اندیشههای ولتر در باب بردباری و مدارای مذهبی
معرفی کتاب “رسالهای در باب مدارا و بردباری” اثر ولتر
مترجم: احسان دستِغیب
(از زبان فرانسه به فارسی)
انتشارات مهر اندیش
احسان دستِغیب
قرن هجدهم میلادی در اروپا،هم از منظر تاریخی و هم ،ادبی دوره ی زمانی پربار و غنیای است. در واقع این برهه ی زمانی در زمرهی قرون روشنگری قلمداد میشود که در آن شاهد توسعه و بسط مکاتب فلسفی نوینی میباشیم. اندیشمندانی چون ژان ژک روسو، مونتسکیو، دیدرو و ولتر را میتوان از سردمداران این مکاتب فلسفی در اروپا ،خصوصا در فرانسه دانست. همچنین این برهه ی تاریخی در فرانسه،دوران گذار پرتلاطمی است که شاهد تغییرات گسترده ی سیاسی و اجتماعی است که از مرگ لویی چهاردهم تا بروز انقلاب فرانسه و ظهور ناپلئون را شامل میشود.
فیلسوفان و اندیشمندان عصر روشنگری تفکرات و اندیشههای اجتماعی خود را بر اساس منشی انتقادآمیز و خردمندانه پایهریزی کردند. آنها شرایط ناسالم جامعه را زیر سوال برده و سیاستهای حاکمیت و طبقه ی روحانیون را مورد نقد قرار داده و بر آن میتاختند. همچنین آنها در پیگیری اهدافی کلان ،که در نظرشان برای پیشرفت و توسعه ی پایدار کشور صحیح و دقیق بود به خود تردید راه نمیدادند و در نظر داشتند تا به جهان’ سبک نوینی از زندگی که بر محوریت سعادت،رفاه و امنیت اجتماعی استوار بوده را ارائه نمایند.
رسالهای در باب مدارا و بردباری بر همین مبنا توسط ولتر به نگارش درآمده است و آن را میتوان از جمله متون بنیادی دوران خود تلقی کرد. در این اثر، نویسنده به تقبیحِ سوءاستفادههای مرسوم و نهادینه شده توسط حاکمیت سیاسی و خصوصا مذهبی پرداخته و رویداد قضایی معاصر زمان خود ،که همان پرونده ی اعدام ژان کالاس است را مبنا و بستری برای آغاز اثر مکتوب خود بیان میدارد. نویسنده در این اثر در تلاش است که اهدف چندوجهی و چندگانه خویشتن را به جامعه انتقال دهد که از جمله ی آنها دعوت به بردباری و مدارا، تقبیح و رسوا کردن افراطیگری مذهبی و تحسین و ستایش خردورزی و عقلگرایی است.
درباره نویسنده:
فرانسوا ماری اَروئِه معروف به وُلتِر، (۱۶۹۴-۱۷۷۸)، شاعر، نویسنده و فیلسوف فرانسویِ عصر روشنگری در قرن هجدهم میلادی است.
ولتر از حامیان اصلاحات اجتماعی و آزادیهای مدنی و مذهبی و تجارت آزاد در دورهای است که تیغ سانسور و اختناق ،جامعه ی فرانسه را درنوردیده است . او نویسنده ای است جامعنگر که آثار ادبی غنی و متنوعی از خود به جا گذاشته است. بسیاری از آثار و رمان های او به سبکی مباحثه برانگیز و جدل آمیز نگاشته شده است. در فرانسه از وی به عنوان متفکری دلیر که در دفاع از حقوق مدنی، آزادی بیان و اندیشه، پیوسته کوشیده و به تقبیح و انتقاد از بی عدالتی ها و جو نفاق و تزویز در نظام سیاسی قبلی فرانسه پرداخته یاد میکنند. ضمن اینکه ولتر پیوسته منتقدِ شرایط عدم توازن قدرت و مالیات بین طبقه ی اول جامعه (روحانیون)، طبقه ی دوم (اشرافیان) و طبقه ی سوم (شامل طبقه ی متوسط و عوام که عمده ی مالیات ها را بر دوش میکشیدند) در زمان خود بوده است.
درباره ی کتاب ]و خلاصهای از کلیت آن[
رسالهای در باب مدارا و بردباری از جمله نگارش های مطرح قرن هجدهم محسوب می شود، از این رو که علاوه برمباحث مربوط به دستگاه عدالت و قضا در دوران خود، تعلق و پیوند آن با جریان فلسفی عصر روشنگری نیز بسیار حائز اهمیت است. کتاب با روایت داستان محکومیت ژان کَلَس، بازرگانی پروتستان که قربانی افراطیگری مذهبی شده آغاز میشود. ولتر کارزاری به دفاع و حمایت از او تشکیل می دهد و به دنبال آن با انتقاد و نقد از دستگاه قضایی وقتِ فرانسه و نقصها و سوءاستفادههای فراوانی که در دادگاهها وجود دارد، افراطیگری مردم و قوانین و مقررات ضد پروتستانی را مورد بررسی قرار می دهد ، و بدین طریق به دفاع از اندیشه ی خود در باب مدارا و بردباریِ جهانشمول ، و روشنگری پیرامون این تفکر و نظریهاش میپردازد. این مبارزه و چالشِ ولتر در این اثر با قلمی منحصر به فرد و گاهاً تیز ، که هنر استدلال و طنز را با هم در می آمیزد همراه شده است. نویسنده با عبور از روایات تاریخی و تفاسیر متون دینی و تشکیک در برخی از آنها، خواننده را دعوت به اندیشیدن، تامل و تفکر نموده و تشویق به مدارا و بردباری مذهبی مینماید و جامعه را ترغیب میکند که به آزادی هر شهروند احترام بگذارد. او در این کتاب به انتقادی شدید از افراطیون مسیحی، خصوصاً انجمن عیسویها (ژزوئیت) میپردازد و آنها را ازجمله سردمدارانِ اختلافات و تفرقه و مناقشهها در جامعه عصر خود توصیف مینماید.
فضای اجتماعی و جغرافیای تاریخی: قضیه و پرونده ژان کالاس
پرونده ژان کالاس پروندهای قضایی است که در آن به صورت سراسیمه حکم به اعدام پدر خانوادهای پروتستان داده شده است. فضا و جو حاکم در شهر تولوز آکنده از تعصب و جهل، فریاد میزند که ژان کالاس پسر خود را به قتل رسانده است. پسری که به زعم دستگاه قضایی میخواسته کاتولیک بشود و از این رو خانوادهاش رو در روی او قرار گرفته اند. این رویداد که بین سالهای ۱۷۶۱ تا ۱۷۶۵ در جریان بوده و از جمله قضایای با اهمیت در میان مناقشات بین کاتولیکها و پروتستانها در دوران معاصر تلقی میشود. نویسنده با بررسی فرآیند حقوقی این پرونده در شهر تولوز، غیر مستقیم به فساد موجود در قوه قضاییه تاخته و جهل و خرافات مردم را از جمله علل به انحراف کشیده شدن دستگاه عدالت قلمداد میکند و نهایتا فصل دوم کتاب را با زیر سوال بردن توحش مسیحیان در طول تاریخ به پایان میبرد.
تاریخچهای از بردباری و مدارا و تعصب و افراطیگری
از فصل سوم تا نهم ولتر تلاش دارد تا تصویری و خلاصهای از تاریخ تعصب و سبعیت را ترسیم کند و و رویدادهای برجستهای که در آن میل به تعصب، افراط و خشونت’ دنیا را تحت تاثیر قرار داده گوشزد نماید. او از قتلعامهایی که به نام دین و آیین رخ داده و در برابر آن از سودمندیها و فوایدی که بردباری و تحمل در طول تاریخ داشته سخن میگوید. نویسنده از این منظر به بررسی تاریخ اروپا، آسیا و دنیای جدید که همان آمریکاست میپردازد و تا تاریخ روم باستان و یونان قدیم پیش میرود. او به این نکته اشاره میکند که آنان که اینک منش و دیدگاه روشنفکر و اندیشمندانهای دارند متوجه سوءاستفاده های کلیسا در طول تاریخ شدهاند. اندیشه ی پیشرو در این فصول را میتوان به آنچه در فصل ششم کتاب آمده ارتباط داد : ؛حقوق انسانی بههیچوجه نمیتواند بر مبنایی غیر از حقوق طبیعی قرار بگیرد، و اصل اساسی و فراگیر جهانیِ این دو حقوق این است که: «آنچه را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم نپسند.» حال با پیروی از این اصل چگونه میتوان پذیرفت که شخصی به شخصی دیگر بگوید: «آنچه را که من اعتقاد دارم،تو نیز اعتقاد داشته باش، و از اعتقاد خودت دست بردار، وگرنه هلاک خواهی شد.».
بردباری از نگاه کتاب مقدس
بین فصلهای ۱۰ تا ۱۴، ولتر بر روی تفاسیر انجیلی متمرکز میشود و از کتاب مقدس به عنوان منبعی برای موضوع مورد بحثش بهره میگیرد و از جنبههای مختلف به تحلیل آن میپردازد.او از متون انجیلی به این نتیجه میخواهد برسد که در این کتاب برعکس آنچه بسیاری از پیروانش قلمداد و تفسیر میکنند ، تشویق به تعصب و عدم مدارا نشده است و معتقد است که پیام مسیح را منحرف کردهاند و از اینجا حمله ی جانانهای را متوجه مدعیان دین کرده و در فصلهای ۱۵ تا ۱۹ بر خرافات و انحرافات و تحریف تاریخ به شدت میتازد.
به سوی بردباری جهانشمول
نهایتا در فصلهای ۲۰ تا ۲۴ نویسنده پیشنهاد و توصیه به بسط اندیشه و گسترش تفکر در سطحی جهانی را ارائه میکند. او با ذکر چندین مصداق و مثال، به پوچی،بطلان و بیهوده گی سبعیت، تعصب و عدمبردباری پرداخته و سردمداران مدعی دینداری و طبقه روحانیت انتقاد کرده و بزرگان کلیسا را متهم به قدرتطلبی،مالاندوزی وثروت طلبی مینماید.
ولتر همچنین به انتقاد از مناسک بیشمار مذهبی میپردازد و آنها را سرچشمه ی مناقشهها بین مردم میداند و ورای این تقبیح مذهبی ، توصیه ی اکید و واجب بر ایجاد مدارا و بردباری بین ملتها، نشان میدهد که این مناسک مذهبی تا چه اندازه میتوانند تفرقه انگیز بوده و باعث شوند که انسان در پوسته ی دین مانده و پیام اصلی و بنیادین مذهب را دریافت ننماید. او دعوت به آزادی در انجام مناسک مینماید و محور تفکر خود را براساس خداباوری قرار میدهد و عبور از پوستهها را لازم، و هرگونه شکل و شمایلی از خشونت ، چه در عرصه ی مذهبی و چه در عرصه ی اجتماعی را تقبیح میکند. و بالاخره نویسنده معتقد است که مسئولیتها ابتدا نزد خود انسان است و عنوان میکند: خداوند به مردم قابلیتهای بسیاری داده است اما آنها از این قابلیت ها به بدی استفاده میکنند”. از نظر او این بر عهدهی خود مردم است که روابط بین خود را اصلاح کنند و بهینه سازند و با کمک عقل و خرد، مهرورزی و بردباری، در عرصه جامعه و مذهب به صلح برسند.
این کتاب قسمتی از نهضت و پردهای از مبارزهای است که در قرن هجدهم ، فیلسوفان برای اشاعه ی بردباری و سعه صدر به پیش برده اند. این مبارزه با هدف ارتقای سطح اندیشه ی انسان در برابر ظلمت و جهل و بسط تفکری که مدارا و سعه ی صدر را بر حذف و خشونت ارجح میداند شکل گرفته تا نیز از خلال آن، آرزوی نویسنده برای جبران عقب افتادگی در زمینه روشنفکری و اخلاق، و بالطبع رشد سطح اجتماعی،اقتصادی و سیاسی کشورش حاصل شود.
نکاتی قابل توجه:
با اینکه به نظر میرسد کشورهای اروپایی و غربی از دوران گذاری که این کتاب و مباحث مطرح شده و مورد تاکید قرار گرفته در آن تا حدود زیادی عبور کردهاند، اما گزارشها نشان میدهد که در همین چند سال گذشته این کتاب ولتر در خود فرانسه بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ یکصد هزار نسخه فروش داشته است. در آلمان نیز در همین ماه میلادی پیش رو در سال ۲۰۲۰ ترجمه دیگری از این کتاب به زبان آلمانی منتشر خواهد شد. این بیانگر اهمیت و توجه جدی و مجدد جوامع غربی و نیاز مبرمشان به مقولات و مباحث مطرح شده در این کتاب در باب مدارا، تسامح و تساهل و تنشزدایی در جوامعشان میباشد. به همین علت هم بود که مترجم کتاب با بررسی و دریافت این نکته که مباحث مطرح شده توسط نویسنده پیوسته و مدام در جامعه مورد بحث و نیاز است و اهمیتی بنیادین برای توسعه در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد قدم به ترجمه این اثر گذاشت. در واقع با نگاهی به آثار ترجمهشدهٔ ادبیات فرانسه به زبان فارسی جای خالی این اثر که در باب مدارا و بردباری نگاریده شده است، و همچنان بهعنوانِ موضوعی که در دوران امروز ما اهمیت بیبدیل خود را حفظ نموده، احساس میشد.
درباره مترجم
احسان دستغیب، متولد سال ۱۳۵۹ در شهر شیرازاست. دوران کودکی و جوانی و بخشی از تحصیلات خود در حوزه اقتصادی سیاسی و روابط بین الملل را علاوه بر ایران در اروپای غربی گذرانیده است. جا به جایی های متعدد و پر تلاطم، در وی روحی اکتشاف گر و پُرسان پدید آورد و همین امر باعث شد تا بعدها بنا بر علاقه شخصی خود و اغنای روح جستجوگرش به سفرهای متعددی بپردازد و توشه ی غنی و پرمایه از تعامل با مردمانی از فرهنگهای مختلف برای خود فراهم آورد.
تقسیم سیر زندگی او به دو بخش حضور در جهان غرب و آمیختگی آن با ،نظم ،قانون و پرسشگری و زندگی در جهان شرق و تنیدگی اش با سلوک و اشراق و معنویت،منجر به شکل گیری دیدگاهی آمیخته با جهان بینی ایی جامع تر شده است.
حوزهی تاریخ، علوم سیاسی،فلسفه، ادبیات و روابط بینالملل، پیوسته جزء وادی های مورد علاقه ی این مترجم برای مطالعه و تحقیق بوده است. وی در این زمینهها مقالاتی را هم سابقا در نشریات داخلی و خارجی منتشر کرده است. انتخاب کتاب پیش رو و ترجمهی آن که ارتباط تنگاتنگی با حوزههای مذکور دارد، دریچهای دیگر در نوع نگریستن به جهان و تعامل با آن و نیز بهینهسازی مسیر نیلِ به توسعه پایدار و تمام عیار میباشد.