- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

راهی به کهن-پژوهی؛ شرح و نقد داستان ارمایل و گرمایل؛ نوشتاری از مجید نصوری

شرح ونقد داستان ارمایل و گرمایل

راهی به کهن پزوهی

(به یاد جاوید تکاوران )

 

مجید نصوری
نویسنده و پژوهشگر مردم شناسی

 


چنان بد که هرشب دوجوان/چه کهترچه ازتخمه پهلوان
خورشگرببردی به ایوان شاه/همی ساختی راه درمان شاه
بکشتی و مغزش بپرداختی/مران اژدها را خورش ساختی
دوپاکیزه ازگوهر پادشا/دو مرد گران مایه وپارسا
یکی ارمایل پاک دین/دگرنام گرمایل پیش بین
چنان بد که بودند روزی به هم/سخن رفت هرگونه از بیش وکم
زبیدادگر شاه ولشکرش/وزان رسمهای بد اندرخورش
یکی گفت مارا بخوالیگری/بباید برشاه رفت اوری
وزان پس یکی چاره ساختن/زهرگونه اندیشه انداختن
مگرزین دوتن راکه ریزند خون/یکی راتوان آوریدن برون
برفتند وخوالیگری ساختند/خورشها واندازه بشناختند
خورش خانه پادشاه جهان/گرفت آن دوبیدار دل درنهان
چوآمد به هنگام خون ریختن/به شیرین روان اندرآویختن
ازان روزبانان مردم کشان/گرفته دومردجوان راکشان
زنان پیش خوالیگران تاختند/ زبالای بروی اندارانداختند
پراز درد خوالیگران راجگر/پرازخون دودیده پرازکینه سر
همی بنگریداین بدان آن بدین/زکرداربیدادشاه زمین
ازآن دویکی رابپرداختند/جزین چاره نیزنشناختند
برون کرد مغزسرگوسفند/بیامیخت بامغز آن ارجمند
یکی رابجان داد زنهارگفت/نگرتابیاری سر اندرنهفت
نگرتانباشی به آباد شهر/تراازجهان دشت وکوهست بهر
بجای سرش زان سر بی بها/خورش ساختند ازپی اژدها
ازاین گونه هرماهیان سی جوان/ازایشان همی یافتند روان
چوگردآمدی مرد ازایشان دویست/بران سان که نشناختندی که کیست
خورشگربدیشان بزی چند ومیش/سپردی وصحرا نهادند پیش
کنون کرد ازآتخمه دارد نژاد/که ازآباد ناید به دل برش یاد

(شاهنامه فردوسی چاپ مسکو )

 

خلاصه داستان
روزگاری گذشت تااینکه دوجوان به نام های ارمایل وگرمایل به نزد ضحاک رفتند وبه عنوان آشپز پذیرفته شدند وتدبیر کردند تاهرروز از دو جوانی که نزدشان می آورند یکی رابکشند ودیگری را نهان سازند وبه جای سر مغز او مغز سر گوسفند درتهیه غذا به کار برند وبه این چاره هرماه سی جوان از کشته شدن رهایی می یافتند وآن دو آشپزآنان رابه کوهساران می فرستادند وبدیشان بزومیش می دادند تابچرانند.کردان از نژاد این جوانان هستند. که جزدر کوه دشت مسکن نمیکنند وازآبادی گریزاانند.

 

تحلیل انتقادی داستان ارمایل وگرمایل
داستان ارمایل وگرمایل جزیی کوچک از داستان ضحاک ماردوش درشاهنامه فردوسی است. این جز پراهمیت داستان ضحاک ماردوش بر حسب معمول ورایج یا نادیده گرفته اند،یاکم اهمیت جلوه داده اند وکمتر به آن پرداخته اند.واگرهم پرداخته اند به جنبه های خرد وکوچک قناعت می کنند.در حالی که داستان ارمایل وگرمایل شخصیت ها ورویدادها ویابه عبارت بهتر روایت بسترساز دیگررویدادها وشخصیت ها است. اهمیت داستان ارمایل وگرمایل به این موضوع بازمی گردد که بازتاب دهنده عمل/رفتار پیشینه ای بس کهن وتاریخی درسطح فرهنگی –سیاسی وعینیت یافته تکامل روح انسان ایرانی است.
چرا نیات خیر خیرین درقدرت، همچنان در اعمال شرورانه بازتاب پیدا می کند واین چنین توجیه وتبیین می شود؟ پاسخ این پرسش دراین داستان مستتر است وبامعناکاوی ومفهوم کاوی می توان به آن پاسخهای درخور دست یافت. ازنظر نگارنده توصیف کردن چنین منگنه ودوگانه خودساخته ای خود بهترین جلوه ای ازتجلی ازذهنیتی است که هم می خواهد در کاهش ستم نقشی داشته باشد ودر این راه موفقیت های هم دارد. امااین همکاری ازبنیاد برپایه مکر وناراستی وبی صداقتی استوار است.اهداف،ابزارهاووسایل را توجیه می کند وتضمین می بخشند.ضحاک پایدار است.ارمایل وگرمایل دست به درمان گری کاهش گرایانه مصلحانه می زنند.دراین رویکر اصل جنایت وجوان کشی پابرجاست ولی روزانه یک تن نجات می یابد.این انتخاب چه کسی زنده بماند ارمایل وگرمایل تعیین می کنند.این گزینش ارمایل وگرمایل راشریک جنایت ضحاک می کند امافردوسی این نکته را نادیده می گیرد. وهمچنان بر پاکدینی وپیش بینی آنهاصحه می گذارد. گویی این رفتار تنها رفتاری است که این دوتن درقبال سرنوشت محتوم جوانان دارند وبرپایه قماری یکی را فراری می دهند ودیگری رابه کام مرگ می فرستند.(البته بعدها همین فراریان /تبعیدیان سپاه فریدون برای جنگ باضحاک می شوند)این رویه هیچ گونه پاسخ گویی وپاسخ دهی به دیگران درجهت تایید رفتارشان نمی دهند وتنها نیت خیر لازمه چنین رفتاری می داند.همکاری با استبداد تبعات سنگینی دارد. قدرت گیری خیرین دخیل درقدرت وتعامل با استبداد چه امکاناتی را می گشاید وچه امکاناتی مسدود ومنتفی می سازد؟این سازش راههای می سازد وراههای دیگرتخریب می کند.بادوگانه سازی راه رابردیگر گزینه ها مطلوب می بندد وراه حل وراهکار قشرممتاز(خیرین دخیل در قدرت)قاعده ای زرین می سازد. واستنتاج خویش رابهترین تبیین وهر کوشایی به غیرراهکار خودشان راشکست خورده می دانند.هممکاری با استبداد توجیه جنایت ارمایل وگرمایل است.برای تخفیف وکاهش ستم درجامعه که دربلند مدت نتایج زیانباری به جامعه تحمیل می کند.یکی از بازتاب های آن خاص و حساس کردن وضعیت مورد بحث وامتداد آن به اینده است.خیرگروی ارمایل وگرمایل درادامه شررسانی ضحاک است. تنها نقصانی به ان وارد می کند.

 

نقد ریشه ای نگرش ها
نگرش ارمایلی/گرمایلی بر دوگانه سازی ستم بسیار وکاهش ستم استوار است.این چشم انداز تلاش می کند برای جلوگیری ازبیدادگری وستمگری ها ورفتارهای ظالمانه ضحاک باید دست کاهش ستم زد.ورود این دو به خورش خانه پادشاه جهان به همین دلیل است.تناول وتغذیه ضحاک ازمراکز مهم قدرت است. چنین موقعیتی است که انها مجاب میسازد تن به چنین خطری دهند.اما نکته مهم دراین روایت مغفول واقع شده ستم همچنان پابرجاست وبه راه خود ادامه می دهد ومتوجه اختلال ها هم درشیوه خود نمی شود.واین به ژرف بودن اصل ستم بر می گردد که باچنین کاهش های پایان نمی پذیرد.

 

مولفه تناول در داستان-روایت ارمایل وگرمایل
تناول از مولفه ها واجزاتشکیل دهنده داستانی/رویدادی که درداستان وجود دارد.نشانه های همچون خورشخانه برآمده ازشکم باره گی لذت جویی بیش از اندازه است.دراین مورد خوی است به این نکته اشاره شود که خوراک جوی ضحاک برامده ازفرایندتکاملی است که اوطی کرده است،از پدرکشی به شاه کشی به جایگاه شاه ماردوش رسیدن.خوراک جویی ضحاک برای ماران رانه نیازکه سلامت تن منجر شود بلکه حرصی ست که دنباله وجودی اورا اشکار می کند وهمین حرص اورابه دام بیماری می اندازد. ودومار برودوش او حاصل ونماد بلع مرگبار اوست.

 

ترم تخفیف جنایت
ترم تخیف جنایت راهی برای اصطلاح یابی ومنظورداری از اهمیت موضوع است.برای فهم امور مانیازمند مفهوم سازی های تازه هستیم. این اصطلاح برای این آورده شده است که عملکرد شان بهتر بررسی وروشن شود.دراین چشم انداز خیر گروی ارمایل وگرمایل مورد پرسش ونقادی قرار می گیردنگارنده بر ای قو ل باور دارد هرعملی که موجب نابودی شخی بشود قویا غیر قابل دفاع وضداخلاقی است. ونباید قبح جنایت کم کرد .پیشفرض چنین جعل اصطلاحی نمایان ساختن عمل قبح انهاست.

 

تخفیف ترم جنایت
ارمایل وگرمایل دراین داستان اعمالی را روا می دارند که آن را ترم تخفیف جنایت نامیدیم.به این معنا ارمایل وگرمایل در کاهش ستم وجنایت دست به تخفیف و کم آثر کردن همکاری خود با قدرت می زنند.این روند درادامه جور دیگر توجیه می شود که می توان آن را تخفیف ترم جنایت نامید.مفهوم تخفیف ترم جنایت را می توان این گونه توضیح داد که دراعمال خیرگروانه اگر شر رسانی حادث شود می توان آنر امری عادی وطبیعی تلقی کرد.ملتقای این امر جنایت را عملی ساده،سهل وکاربردی در نهان وآشکار رویت می شود.رویت پذیری هم با توصیف صرف همراه است وای نتوصیف ها بدون هیچ سنجشی در طول زمان به باورسخت وسترگ بدل می شود.که هر گونه پرسشی برای پرسش کننده ممتنع می کند

 

منبع: سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون- سال چهارم- شماره سوم- یلدای ۱۳۹۹