- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

جایگاه زنان در مدیریت محیط زیست؛ یادداشتی از راضیه اشعثی

جایگاه زنان در مدیریت محیط زیست

راضیه اشعثی؛

فعال محیط زیستی و مدرس دانشگاه

لزوما این سوال  پیش می آید چرا ما به نقش زنان در حوزه های مختلف زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی فرهنگ و هنری می پردازیم؟ در مقابل این پرسش تامل بر انگیز، باید گفت: آیا واقعا مردان در ایفا و اجرای نقش اجتماعی خود عملکرد بهینه ای داشته و از جانب ایشان  مشکلی در این عرصه ها نیست یا برعکس حضور کم رنگ  اکثر زنان در جوامع مختلف سبب بر هم خوردن توازن حیات آنها در اداره  عموم امور مرتبط با زندگی اجتماعی نوع بشر شده است. هر چند روند تاریخی زندگی بشر حکایت از مرد سالاری بوده و این سنت در تار و پود جوامع چنان ریشه دوانیده که خشکانیدن آن همت زنان را طلب می کند تا با حضور پررنگ خود کنشگران روی صحنه نمایش زندگی و در متن جامعه در جایگاه واقعی خویش قرارگیرند. اما در همان جوامع مرد سالارسنتی هم زنان  مانند درختان  که مادران باران هستند، زمینه ساز حرکت های سرنوشت ساز مردان هم عصر خود بوده و نقش آفرینی کرده اند.

 در جامعه جهانی امروز نگرش متفاوتی به نقش زنان در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و بر حسب میزان درجه توسعه یافتگی کشوها برابر اصول توسعه پایدار مبتنی بر عدالت اجتماعی، زنان  می توانند در فعالیت های کلیدی  بیشتری مشارکت نمایند. درچند دهه اخیر زنان در کشور های در حال توسعه نظیر کشورمان  فعالیت های امید بخشی را به روش نوین از جمله مدیریت محیط زیست آغاز نموده اند که به طور خاص در  این گفتمان کوتاه به نقش و تبیین سهم زنان درسالم سازی و صیانت از محیط زیست می پردازیم.

محیط زیست، پناهگاه امن امن و مامن اشکال زندگی گیاهان، جانوران، اکوسیستم ها ی گوناگون و تمام باشندگان زمین بوده است، چنین محیطی حاصل میلیون ها سال تکامل و جهش، تعامل لیتوسفر، اتمسفر و هیدروسفر بوده تا سرانجام کره چهارم یعنی بیوسفر پا به عرصه ی وجود گذاشت، این محیط مجموعه بسیار بزرگ  و پیچیده ای از اجزا و عوامل گوناگونی است که بر اثر تکامل تدریجی موجودات زنده و و اجزای سازنده ی سطح زمین شکل گرفت.

انسان موجودی هوشمند ویکی از ارکان زیست کره محسوب می شود و تداوم زندگی پایدار روی این سیاره را منوط به وجود اجرای نقش های دوگانه زن ومرد می داند و در روند تداوم زنان همواره در احیا، بازسازی، ترمیم و تعمیر شرایط زیست خانواده حرکت کرده اند چراکه آموزش استاندارد های زندگی از دامن مادران آغاز و ثابت نموده اند که سهمشان در پی ریزی آینده جوامع بیش از یک نیمه است. اندیشمندان بر این عقیده اند، ترویج فرهنگ زیست محیطی از زنان توانمند و آگاه آغاز می شود:

     بنابراین از آنجایی که پرورش نسل و تربیت فرزندان بر عهده زنان است اگر فرهنگ زیست محیطی درمیان مادران رسوخ کند و بحران های زیست محیطی را درک کنند می توانند با آگاهی لازم در انتقال فرهنگ و دانش زیست محیطی به نهاد خانواده موفق عمل کنند و میراث ارزشمند محیط زیست سالم را برای  فرزندان به ارث بگذارند. زنان نقش مهمی در اداره و مدیریت امورخانه دارند و می توانند با ترویج و بکار گیری فرهنگ مصرف بهینه در زمینه کاهش و صرفه جویی درمصرف مواد مورد نیاز خوراک و پوشاک، آب، برق، شوینده ها، ظروف پلاستیک و یکبار مصرف، صرفه جویی در مصرف دستمال و کاغذ، نظافت خانه، کاهش حجم و تفکیک زباله ها و میزان سم زباله های خانگی ناشی از پسماند، آبیاری باغچه به شیوه مناسب، تهیه کود آلی از زباله تر، خرید عاقلانه و الگوی صحیح مصرف در خانه، آگاهی از شیوه های مصرف صحیح انرژی،  کاهش خرید و مصرف اسپری ها، برنامه ریزی خرید اجناس با دوام، مقابله با آلودگی آب و هوا، گرمایش زمین،  استفاده صحیح از وسایل نقلیه شخصی و عمومی و… برنامه ریزان اصلاح محیط زیست وسفیر سلامت زیست خانه، محله ،شهر و روستای خود باشند. البته در بسیاری نقاط دنیا زنان روستایی در کنارایفای نقش مادری در خانواده در مراحل مختلف کاشت و برداشت محصولات کشاورزی، جنگل داری و مرتع داری، بذرپاشی، تربیت حیوانات، تهیه آب حضور چشمگیری دارند، زنان روستایی شریک اصلی همسر خود در انجام فعالیت های کشاورزی هستند و از این رو می توانند در تصمیم گیری زمان مناسب آبیاری و روشهای آبیاری علمی و میزان استفاده از کود آلی و شیمیایی، آفت کش ها و بذر اصلاح شده، کاهش استفاده از منابع طبیعی  دخالت موثرداشته باشند. هرچند آگاهی زنان روستایی نسبت به کار واستعدادهای محیط طبیعی روستای خود بیشتر باشد سهم بیشتری در نگهداری محیط زیست و حل مشکلات آن خواهند داشت، با تشکیل تعاونی روستایی و جلب مشارکت زنان دراین گونه  تعاونی ها و برنامه های آموزشی با محوریت زنان روستا، نقش هدایت گر مهمی در ارتقاء اخلاق زیست محیطی و حفظ منابع آب و خاک خواهند داشت .

سنگ بنای هر فعالیت ارزشمندی در گرو مدیریتی است که وظیفه برنامه ریزی و اجرای آن را بر  عهده دارد. بجاست که در مدیریت محیط زیست به فعالیت‌های زیست‌ محیطی زنان توجه ویژه داشته باشند. زنان می‌توانند مسیر بسیاری از رفتارهای پرخطر بر ضد محیط ‌زیست را تغییر دهند. اگر زنان از مشکلات و معضلات زیست‌محیطی و روش‌های مقابله با آنها آگاه شوند، تأثیر بسیاری در کودکان، اعضای خانواده و اطرافیان خود خواهند گذاشت. عملاً اقدامات عملی بیشتری در جهت حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع انجام می دهند و در زندگی روزانه خود بیشتر از مردان در جهت حفظ محیط زیست اقدام می کنند. بنابراین افزایش حضور زنان در روندهای تصمیم سازی زیست محیطی نه تنها آگاهی آنان را نسبت به مسائل زیست محیطی افزایش خواهد داد بلکه می تواند با انتقال دانش و تجارب روزانه، آنها را به مشارکت فعالانه تر در برنامه های مختلف ترغیب نمایند.

اگرچه زنان به عنوان رهبران کار و مدیران دولتی با سیاست گذاری به طور مستقیم بر محیط زیست تاثیر می گذارند، ولی آنها همچنین به ویژه در کشورهای در حال توسعه، مدیرانی هستند که از نزدیک با منابع طبیعی سر و کار دارند. فعالیت های آنان بر جنگل ها،تالاب ها و زمین های کشاورزی اثر می گذارد. رابطه نزدیک زنان با منابع طبیعی می تواند محیط زیست را حفظ کرده و به گسترش پایدار و موفقیت آمیز سازگاری با تغییرات آب و هوا یاری برساند. مشارکت زنان در تصمیم گیری های مرتبط با محیط زیست برای پایداری آینده این برنامه ها نقش کلیدی دارد. مشارکت دادن زنان به طور برابر، به کارگیری دانسته های عملی آنان، و تقویت توانایی های آنان در مدیریت منابع به سود همه خواهد بود.    

در حال حاضرتقریبا مسائل و محدودیت های  زنان در همه کشورها  این است که سهم کمتری در تصمیم گیری ها و برنامه ریزیهای توسعه و محیط زیست دارند و از این نظر دسترسی آنان به آموزشهای رسمی و غیررسمی محدود است و به دلیل کارهای بسیار و ساعتهای طولانی فعالیت ، فرصت بهره گیری از آموزشهای همگانی را ندارند.  از سوی دیگر سهم آموزشهای همگانی در بحث محیط زیست ناکافی و نامناسب  به ویژه عدم توجه رسانه‏هاى گروهى به این امر، ناآگاهى زنان نسبت به حقوق برابر خود در مقایسه با مردان ، عدم آشنایى زنان روستایى با کاربرد تکنولوژى‏ها ، ناشناخته بودن نقش کلیدى زنان در بخش کشاورزى؛  کمبود مروجین زن در کشاورزى؛ نادیده گرفتن تجربه‏هاى زنان  شهری ، روستایى و عشایرى در  امر توسعه؛ بى‏توجهى به امکان مشارکت آنها؛ فزونى شمار زنان فقیر نسبت به مردان فقیر که موجب کاهش اعتماد به نفس این زنان و آگاهى لازم براى انتقال فرهنگ زیست‏محیطى به فرزندان است؛ زنان با طی این راه پر فراز ونشیب می بایست برای حفظ و صیانت محیط زیست با اینگونه مشکلات مبارزه کنند.