مقدمه “برساخت سوژه در وبلاگستان فارسی”
اسماعیل حسام مقدم
همواره در جهان پسا-یازده سپتامبری(اباذری-فرهادپور، ۱۳۸۴) با برساخت سوژه هایی در فرهنگ مواجه شده ایم که به زعم اسکات لش(۱۳۸۹) به مثابه سوژه هایی که در پسا- هژمونی برساخت شده باشند، به پروبلماتیک فرهنگ جهانی، عمق و گستردگی بخشیده اند. این سوژه مذکور در دوره ای از تکنولوژی به زعم مارتین هایدگر(۱۳۷۷) زیست می کند که امر تکنولوژی را از ساحتی صرفا ابزاری(انتیک) به ساحت و حیثی انکشاف گونه(انتولوژیک) مبدل کرده و از پس همین ساحت آشکارکننده گی تکنولوژی است که سوژه سایبری و بین الاذهانی(هابرماس، ۱۳۷۹) را در سپهر عمومی صورتبندی می کند. ازهمین رو با روان و سوژه بودگی خاصی مواجه می شویم که از یک جا پا در فرهنگ بومی خویش دارد، از جایی دیگر حضوری در ساحت اندیشگی مجازی دارد و از دیگر سوی به ساحت خیالی/ تصویری خویش ماوا دارد که به زعم ژاک لاکان(۱۳۸۸) به مثابه من جعلی اش شکل داده است. همانطور که در معرض این پروبلماتیک فرهنگی قرار می گیریم، با مسئله ای چندساحتی مواجه ایم؛ از سویی با مسئله ای در باب سوژه بودگی و چگونگی برساخت آن در جهان پسا-یازده سپتامبری روبه رو می شویم، از دیگر سو با حضور اگزیستانسیل(هایدگر، ۱۳۷۷) همین سوژه در فضای مجازی و سایبری مواجه می شویم و از سویی دیگر، امر روزمره فرهنگ بومی و محلی را داریم که خود، شکلی از ساحت روانی سوژه ها را برساخت می دهند و آن چیزی هم که در تمام این فضای پروبلماتیک مورد توجه قرار می گیرد؛ به نوعی مطالعه بازنمایی و چگونگی بازنمایی این ساحت ها در فضای مجازی (وبلاگستان فارسی- نوجوانان) می باشد که خود در گشودن باب هایی برای چگونگی بحث در مورد واقعیت و یا بازنمایی واقعیت، پژوهشگر را در مقابل مطالعات بازنمایانه قرار خواهد داد، آن چنان که در فصل روش شناسی این پژوهش، اساسا به بحث های نظری درباب نشانه شناسی و بازنمایی فرهنگ روزمره پرداخته شده است. این پژوهش با رویکرد مطالعات بینا رشته ای مطالعات فرهنگی همخوانی بسیار زیادی در خود به وجود آورده، چرا که پروبلماتیک فرهنگیای که با آن مواجهه داشته است از حیثی چندساحتی سربرآورده و به برساخت سوژه ای در زندگی روزمره اش پرداخته که به نوعی دارد در فضای سایبری وبلاگستان فارسی به تولید و بازتولید نشانه های روانی و تصویری مبادرت می ورزد، از همین رو بر اساس مدعای این پژوهش، به فضایی از سوژه گی ره خواهد برد که ساخت روان و ذهنش چند تکه و متکثر می شود و می توان به صورتبندی روانی و اندیشگی نسلی در دهه نود راه برد که به شکل بندی ساختارهای فرهنگی متمایزی با دهه هشتاد منجر خواهد شد. از همین رو همانطور که با مسئله ای چندساحتی مواجهیم، با نوعی مطالعات بینارشته ای نیز می توان به توصیف و تحلیل این شکل از پروبلماتیک فرهنگی پرداخت. سوژه بودگی[۱] و فرایند برساخت شده گی[۲] ش در طول تفکرات فلسفی همواره موردنظر قرارگرفته و در هر دوره ای به فراخور نوع اپیستمه[۳] ای(فوکو، ۱۳۸۹) که موجود بوده، این هرمنوتیک به افق مشترکی دست می یافته است. سوژه ای که تامس هابز به آن جسم، رنه دکارت به آن اندیشه، و جان لاک به آن حق داده بود؛ تصویری ایستا داشت(رشیدیان، ۱۳۸۸) اما با ورود به دوره روشنگری این تصویر ایستا جای خود را به تصویری پویا داد؛ همانطور که در فلسفه گئورگ ویلهم هگل با دو-انگاری[۴] خاص خدایگان – بنده؛ به تفسیر چگونگی صورتبندی های دوگانه برای سوژه افراد می نشینیم(هگل، ۱۳۷۶)، یا به همانگونه در تفسیر کارل مارکس به نقش ایدئولوژی در بازتولید مناسبات نظام سرمایه و از خود بیگانگی[۵] سوژه متذکر می شویم (بارکر، ۱۳۸۸) و تداوم این نگرش در لوئی آلتوسر به استیضاح[۶] سوژه کشیده شده(پین، ۱۳۸۷) و نگرش آنتونیوگرامشی نیز به تفسیر قدرت هژمونیک[۷] برساخت کننده گی سوژه (هالوپ، ۱۳۷۴)، همگی سوژه را در موقعیتی تام و تمام به مثابه صورتی همبسته بازنمایی[۸] می کنند، هرچند که وجهی دیالکتیکی به او می بخشند، اما با مطالعات ژاک دریدا، میشل فوکو و ژاک لاکان وارد هزارتویی می شویم که هستی سوژه افراد را از هم گسیخته، خط خورده و پاره پاره[۹] می جویند، که در این مطالعات با سوژه ای مواجه می شویم که به تعویق[۱۰] افتاده گی(میلنر، ۱۳۸۷) و ازهم گسیخته گی(اونز، ۱۳۸۷) را در هستی اش تجربه کرده و می کند. لاکان از ابژه کوچک دیگری[۱۱] می گوید که به مثابه صورت خارجی میل[۱۲]؛ همواره سوژه را برساخت می کند(هومر، ۱۳۸۹) و سوژه ای در مناسبات قدرت زیستی[۱۳] به زعم فوکو برساخت می شود(فوکو، ۱۳۸۶) که همواره پیوند خود را نه با هژمونی که با چیزی که پسا-هژمونی[۱۴] ست و اسکات لش از آن می گوید(لش، ۱۳۸۸)، مفصل بندی[۱۵] می کند. این سوژه همواره خود را در مناسبات ماشین های میل گر[۱۶] (دلوز/ گتاری، ۱۹۷۷) اغوا[۱۷] (بودریار، ۱۳۸۶) و لذت هدونیستی[۱۸] (رشیدیان، ۱۳۸۸) درمی یابد که در بطن این صورتبندی گفتمانی[۱۹]، به زعم لاکان همواره دارای سیمپتوم[۲۰] و دچار عارضه[۲۱] ای است که او را با همان فرایند میل ازهم می پاشاند.(بوتبی، ۱۳۸۶) اینجاست که با صورتی از قدرت مواجه می شویم که در عصر هژمونیک؛ «تنها مسندهای شما را اگر از آن خود می کرد، در درون قدرت پساهژمونیک است که به هستی شما نفوذ می کند. قدرت که پیش از این گسترده بود و از بیرون عمل می کرد، متمرکز شده و حالا از درون عمل می کند.»(لش،۱۳۸۸) که این همان قدرت میل است که لاکان از آن به مثابه برساخت دهنده سوژه ازهم پاشیده یاد می کند. سوژه ای که در زبان است و همواره در پی دستیابی به ابژه میل اش قرار دارد و هیچ گاه نیز بدان دست نمی یازد.
[۱] Subjectivity
[۲] Constructed
[۳] Episteme
[۴] Binary Logic
[۵] Alienation
[۶] Interpellation
[۷] Hegemony
[۸] Representation
[۹] Fragmented
[۱۰] Deferral
[۱۱] Objet petit a(fr)
[۱۲] Desire
[۱۳] Bio-policy
[۱۴] Post-hegemony
[۱۵] Articulation
[۱۶] Desirable Machine
[۱۷] Seduction
[۱۸] Hedonistic Desire
[۱۹] Discursive Formations
[۲۰] Symptom
[۲۱] Trauma
کتاب برساخت سوژه در وبلاگستان فارسی اثر اسماعیل حسام مقدم توسط انتشارات هامون نو در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.