- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

زندگی روزمره و تفکر انتقادی؛ گفتگوی اختصاصی با محمدرضا واعظ شهرستانی

 

زندگی روزمره و تفکر انتقادی

گفتگوی اختصاصی ارغنون هامون با
محمدرضا واعظ شهرستانی؛ پژوهشگر دکتری فلسفه دانشگاه بن آلمان

 

گفتگو از مجید نصوری

 

 

ارغنون هامون: تفکر انتقادی در چه محورها و سرفصل‌هایی با زندگی روزمره پیوند و درکجاها گسست پیدا می‌کند؟
واعظ: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید از تعریف تفکر انتقادی آغاز کنیم. تفکر انتقادی در معنایی کلی، فرآیندی است که ما در طی این فرآیند از حافظه، دانش و هوش خود و دیگر منابع اطلاعاتی استفاده می‌کنیم تا بتوانیم در تصمیم‌گیری‌، قضاوت و حلِ مسائل، موضعی منطقی(مستدل و موجه)، بی‌طرفانه و براساس فضیلت‌های فکری داشته باشیم. به طور خلاصه و به عبارت ساده‌تر، تفکر انتقادی مهارتِ گردآوری و ارزیابی اطلاعات به شیوه‌ای منطقی، بی‌طرفانه و بر مبنای فضیلت‌های فکری است به طوری که بتوان به نتیجه‌ای موجه از طریق دلایلی مستدل دست یافت. از جمله فضیلت‌های فکری که در این فرآیند از اهمیت به سزایی برخوردارند و یک متفکر نقاد باید دارای چنین ویژگی‌هایی باشد، عبارتند از: تواضع فکری، آزاد‌اندیشی، شکاکیت سالم، صداقت، شهامت، همدلی و استقلال فکری.
از سوی دیگر ما انسان‌ها در زندگی روزمرۀ خود، هر لحظه، درحال تحلیل داده‌ها به منظور انجامِ فرآیندهایی همچون موارد زیر هستیم:
از تصمیم‌گیری در مورد یک موقعیت ساده همچون انتخاب نوع غذایی که می‌خواهیم تهیه کنیم و یا انتخاب مسیر در حین رانندگی تا موقعیتی دشوار همچون تصمیم‌گیری دربارۀ یک دو راهی اخلاقی؛
از قضاوت دربارۀ یکی از اعضای خانواده و یا دوستانمان تا قضاوت دربارۀ یک گروه و یا یک حزب سیاسی؛
از حل یک مسئلۀ ساده تا مواجه با مسائل بسیار پیچیده و مبهم در زندگی و محیط کاری؛
بعلاوه، ما در مقطع تاریخی عجیب و هیجان انگیزی، از منظر پیشرفت تکنولوژی و ظهور رسانه‌های اجتماعی، زندگی می‌کنیم؛ زمانی که در آن تقریبا اطلاعات در مورد هر موضوعی به طوری وسیع و آسان به شیوه‌های گوناگون موجود است. بنابراین، لزوم تحلیل و ارزیابی اطلاعات به طور مستقل، بی‌طرفانه و منطقی تا حد ممکن، برای ما حیاتی به نظر می‌رسد.
بر اساس آنچه گفته شد، نتیجۀ بحث من آن است که تفکر انتقادی دانشی نیست که محتوای آن در سرفصل‌ها و یا محورهایی با مسائل و امور زندگی روزمره پیوند بخورد و یا از آن جدا شود. تفکر نقادانه، یک فرآیند و روشِ اندیشیدن به مسائل و امور زندگی است. در حقیقت، مهارتِ نقادانه اندیشیدن به معنای برخورداری از رویکردی منطقی، بی‌طرفانه و فضیلت‌محور به محتوای زندگی روزمره است؛ محتوایی که براساس تجربۀ ما از جهان خارج حاصل می‌شود و ذهن ما در هر لحظه در حال تحلیل، بررسی و ارزیابی آن محتواست.
اکنون، به زبان فلسفی‌تری نیز می‌توان به تعریف مهارت تفکر انتقادی و ارتباط آن با زندگی روزمره پرداخت.
از یک سو، بر اساس منطق صوری ارسطویی، هنگامی ما در حال فکر کردن هستیم که از مجموعه‌ای از تصورات و یا گزاره‌های (حکم‌های) معلوم به مفهوم و یا گزاره‌ای که برای ما تا پیش از آن مجهول بوده است، دست یابیم. از سوی دیگر، بر اساس معرفت‌شناسی کانتی و به بیانی ساده، ما با عینکِ ذهن خود به جهان می‌نگریم؛ یعنی ذهن ما در هر لحظه در حال تفسیر داده‌های حسی دریافتی از جهان پیرامون ماست. به عبارت دیگر و به قول گِرگ آر. هاسکینز، فرآیندِ تفکر دریافت‌های ما از جهان خارج (واقعیت عینی) را بر اساس پیش‌زمینه‌ها و نیازهای عاطفی اولیه (همچون امنیت، تعلق داشتن، پذیرفته شدن، عشق، و …) و ارزش‌ها و اصول ما (عقاید از پیش شکل‌گرفتۀ ما، درست ها و نادرست‌ها) ترکیب می‌کند تا به نتایجی در مورد مسائل و امور مختلف زندگی برسد. اکنون، با پیش نظر داشتن چنین تعریفی از فرآیند تفکر، نقادانه اندیشیدن صرفا رویکردی (فرآیند، روش، مهارتی) است که فرد در صورت برخورداری از آن، می‌تواند به منظور دستیابی به نتایج، به‌کار گیرد؛ فرآیندی که در حین فکر کردن از ما مراقبت می‌کند تا به نحوی موجه، بی‌طرفانه و بر اساس فضیلت‌های فکری، از معلوماتی صحیح به نتایجی صحیح (تا آنجا که ممکن است) دست یابیم.

 

 

ارغنون هامون: یک متفکر نقاد در تجربه های زیسته‌اش در زندگی روزمره دارای چه ویژگی‌هایی است؟
واعظ: همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، مرحلۀ اول در فرآیند نقادانه اندیشیدن، گردآوری اطلاعات است و این امر از طریق مشاهده و مراجعه به حافظه و منابع اطلاعاتی امکان پذیر است. در نتیجه، یک متفکر نقاد در زندگی روزمره به هنگام مشاهدۀ جهان پیرامون از حساسیت بیشتری برخوردار است. در حقیقت، چنین فردی دارای مهارت مشاهدۀ دقیق در ثبت جزئیات و داده‌ها از طریق حواس پنج‌گانه است و این امر سرانجام به درک و بینشی عمیق‌تر نسبت به جهان منجر خواهد شد.
همچنین، یک متفکر نقاد نسبت به منبع و ماهیت منابع اطلاعاتی که مبنای استدلال، تصمیم‌گیری و قضاوت‌هایش قرار می‌گیرد، حساس است. به عبارت دیگر، ابتدا می‌بیند که این اطلاعات از کجا بدست آمده‌اند؛ سپس، با ارزیابی منابع اطلاعات، نه خوش‌بینانه آن‌ها را می‌پذیرد و نه با رویکردی بدبینانه آن‌ها را رد خواهد کرد. او از خود می‌پرسد:
• چه کسی چنین اطلاعاتی را ارائه می‌کند (می‌گوید)؟
• آیا شخصی با دانش، مهارت و اعتبار در شاخۀ موردنظر است؟
• آیا ژورنالیستی است که برای مطبوعات پرطرفدار می‌نویسد؟
• یا ممکن است فردی(هم محله، همکار ….) باشد که چیزی از رادیو شنیده است؟
برای مثال یک پژوهشگر علوم تجربی که از مهارتِ تفکر نقادانه برخوردار است، در ارزیابی منابع اطلاعاتی به موارد زیر توجه دارد:
الف. شواهد جمع‌آوری شده از چه نوعی هستند؟ فکت‌‌اند؟ (چیزی که می‌تواند آزموده، اثبات و تأئید شود مانند این گزاره که «خورشید هر روز از سمت مشرق طلوع و از سمت مغرب غروب می‌کند.») و یا فرضیه؟ و یا نظریه؟ و یا یک عقیدۀ صرف؟! او باید به خوبی مرز میان انواع شواهد را بداند. برای مثال بداند که تفاوت میان یک فرضیه و نظریه چیست؟
ب. آیا شواهد فوق معتبر و موثق‌اند؟ شواهد معتبر و موثق عینی‌اند (نه ذهنی) و قابل تکرار (اگر فرد تجارب مشابهی را انجام دهد، همان نتایج قبلی را بدست می‌آورد.)
ج. اگر شواهد از فرد متخصص و با اعتبار در شاخه مربوطه و یا منبعی مکتوب نقل قول شده باشند، او دو نکتۀ زیر را مورد واکاوی قرار خواهد داد:
• اگر شخصی با اعتبار در شاخۀ مورد نظر باشد، آیا دیدگاه‌های او با دیگر همکارانش در آن شاخه مشابه است و یا صرفا یک دیدگاه انفرادی است؟ و یا آیا ممکن است که آن فرد انگیزه‌ای غیر علمی برای طرفداری از یک دیدگاه داشته باشد؟
• اگر از یک منبع مکتوب باشد، چه نوع منبع و با چه میزان اعتبار علمی‌ای است؟
• از منابع دسته اول است: مجله‌ آکادمیک معتبر (Peer reviewed Journals)؛
• یا از منابع دستۀ دوم (منابعی که اطلاعات را از منابع دستۀ اول می‌گیرند): از مقالۀ خبری/ از وبسایت یک کمپانی/ از یک وبلاگ شخصی؛
به طور کلی صحبت جامع دربارۀ ویژگی‌های یک متفکر نقاد در حوصلۀ این گفت و گو نمی‌گنجد اما در اینجا به طور خلاصه و تیتروار چند ویژگی دیگر یک متفکر نقاد را برمی‌شمارم:
• یک متفکر نقاد، عیب‌یاب و با تفکری منفی نیست بلکه سعی می‌کند بی‌طرفانه و فارغ از هر سوگیری قضاوت و داوری نماید.
• یک متفکر نقاد آزاداندیش است و از زوایای مختلف به یک موضوع می‌نگرد.
• یک متفکر نقاد از هر زاویه، جوانب مثبت و منفی آن را می‌سنجد.
• یک متفکر نقاد نه متعصب است و نه زودباور.
• یک متفکر نقادب باانگیزه و مصر است و از کنجکاوی مثبتی بهره می‌برد.
• یک متفکر نقاد متواضع است و به راحتی آمادگی پذیرش آرای جاافتادۀ پیشین خود را دارد.
• یک متفکر نقاد مستقلانه می‌اندیشد و به سبب فشارها، تهدیدها و یا قبول مسئولیت، همرنگ جماعت نمی‌شود.
• یک متفکر نقاد دارای تفکری منطقی و تحلیلی است و انواع استدلال و مغالطه را به خوبی می‌شناسد و از هم تمییز می‌دهد.
• یک متفکر نقاد دارای تفکر مراقبتی و به خصوص ویژگی همدلی است. باید به این نکته توجه شود که همدلی به معنای دلسوزی نیست؛ همدلی، به معنای درک متقابل و خود را جای دیگری گذاشتن است.
• یک متفکر نقاد شنونده‌ای فعال است. او در حین گوش دادن، به ادعا و دلایل خود نمی‌اندیشد بلکه سراپا دلایل و شواهد طرف مقابل را می‌شنود.
• یک متفکر نقاد مایل به چالش کشیدن وضعیت موجود است. البته با احترام و ذکر دلایل و شواهد.
• و سرانجام یک متفکر نقاد دارای ویژگی خود‌تصحیحی است؛ یعنی به راحتی اشتباه بودن ادعا و یا باور خود را، در صورت دریافتن دلایل معتبر، اعلام می‌کند.

ارغنون هامون:چگونه می توان استدلال آوری را در زندگی روزمره اشاعه داد؟
واعظ: سؤال خوبی است چرا که پاسخ به این پرسش دغدغه من نیز همواره بوده است. به نظر من ترویج و تقویت مهارت تفکر انتقادی باید از دوران کودکی آغاز شود و مدارس برنامۀ درس مدون و هدفمندی در این زمینه، با تربیت مربیان و تسهیلگران کارآزموده، داشته باشند. صراحتا می‌توانم بگویم که جامعه‌ای دارای شهروندان نقاد خواهد بود که کودکانش در یک نظام آموزشی نقاد و با هدایت مربیان و تسهیل‌گران نقاد پرورش یافته باشند. برای نمونه، اگر برنامه درسی فلسفه برای کودکان و نوجوانان، با روشی صحیح و با به‌کارگیری تسهیلگران با دانش وکارآزموده، به عنوان یک جنبش نه یک دکور تبلیغاتی اقتصادی، در دستور کار مدارس و مهد کودک‌ها قرار گیرد، پرورش مهارت تفکر نقاد از سنین کودکی آغاز خواهد شد.
همچنین برای جوانان و میانسالان، شرکت در دوره‌های آموزشی که هم شامل مباحث نظریِ منطق‌اند و هم شرکت‌کننده‌گان به صورت عملی و گفت و گو محور به نقد و بررسی مسائل روز و موضوعات چالش‌برانگیز رسانه‌ها بپردازند، بسیار مفید و جذاب خواهد بود.

ارغنون هامون: محوریت دادن به صدق و صداقت در زندگی روزمره چه تاثیری درگسترش تفکر انتقادی خواهد داشت؟
همانطور که در پاسخ به پرسش اول شما عرض کردم، رویکرد یک متفکر نقاد در تصمیم‌گیری، قضاوت و حل مسئله باید فضیلت‌ محور باشد. یکی از مهم‌ترینِ این فضیلت‌ها، صداقت فکری و زبانی است؛ یعنی فرد به صدق در فرآیند فکر کردن و در گفتار و نوشتار خود اهمیت دهد و برای آن ارزش قائل شود. در جامعه‌ای که در نظام آموزشی و فضاهای فرهنگی و اجتماعیِ آن به صداقت، به عنوان یک ارزش و فضیلت، بها داده شود و بر روی مطالعه و نقد و بررسی آگاهانه سرمایه‌گذاری ‌شود، و نویسنده، ناشر، رسانه و احزاب از آزادی بیان و مصنویت قانونی در جهت ارائۀ اطلاعات درست برخوردارباشند، مطمئنا چه شهروندان در مقام اجزاءِ جدایی‌ناپذیر آن جامعه و چه دولت در جایگاه یک کلِ سیاست‌گذار، در مسیر نقادانه اندیشیدن گام خواهند برداشت.