انتشار کتاب زن ایرانی در عصر افغانان و نادرشاه اثر سیدقاسم یاحسینی توسط انتشارات هامون نو
به گزارش وبسایت هامون ایران؛ تارنمای جامعه مدنی جنوب ایران کتاب زن ایرانی در عصر افغانان و نادرشاه اثر سیدقاسم یاحسینی توسط انتشارات هامون نو در ۱۷۵ صفحه قطع رقعی به قیمت ۷۰هزار تومان منتشر شد.
سیدقاسم یاحسینی؛ محقق و تاریخ پژوه فرهنگی معاصر و نویسنده کتب متعددی در زمینه تاریخ پژوهی می باشد که به طور خاص در سالهای اخیر به موضوع مطالعات تاریخی در حوزه زنان پرداخته است. و این کتاب نیز ذیل همین پروژه مطالعاتی و تحقیقاتی قرار می گیرد.
نویسنده در مقدمه کتاب به صورت زیر مباحث خود را مطرح نموده است: بیش از سی سال است که یکی از دغدغه های فکری و ذهنی من موضوع زنان و به خصوص بازخوانی نقش و جایگاه آنان در تاریخ پر فراز و نشیب ایران است. در این راستا به توفیق الهی تاکنون چندین دفتر مستقل چاپ و منتشر کرده و چندین دفتر دیگر نیز در دست تدوین و تألیف است. یکی از «مشغولیات» من هنگام خواندن هر متن و کتاب تاریخی، توجه به «نسوانیات» آن است. معمولاً در تکه کاغذی کوچک و یا حتی در حاشیه کتابهایی که می خوانم، هر مطلبی که به نوعی به زنان ربط داشته باشد را یادداشت می کنم. مطالبی از دوران ماقبل تاریخ و ایران باستان تا ورود اسلام به ایران شروع می شوند، و تا تاریخ میانه و البته تاریخ معاصر ایران ادامه پیدا کرده و حتی فرضاً نظریات فردوسی، نظامی گنجوی، مولوی، ملاصدرا، فایز دشتی، نظامی، کارل مارکس و فردریش انگلس درباب خانواده و زنان و مواضع فردریش نیچه درباره زنان را نیز شامل می شود! این مطالب چنان پراکنده، غیرمنظم، تحلیل ناشده و غیرمرتبط با هم هستند که تا سالها نمی دانستم چه کاری با آنها باید کرد و برای مطالعات من به چه کاری می آیند!
برخی از این مطالب، خصوصاً مباحث مربوط به تاریخ های محلی و منطقه ای و حتی تواریخ عمومی ایران، چنان بکر، تازه و جالب هستند که حیف است مورد توجه پژوهشگران مباحث مربوط به مطالعات زنان در ایران و جهان قرار نگیرند. مطالبی که غالباً هم پژوهشگران مطالعات زنان در ایران، توجه چندانی به آنها نمی کنند و یا حتی سرسری از آنها عبور می کنند. اگر قرار باشد روزی و روزگاری مباحث تئوریک و نظریه های صددرصد بومی و ایرانی مربوط به «مطالعاتِ زنانِ ایرانی» داشته باشیم، قطعاً همین مطالب پراکنده و خُرده یادداشتها، سخت به کارمان می آید و هرگونه نظریه پردازی و تئوری سازی، باید متکی بر منطق درونی تاریخ زنان ایران شکل گیرد و ارائه شود.
حدود ده سال پیش، بخش هایی از آن مطالب، که عموماً مربوط به تاریخ زنان بوشهر در فاصله چند سال پیش از انقلاب مشروطیت تا پایان جنگ جهانی اول بودند را در قالب دو کتاب با عنوان های «روزنامه مظفری بوشهر؛ وضعیت زنان پیش از مشروطه،» (۱۳۹۳) و «زن بوشهری در جنگ و فرهنگ» (۱۳۹۴) تدوین و توسط انتشـارات شیـــرازه به مدیریت سرکارخانم زیبا جلالی نائینی چاپ و منتشر کردم. پس از انتشار آن دو کتاب، که خوشبختانه با استقبال خوانندگان و منتقدان نیز مواجه شدند، قالب کار تقریباً دستم آمد و فهمیدم با انبوه آن مطالب، یادداشتهای پراکنده و مقالات کوتاه، چه باید بکنم! در همین راستا، کلیه مطالبی که به نوعی مربوط به زنان بوشهر در طول تاریخ بود را سر و سامان داده و در قالب کتاب کوچکی با عنوان «مطالعات تاریخی زن بوشهری» تدوین و آماده چاپ و انتشار کردم. (آماده چاپ). در گام بعدی، با تکیه و تمرکز بیشتر، با محوریت مطالبی که محمدعلی خان سدیدالسلطنه درباره زنان در کتابها و یادداشتهای پراکندهاش نگاشته، مطالبی تنظیم کرده و با عنوان «سدیدالسلطنه و مطالعات زنان بوشهر و خلیج فارس در عصر قاجار» آماده و توسط انتشارات «هامون نو» منتشر کردم (۱۳۹۹) با این وجود، هنوز انبوه مطالب پراکنده، غیر مرتبط اما مهم و با ارزش باقی مانده است، که اگر عمری باقی بود، باید فکری برای سر و سامان دادن به آنها در چندین دفتر مستقل اما پیوسته به هم بکنم.
دفتر حاضر، که اینک با عنوان «زن ایرانی در عصر افغانان و نادرشاه» به طبع می رسد، به نوعی ادامه همان کارهای پیشین است. در اثر مختصر و کم حجم حاضر، با خوانش چند کتاب تاریخی، غالباً هم تألیف نویسندگان خارجی و غربی، دربار دوران سلطه محمود افغان و اشرف افغان بر ایران و همچنین طول دوران حکومت نادرشاه افشار در ایران، تلاش شده تا به صورت مطالب کوتاه و بعضاً یک تا چند صفحه ای، شمّ های از حال و روز و وضعیت زنان و دختران ایران و ایرانی و بعضاً افغانستانی، را به طور مستند و علمی، مورد توجه و مطالعه قرار دهم. اطلاعات پراکنده و تحلیل ناشده در این باره زیاد است و اگر می خواستم به طور همه جانبه و کامل به وضعیت و حال و روز زنان ایرانی بپردازم، باید دست کم حدود دویست کتاب، مقاله و رساله را به دقت می خواندم و مطالب آنها را با تکیه بر نظریه های جدید علوم انسانی تجزیه و تحلیل می کردم. چنین مجال، برنامه و فرصتی در حال در اختیارم نیست و از طرفی دریغم می آید مطالب حاضر را نیز منتشر نکنم. از این روی، درباره تقریباً تمام مطالبی که در این دفتر کوتاه آمده، میتوان مطالب و فاکتهای مستند فراوان دیگری در منابع مربوط به همین دوره یافت.
اما پیش از آن که این مقدمه را پایان رسانم، مایلم خوانندگان گرام را به یک نکتۀ بسیار مهم درباب «اخلاق قدرت» و انطباق آن با تاریخ ایران و وضعیت زنان، جلب کنم. موضوعی که اطمینان دارم محل نزاع بسیار است و قطعاً بسیاری از خوانندگان ممکن است با من مخالف باشند. در اخلاق قدرت به طور کلان دو نظریه آلترناتیو وجود دارد که در مقابل هم قرار دارند و هیچکدام هم حاضر نیستند به هم باج دهند:
۱ـ نظریه قدرت و توانایی
۲ـ نظریه فضیلت ناتوانی!
در نظریه اول، آدمی، جمع ها، کشورها و تمدنها باید قوی باشند و دیگران را تا می توانند زیر سلطه خود بگیرند. اگر هم قصد سلطه ندارند، باید چنان قوی و قدرتمند باشند که بیگانه جرأت تعرض به او را نداشته باشد. در وجدان ما ایرانیان، نادرشاه مردی وطن پرست، کشورگشا و سلطه طلب بود که ایران و ایرانی را در حالی که در ضعف و ناتوانی مفرط بود نجات داد. کشور ایران را متحد کرد، ارتش قدرتمند و نوینی ساخت و چنان قوی شد که به افغانستان، هندوستان، بغداد و … لشکر کشید. هنوز هم غالب ایرانیان از این که نادرشاه به هندوستان لشکر کشید و با کشتار و خونریزی بسیار، انبوه طلا و غنیمت را برای ایرانیان ارمغان آورد، احساس غرور می کنند. آمال و آرزوی سیاسی بسیاری از ایرانیان امروز نیز ظهور یک «نادرشاه دیگر» در دنیای مدرن در ایران و منطقه است. ایرانیان از اینکه روزگاری کشورشان «باجستان» بود، خوشحال و از این که دویست سال است ضعیف و مورد طمع بیگانگان است، رنجیده خاطر هستند.
نظریه دوم را می توان «درفضیلت ناتوانی» نامید. درین نظریه فلسفی ـ سیاسی همان بهتر که انسان ثروت، قدرت، توانایی و … نداشته باشد. ما ایرانیان در طول تاریخ نشان داده ایم که هرگاه توانا و قدرتمند بوده ایم به کشورهای دیگر لشکر کشیده و آنان را مورد غارت و چپاول قرار داده ایم و به این امر افتخار نیز کرده ایم و می کنیم. تجربه های تاریخی لشکرکشی محمود غزنوی و نادرشاه افشار به هندوستان و قتل، غارت و سلطه بر هندی ها، گواه و شاهد آشکاری است بر این مدعا. اگر هم دویست سال است ایران به هیچ کشوری تجاوز و لشکرکشی نکرده، از روی ناتوانی و ضعف بوده است…
برای داوری اخلاقی درباب اعمال و لشکرکشی و آنچه سلطان محمود غزنوی و نادرشاه انجام دادند، کافی است خودمان را لحظاتی جای یک هندی قرار داده و آن وقت، رفتار این دو پادشاه ایرانی را مورد سنجش اخلاقی قرار دهیم.به یاد آن جملۀ مشهور کنفسیوس باشیم که فرمود: «هرآنچه بر خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند»! داوری یک هندی درباب اعمال محمود و نادر در قبال کشورش چیست؟ در این نظریه، همان بهتر که انسان؛ مال، قدرت و چنگ و دندان نداشته باشد، تا قادر به تجاوز و طغیان نیز نباشد. سعدی شیرازی یکی از طرفداران سخت این نظریه است:
اکنون پرسش این است که در درازمدت ملت و مردم ایران از لشکرکشی محمود و نادر به هندوستان چه طَرفی بستند و چه نصیبشان شد؟ در مورد بحث ما، زنان، نیز همین پرسش سخت و تلخ مطرح است: زنان ایرانی از کشورگشایی های پادشاهان و قدرتمندان چه نصیب شان شد؟ آزادی، ثروت، منزلت، کرامت و یا…؟
خرید نسخه الکترونیک کتاب زن ایرانی در عصر افغانان و نادرشاه در فیدیبو (لینک)