- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

سیاست هنوز کاری مردانه است؛ یادداشتی از خسرو دهقانی

سیاست هنوز کاری مردانه است


خسرو دهقانی؛

فعال سیاسی و مدرس دانشگاه

 

خواسته شده یادداشتی در خصوص موانع مشارکت سیاسی بانوان در استان بوشهر بنویسم. هر چه فکر کردم دیدم شاخص های مشارکت سیاسی بانوان در استان تفاوت معنادار با استانهای دیگر به خصوص استانهای توسعه یافته ندارد. در واقع شاخص های مشارکت سیاسی مانند رای دادن و عضویت در نهادهای سیاسی مانند احزاب و وکالت در مجلس شورای اسلامی بیشترتابعی از در هم تنیدگی نقش ها و ساختارها ی اجتماعی و همچنین ظرفیت های مهیا شده در بستر نظام سیاسی است تا انگاره ها و ساختارهای محلی. به طور مثال تعداد بانوان حضور یافته در مجلس شورای اسلامی در ادوار مختلف در بهترین دوره فقط ۵ درصد و مربوط به مجلس پنجم بعد از نوسازی اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ تحمیلی بوده است. نگاه به کارویژه زنان در ساختار تاریخی ما مثبت نیست. نگاه تاریخی به زنان حتا در نزد نویسندگان متون کلاسیک اروپا مانند افلاطون و در دوره های اخیر مانند نیچه بسیار منفی بوده است. اجازه رای به زنان در اروپا و آمریکا نیز همزمان با مردان نبوده است. در جامعه آمریکا تا هنوز هم حتا به یک زن در تاریخ این کشور برای پست ریاست جمهوری اعتماد نشده است. سیاست و فعالیت های سیاسی و مملکت داری در تمام فرهنگ ها کاری مردانه تلقی می شده است. سیاست در غالب فرهنگ ها با نیرنگ، فریب، خدعه و بازی های پشت پرده و معامله پنهانی تلقی شده و پرواضح است که این میدان را کارزاری مردانه میدانسته اند. بعد از انقلاب صنعتی و مدرنیته که کم کم پای زنان به محیط های اجتماعی و اقتصادی کشیده شد؛ جنبش های برابر خواهان ای برای ورود زنان به همه عرصه ها و به خصوص برای ورود به میدان سیاست شکل گرفت. در ایران دوران مدرن مشارکت سیاسی از اوان مشروطه شروع شد که در نظامنامه مشروطه نیز زنان حق رای و مشارکت سیاسی نداشتند و در واقع جامعه نیز پذیرای ورود زنان به عرصه سیاست نبود. پس از انقلاب اسلامی که ادله شرعی برای ورود زنان به عرصه سیاست مورد پذیرش قرار گرفت فرصت برای مشارکت زنان لااقل در مقوله رای دادن و به خصوص در مناطق حاشیه ای مهیا شد. شوراها شهر و روستا و بخصوص در شهرها پای زنان به عرصه انتخاب شوندگان بیشتر باز کرد و در استان بوشهر نیز در شهر ها فرصت هایی برای رقابت زنان در این عرصه باز شد. با این وجود؛ عرصه رقابت در پسِ ساختارهای اجتماعی و بوروکراسی هنوز مهیای ورود زنان به عرصه رقابت در نقش انتخاب شوندگان نیست. هنوز عرصه تصمیم سازی عرصه ای مردانه تلقی می شود. نامزد مجلس در این ساختار باید برای گرفتن امکانات چانه زنی کند و بجنگد. مجلس هنوز در نزد مردم میدان گرفتن امکانات برای توسعه است و در باور اجتماعی این کار، کاری است مردانه.


محور خانواده در نزد ایرانیان زن است و هم اوست که مایه آرامش و اطمینان مرد و فرزندان است و مشارکت فعال او چرخ روح و روان خانواده را مختل می کند. نهادهای مهیا کننده مشارکت نیز در خاطره جمعی ما جایی ندارند و یا وجودشان در حد یک فانتزی سرگرم کننده است. احزاب و سمن ها هنوز مکان هایی برای رشد و آموزش نیستند. دانشگاهها تنها عرصه باز برای رقابت است ولی بازار کسب و کار در جایی که کار برای مردان نان آور تولید نمی کند؛ نمی تواند جایی برای خیل زنان تحصیل کرده بیکار را داشته باشد. به همین نسبت هم فرصت برای مشارکت زنان تنگ می شود.


در برخی کشورها برای میدان دادن بیشتر به زنان متوسل به تبعیض مثبت شده اند و برای زنان در مجلس و محیط های سیاسی سهمیه قایل شده اند. عراق ، پاکستان و افغانستان نمونه هایی از این کشورها ست. در افغانستان ۲۵ درصد کرسی های مجلس سهم زنان است. در کل مشارکت واقعی تابعی است از تحولات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی . اقتصاددولتی نفت محور و ساخت رانتیر منبعث از آن تحرک اجتماعی را کند کرده است. در یک اقتصاد که موتور توسعه مبتنی بر بخش خصوصی است زمینه های اجتماعی برای تحولات واقعی تر اجتماعی بیشتر فراهم می شود. توسعه اقتصادی و نوسازی اجتماعی معمولا راه را برای مشارکت بیشتر باز می کند. مدرنیته با تحول در رفتار و فکر شروع می شود و ساختارهای دوگانه سنتی/ مدرن معمولا سنت چربش بیشتری نسبت به مدرنیسم دارد و در واقع مدرن سازی جامعه در زمان کوتاه بصورت هجمه هایی ساختاهای سنتی و خانواده را ترک می دهد و طبیتا با مقاومت روبرو می شوند. در ساختارهای دولت محور هم معمولا تحرک اجتماعی کم است و نهاد های سیاسی مشارکت محور فرصت های واقعی زیادی برای مشارکت فراهم نمی کند. هنوز ما برای هضم مدرنیسم و سنت و آشتی دادن آنها در پی یافتن فرمول های سازوار کننده ایم. جامعه ما برای دگردیسی سنت به مدرنیته هنوز به گذر زمان نیاز دارد .