و سنت ها و دین و خواسته های انسان را نادیده گرفته اند بنابراین نباید آن را در نظر گرفت و نباید به آن پرداخت و باید حذف و دوری شود از فرهنگ هر کشوری که حتی در هم آمیخته است. پس از رنسانس همه چیز تغییر کرد و اومانیسم یا انسان گرایی نجات دهنده انسان شد .

انسان گرایی بر عقل و علم و دموکراسی و اخلاق انسان تاثیر خواهد داشت و دارد. دوره ی انسان گرایی در قرن هفدهم مشهود است که باعث بازیابی انسان و انسان گرایی در اخلاق و تربیت انسان های آن دوره شد و همچنین به عقل گرایی و خرد ورزی نگاه در خور توجهی شد.

انسان موجودی است مختار و مسئول تکامل خویش است. اگرعقل پذیرای اخلاق گرایی باشد پس مفهوم آزادی خرد- عقل اتفاق می افتد و اگر این گونه نباشد تمایلات پر تمنا چیره بر خرد و جان خویش خواهد شد و از مقام شامخ بزرگی انسان نزول پیدا خواهد کرد. و از عظمت اشرف مخلوقات بشر به سوی قهقرا خواهد رسید.

دوران رنسانس برای انسان گرایی می کوشد این مهم را به امری قابل توجه نمایان کند. این دوره تغییرات مشهود را به معرض نمایش اخلاقی انسان می گذارد و با حذف قرون وسطی انسان را به عنوان عنصر اصلی هر جامعه و هر فرهنگ به آزادی های فردی و اجتماعی با رعایت اخلاق گرایی و عقل گرایی به آزادی مقصود برساند.

انسان گرایی یک جریان فرهنگی- اجتماعی است. که ریشه ی آن در گذشته ی انسان ها است و باعث ایجاد دنیا گرایی و عمل گرایی و در نتیجه باعث روشنفکری در دوران پس از رنسانس شد و تاثیر آن بر عالم تا به امروز قابل لمس و نمایان است.

انسان گرایی باعث اجتمایی شدن ، اخلاق و عقل گرایی می شود. جامعه ی مدنی با انسانی زنده است که با توجه به انسان گرایی درونی خویش ، باعث بروز پدیده های بزرگ اجتماعی- سیاسی و اجتماعی- مدنی شود؛ این گونه است که انسان گرایی باعث تغییرات شگرف در بستر اجتماع و قدم در راه اصلی آینده ی هر جامعه می گذارد.

اگر در جامعه ایی همه انسان گرایی، اخلاق گرایی، و عقل گرایی را سر لوحه ی رفتار و کردارخود قرار دهند آن جامعه به آرمان شهری مثال زدنی به عنوان مقصد نهایی انسان تبدیل خواهد شد.

جهان از لحاظ بازه ی زمانی و مکانی دچار محدودیت است. پس انسان هم در زندگی خود از نظر زمانی دچار محدود بودن است.بنابراین فلسفه ی وجودی انسان مادامی معنا پیدا می کند که فعالیت فعال در جامعه داشته باشد و فقط منفعل و تماشاگر نباشد تا بتوان مدینه فاضله ی خواست انسان را بنا نهاد و رقم زد.

انسان گرایی انسان را خود بنیاد می کند که خود بنیادی انسان بر پایه ی اخلاق را بر اراده ی مستقل و فردیت انسان آن را که باعث بروز پدیده هایی می شود مثل تعریف گستره ی آرمان شهر و توسعه و دموکراسی و حقوق بشر و مانند آن.

انسان به خودی خود مستلزم وجود یک هدایت شونده است که این معنا هدایت عام با نقش آموزش معنا پیدا می کند وهدایت خاص را با اخلاق گرایی و خرد ورزی و عقل گرایی معنا پیدا می کند که این مهم باعث ایجاد جامعه ای رو به ترقی و پیشرفت خواهد بود.