چرا زنان تحصیلکرده بیکار اند؟
? اعظم خاتم
@iranfardamag
� محققانی که اثرات رشد بخشهای اقتصادی را بر رشد اشتغال به طور کلی و رشد اشتغال زنان بررسی کردهاند اطلاعاتی درباره خلق فرصتهای شغلی جدید برای زنان دربخشهای مختلف بدست میدهند که می تواند برای تفسیر نتایج خصوصیسازی بر اشتغال زنان هم مورد استفاده قرار گیرد. سیر تحول اشتغال زنان در بخش صنعت بر اساس سه سرشماری ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ به ترتیب کمتر از ۵۴ درصد، ۲۳ درصد و ۲۶ در صد بوده است. درشرایط کنونی حدود یک سوم زنان شاغل در ایران در بخش صنعت به کار اشتغال دارند. این پدیده میراث رونق صنایع دستی ایران به ویژه فرشبافی و صنعت پوشاک بود که تا سه دهه پیش فرصتهای تازهای را برای اشتغال ایجاد می کرد. شیبانی و افشاری(۱۳۸۰( نشان میدهند که بخش صنعت در بخش منسوجات بالاترین ضریب اشتغال را برای زنان بیسواد بوجود آورده، همینطور بخش بهداشت فرصتهای بیشتری را برای زنان دارای تحصیلات متوسطه فراهم کرده و دو بخش آموزش عالی و بهداشت دارای بالاترین ضریب اشتغال برای زنان دانشگاهی میباشند. تفسیر این روابط در شرایطی که نیروی کار زنان هرچه بیشتر متشکل از زنان تحصیلکرده است ولی دولت توسعه خدمات بهداشتی و درمانی را کاهش داده و دانشگاههای کشور از نظر نیروی کار در آستانه اشباعاند دشوار نیست و به خوبی علت بیکاری فزاینده زنان جویای کار را نشان میدهد.
▪️ بخش صنعت در سالهای اخیر که زنان تحصیل کرده بیشتری به بازار کار روی آوردهاند قدرت زیادی در جذب نیروی کار زنانه نداشته است. صنعت نفت و صنایع نظامی که در زمره صنایع رو به رشد کشور در این سالها بودهاند به شدت مردانهاند. برای مثال در پتروشیمیها که یکی از بخش های رو به رشدصنعت نفت منطقه خلیج فارس درسالهای اخیر بوده و نرخ رشد سالانه اشتغال آن از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بیش از ۱۳درصد بوده، صنعتی مردانه است که زنان حداکثر یک سوم نیروی کار آن هستند. این نسبت در کویت و امارات صادق است اما در عمان و بحرین مشارکت زنان کمتر و در عربستان سعودی و قطر و ایران بسیار کمتر است(فرزادفر و دشتی ۱۳۹۸).
�رفعت فرزادفر مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی درمصاحبه با سایت دانش نفت از دشواریهای جذب و رشد زنان در این صنعت سخن میگوید: « جامعه ما جامعه ای مردسالار است و درصنعت پتروشیمی هم خانم های شاغل باید حتما توانائی بالاتری داشته باشند تا در پست های بالا منصوب شوند… ما در مجموعه هلدینگ خلیج فارس خانم هائی را داشتیم که جزو اعضای اصلی تدوین برنامه استراتژیک کلان شرکت ملی صنایع پتروشیمی برای افق ۲۰ ساله توسعه اقتصادی کشور بوده و آرام و بی صدا بازنشسته شده، از مجموعه پتروشیمی جدا شدند(فرزادفر ۱۳۹۵). خصوصیسازی همین ظرفیت اشتغالزایی پتروشیمیها را به بازی گرفتند: «در برنامه چهارم توسعه پیش بینی شد که سهم بخش خصوصی در پتروشیمی به حدود ۵۰ درصد برسد… روزهای بد پتروشیمی از راه رسید. کارکنان رسمی وبال گردن این صنعت شدهاند. جمع زیادی از نیروهای رسمی وزارت نفت ناخواسته با خصوصیسازیهای انجام شده از ساختار دولتی به خصوصی تغییر ماهیت داده، به دلیل ممنوعیتهای وضع شده نه امکان انتقال به شرکتهای دولتی را دارند ونه شرایط لازم برای بازنشستگی و خلاص شدن از دغدغههای خصولتی شدن» (فرزادفر و دشتی ۱۳۹۸).
▪️ توسعه فناوری در بخش صنعت البته فرصتهایی هم برای زنان خلق کرده است. صالحی اصفهانی به کارهای آزمایشگاهی که به روی زنان گشوده شده اشاره میکند و مینویسد در برخی موارد آزمایشگاههایی با نیروی کار کاملا زنان به راه افتاده است اما ابعاد کمی این فرصتهای تکنولوژیک روشن نیست و تصور نمیکنم که مثلا با فرصتهای صنعتی که در دهه سی و چهل شمسی درقالب توسعه صنعت نساجی، صنایع غذایی، لوازم خانگی، و صنایع دارویی برای زنان کارگر فراهم شد قابل قیاس باشد. گفته میشود که در مناطق آزاد و مناطق ویژه صادراتی، اغلب صنایع سبک مانند پوشاک، کفش، صنایع الکترونیکی و اسباب بازی و غیره مورد توجه قرار می گیرد و این نوع صنایع توسط زنان تولید می شوند. بنابراین، اگر تحول مثبتی در این راستا رخ دهد، زنان از آن بهره مند میشوند.
� نمونه آن آزادسازی تجاری در پاکستان است که طی ان سهم اشتغال زنان در مشاغل بدون مهارت افزایش یافته است. درمکزیک نیر آزادسازی موجب افزایش اشتغال زنان شده اما دستمزدها ثابت مانده است (تلز، آ رولا و جان ۲۰۱۰ ). اما نوع و میزان رشد صنعتی ایران در فرایند بازارگرایی فرصت شغلی چندانی برای زنان ایجاد نکرده است، نه زنان تحصیلکرده و نه آنها که بهرهی چندانی از تحصیل و تخصص ندارند. این سیاست بخش خدمات اجتماعی را هم که موتور توسعه اشتغال زنان بعد از انقلاب بود با منطق خصوصیسازی از کار انداخت. بنابراین باید دید که رشد اشتغال در کدام بخشها روی داده و زنان به چه مشاغلی جذب شدهاند.
▪️یکی از اسطورههای ستیز با صنایع دولتی امکان رشد برق آسای بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد شهری از جمله صنعت و خدمات است. برپایه چنین اسطورهسازی در برنامه پنجم و ششم توسعه هدف رشد بخش تعاون در اقتصاد کشور ۲۵ درصد اشتغال تعین شد. به عبارت دیگر بخش تعاون میباید در فاصله زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ به ۲۵درصد اشتغال میرسید. امروز درسال پایانی برنامه ششم اشتغال تعاونی در ایران با این رقم فاصله زیادی دارد. سهم زنان در تعاونیها هم اصلا تناسبی با نیاز نیروی کار زنان ندارد. خاطره استادرضایی، رئیس کمیسیون بانوان اتاق تعاون ایران سهم زنان در تعاونیها را ۱۰ الی ۱۲ درصد اظهار کرده و ذهنیت غلط بانکها درباره ریسک پذیری زنان را از جمله عوامل موثر بر ناتوانی زنان در راهانداختن تعاونی دانسته است ) قیصری ۲۰۱۹(
� به نظر میرسد که اقتصاد غیررسمی در تولید و فروش و خدمات شخصی بیش از هر زمان دیگر برای زنان فرصت شغلی فراهم کرده است. این فرصتها پاسخگوی زنان کمدرآمدی است که چارهای جز تن دادن به شرایط این نوع مشاغل ندارند و در عین حال از انعطافپذیری آن برای انجام وظایف دیگر خود سود میبرند. اغلب زنان سرپرست خانوار درزمره این گروه هستند آنها که طی دهههای گذشته نسبتشان از ٧ درصد خانوارها در پیش از انقلاب به ١٣ درصد در سال ١٣٩۵ رسیده اکثرا از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ آمدهاند تا از فرصتهای شغلی این شهرها مثل دست فروشی (در مترو و فضاهای شهری)، کارگری در خانهها و کارگاههای غیررسمی تولید مواد غذایی و غیره استفاده کنند.