- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

گفتگو با حسین برازجانی درباره کتاب از توژستان دیروز تا دشتستان امروز

دیدار با محمدباقر برازجانی مولف کتاب از توژستان دیروز تا دشتستان امروز

نگارش کتابی با ادای دین به زادگاهم

علیرضا برازجانی -جام جم آنلاین بوشهر

 

کتاب از توژستان دیروز تا دشتستان امروز به قلم محمدباقر(حسین )برازجانی این روزها توسط انتشارات هامون روانه بازار کتاب شده و مورد استقبال مشتاقان کتاب قرار گرفته است . این نویسنده و پژوهشگر دشتستانی تاکنون آثار و مقالات زیادی در حوزه فرهنگی و اجتماعی در نشریات سراسری و هفته نامه های محلی استان بوشهر منتشر کرده است و به نوعی می توان وی را راوی فرهنگ شفاهی استان بوشهر و به خصوص خطه دشتستان نامید به بهانه این اثر تازه با وی بعه گفتگو نشسته ایم که در زیر می خوانید.

 

از توژستان دیروز تا دشتستان امروز

 

تالیف کتاب از توژستان دیروز تا دشتستان امروز چقدر زمان برد؟

 بیش از ۱۵سال همچون مور، دانه دانه تاریخ گذشته دشتستان را گردآوری و برای آگاهی نسل جوان امروز و آینده گان تدوین نموده و اکنون خود به نظاره ی آن نشسته ام.

 

چه انگیزه ای باعث شد تااین کتاب را بنویسید؟

درسنین نوجوانی تا جوانی همواره دراین اندیشه بودم که ما جاوا ماندگان نسلهای پارینه به عنوان شهرتاش برازجانی و دشتستانی زاده یا جایگیرشده ماوا گزیده درهرنقطه این دشت پهناوردشتستان که خود را مرده ریگ تاریخ کهنسالی به درازای پنچ هزاره اش از عهد ایلامیان،مادها،هخامنشیان،

سلجوقیان،اشکانیان و به گواهمندی تاریخ دونیم هزاره ازعهد ساسانیان و سده ها پس ازآنیم چرا اطلاعات کمی از عهد باستان تاحدود سده چهارم و اندکی خوشبینانه تر تا سده هفتم مه گردی و ازاین سو دو تا سه سده اخیر۲۰۰ الی۳۰۰ سال پیش از سیر فرآینده و فراز و نشیب های آن می دانیم و از چرایی چند حلقه گم گشته میانگاهی آن کم آگاهیم که رسیدن  به پاسخ این چرایی ها به همراه ادای دین به زادگاهم دست آویزی شد برای گام نهادن به این وادی و در پی آن نگارش این یادگاری و انگشتان لرزانم را به نوشتن واداشت.

 

برای نگارش این کتاب دسترسی به منابع و ماخذ سخت نبود؟ دراین مسیرچه موانعی وجود داشت؟

با باور به اینکه تاریخ چند سده گم گشته این دیارمان کمتر در بن مایه و سرچشمه ای نبشته شده ونه برسنگ نگاره ای هویدا و نه آنسان  درآثار و بنایی مستحکم و با دوام ساختمان شده نه دیرینه سالی را آنچنان عمر وفا کرده که درحافظه تاریخیش به اکمل منقوش نه آنچنان بی کم وکاست سینه به سینه  از نسل های دیروز به نسل امروز به احسن منقول که مشتاقان به فهم تاریخ را مقبول و بیشتر بهره مندی ازحافظه ی سالاران و پژوهش های میدانی و پرس و جوی چهره به چهره و دهان به دهان از آگاهان و دانایان پیر سال و واکاوی و بررسی کتابهای موجود و در دسترس وابسته به این سامان و سوگمندانه قرارگرفتن در برابر سد بلندی چون عدم همکاری شماری از نهادها و ادارات دولتی درخصوص عزل  و نصب های مسولین و اطلاعات آماری و ناکامی از بدست آوردن اطلاعات و دستک ها(اسناد) و عدم حمایت مالی از هیچ شخص و نهادی با توجه به هزینه ریالی چاپ و هزینه های پیش از چاپ کتاب کمی سخت گذر و زمان بربود.

 

یکی ازآسیب هایی که تالیف کتاب تاریخی به آن مواجه هستند سطح وفاداری به واقعیت و پدیده های تاریخی ست که بعضا مشاهده می شود برداشت ها و تحلیل های نویسندگان بر واقعیت ها غلبه کرده خودتان چقدر در رعایت این موضوع سعی کرده اید؟

 نگارنده با اعتراف به اینکه در نگارش این یادگاری کاملا هم بی طرف و بی انگیزه نبوده ام که اینگونه تعارفات همواره درتاریخ و در بین تاریخ نگاران وجود داشته و از بی طرفی و بی نظری در برداشت و تحلیل ها سخن بسیارگفته اند که داویدن(ادعایی) بیش نیست و با اغراق همراه است وگفته ای است که به سختی می توان باور داشت چرا؟چون اگر کسی درنوشتن مطلبی هدف و انگیزه و تعلق خاطری نداشته باشد دست به قلم نمی برد و من که یک برازجانی زاده و جایگیر شده در آن هستم چگونه می توانستم در برابر تاریخ گذشته زادگاهم که به آن افتخار می کنم و مردمانی که دوستشان دارم و به آنان عشق می ورزم خشک اندیش و بی طرف باشم با این همه عشق و علاقه سعی و کوششم این بود که در حد توان به معرفی و بالندگی دشتستان بکوشم و با بازتاب و انعکاس نویسه ها وکتابهای تاریخ نگاران راستگو با ذکر منابع و بازگفت سالخوردگان درست گفتار سود برده و برای دست یابی به درستی و نزدیک بدرستی مطالب روایتگری راستگو ودرست کارباشم.

هیچگاه به یادسپاریهای(حافظه) خود متکی نشدم بلکه ساعت ها و روزها مصاحبه وگفت و شنود و همفکری و تبادل نظر با سالداران و دانایان صاحب نظر که بگونه مستقیم در ایفای ماجرایی نقش داشتند و چه عزیزانی که از دیگران شنیده و روایت و بازگویی می کردند که گاه هم درمیان گفتارشان اختلاف فاحشی هم وجود داشت و از یک رویداد چندین رویت گونه گون و یا ناسازگار می شنیدم  همه را کنار هم می گذاشتم و صد البته سبک و سنگین می کردم اما هیچگاه خود داوری نکردم و داوری را به عهده خوانندگان نهادم که داورانی دادمند هستند.

 

آیا آنچه منتشرکرده اید توانسته رضایت شما را کسب کند؟ یا موضوعی بوده که به هردلیل نتوانسته اید به آن بپردازید؟

درپاسخ به این سوال باید عارض شوم هر نویسنده که مطلبی را می نویسد پس از انتشار و بازخوانی به این نتیجه می رسد که ای کاش بهتر از این می نوشتم و این مورد و یا آن مورد را اضافه یا حذف می کردم این نگارنده هم ازاین قاعده نانوشته مستثنی نبودم اما تمامی سعی و کوششم را بکار بسته ام که در نگارش این یادگاری به اندازه وسع و توانم همه داشته هایم را بکار گیرم و در این راستا کم فروشی نکنم کتاب از توژستان دیروز تا دشتستان امروز رضایت خودم راکسب کرده و اگر حمل برخودستایی نباشد پرچم دشتستان بالاتر رفته و کتاب مورد اقبال و رویکرد خوانندگان نیز قرارگرفته و به یقین مطالب و موضوعاتی نیز وجود داشته که بنابر هر دلیل قادر به پردازش آن نبوده ام.

 

این اولین اثر شماست که به صورت کتاب منتشرشده آیا تالیف کتابهای بعدی ادامه دارد؟

اگر اجل را مهلتی و روزمرگی فرصتی دهد در پی گردآوری و نگارش واژگان محلی مصطلح گویشوران دشتستان هستم که در مرحله ویرایش و بازخوانی مجدد است.

 

فکرمی کنید چه حوزه هایی از تاریخ و جغرافیای بومی شهرستان مغفول مانده و نیاز دارد تا پژوهشگران و نویسندگان درباره آن آستین بالا بزنند؟

دردریای بیکران دیارمان بسی درشت مروایدهایی وجود داردکه در پوسته صدف پنهان مانده که غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ / هرگز نکند درگرانی به چنگ/ بایسته است رخداد نگاران زرین قلم آنها را از پستوخانه های غربت و تنهایی بیرون کشیده که دیر زمانی ست فریادشان بلند است که خلقی به تمنای تماشای منند را به تماشای همگان نهند.

 

این کتاب در مقایسه با سایرکتابهای نویسندگان بومی که درمورد دشتستان نگاشته اند چه ویژگی منحصر بفردی دارد؟

گرچه همه ی پیش کسوتان قلم پیشه رخداد پرداز در سده های اخیر تمامی داشته های خود را درجهت معرفی و شناسایی هر چه بیشتر این کهن دیار بکار بسته و از هیچ کوششی در اعتلای آن فروگذاری نکرده اند که جا دارد در مقام استادی شان سر تعظیم فرود آرم و به کرنش بایستم اما این بزرگواران اغلب به گوشه های خاصی از آن پرداخته و خامه چرخانی کرده اند. اما در این یادگاری ناچیز تمامی کوششم بر این پایه استوار بود که از هر شاخه از گلستان این دیار گلی بچینم که با بیش از سیصد عنوان درجستارهای گوناگون مزین و معطر گردیده و در نگارش آنهم از وام واژگان بیگانه و غیرخودی که سوگمندانه سده هاست بی رخصت در فرهنگ و زبان و ادبیات این دیار جا خوش کرده به پردازم و تا آنجا که شدنی بود وخوانندگان گرانقدر را به زحمت نمی انداخت و در میان راه خواندن آن عطایش را به لقایش نبخشند از واژگان اصیل و سره پارسی  که پس از مدتها ناشناختگی و غربت و تنهایی خود نیز در زبان و ادبیات ما کمتر شناخته شده و بیگانه می نمود سود جویم.