- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

تاملات مسعود هوشیار درباب کتاب «خفیه ‌نگاری خشونت در سرزمین آدم ‌لِتی‌ها» اثر شاپور جورکش

 

خشونت پنهان در فرهنگ و تاریخ ایرانیان

واکاوی کتاب «خفیه ‌نگاری خشونت در سرزمین آدم ‌لِتی‌ها» اثر شاپور جورکش

 

مسعود هوشیار

 

جامعه انسانی در گذر تاریخ، با خشونت به مبارزه با آزادی‌‌ ستیزان و‌ عدالت ‌ستیزان برخاسته است. مردم هنگام روبه‌روشدن با هرگونه خشونتی، پاسخی ستیزه‌ گرانه داده ‌اند؛ ولی آیا همیشه جواب مردم، در جایگاه «نیروی خیر»، باید با خشم همراه باشد؟ البته که استفاده نیروی خیر از خشونت برای رودررویی با ستیزه‌ گران شمشیری دولبه است و تناقض‌ آمیز. مردم جهان با ابزار خشونت به جنگ همان ناراستی ‌ای رفته ‌اند که با آن ناسازگارند؛ برای نمونه جفرسون آمریکایی نویسنده اعلامیه استقلال آمریکا باورمند است که «درخت آزادی گه‌ گاه باید با خون میهن ‌پرستان و جباران آبیاری شود. این خون به ‌منزله کود طبیعی آن درخت است» (جورکش، ۱۳۹۸: ۲۴).

جامعه ایرانی نیز به‌علت موقعیت جغرافیایی، پیوسته در چهارراه حوادث بوده است. ایرانیان همواره پادشاهانی قلدر و‌ خشونت‌گرا را بالای سر خود دیده ‌اند. همین تاریخ به ‌خون ‌کِشنده ستیزه ‌گری را در تک ‌تک ما ایرانیان کاشته است و در تاروپود فرهنگ ایرانی تنیده است. از این دید، شاعران و نویسندگان و روشنفکران معاصر، خشونت تاریخی ایرانیان را نقد می ‌کنند؛ اما خودشان ستیزه ‌جویانه به اندیشه و نظر دیگران دست رد می‌ زنند. «ادبیات ما به همان اندازه با خشونت انباشته شده که تاریخمان» (همان، ۱۱).

کتاب خفیه‌ نگاری خشونت در سرزمین آدم ‌لتی ‌ها، به خشونت نور تابانده است و نقد کرده است. درون ‌مایه کتاب، نقد همان خشونتی است که روشنفکران برای رویاروی با قدرتمندان به کار می ‌بندند: ما روشنفکران خود را طلبکار جامعه می ‌دانیم و از خشونت‌ های لفظی دریغ نمی ‌کنیم؛ ولی از آن کسی که با اطاعت، برای خود حساب بستانکاری باز می ‌کند و  خشونت و حذف را وسیله گسترش آیین خود می ‌داند، انتقاد می ‌کنیم، بی‌ آنکه بتوانیم تشابه عمل خود را با او ببینیم (همان، ۴۴).

جورکش باورمند است که نباید این بخش از فرهنگ ایرانی را پنهان کرد. باید درباره ‌اش سخن گفت. باید به آن نور تاباند و‌ پیش چشم همگان گذاشت و‌ نقدش کرد. از چشم‌انداز جورکش، «خشونت» ابزار نیروی شر است؛ اما شگفتا که برای از بین بردن نیروی شر، راهکاری جز استفاده از خود خشونت نیست. کسانی که با خشونت حکومت‌ ها می‌ جنگند، دارند خود خشونت را به کار می ‌بندند تا نیروی شر را بزُدایند؛ برای نمونه در تاریخ ادبیات مشروطه می‌ بینیم که میرزاده عشقی پیشنهاد می ‌کند سالی یک بار «عید خون» راه بیندازید (همان، ۱۰).

جورکش در این کتاب صد و بیست‌ و هفت ‌صفحه‌ ای، نخست گذری می ‌زند به کارکرد انقلاب ‌ها و با نقل‌ قول ‌هایی از هانا آرنت این موضوع را وا می ‌کاود. بر این اساس، می ‌نویسد: انقلابی که برای آزادی باشد به آرمان‌ هایش می‌ رسد؛ اما انقلابی که برای عدالت باشد به استبداد می ‌گراید. چرا؟

 

شاپور جورکش

 

انقلاب برای عدالت، به پابرهنگان و تیره ‌بختان و گرسنگان پشت ‌گرم است و توده‌ ها را موتور انقلاب می ‌کند. تهیدستان نیروی ویرانگری از خشم و کینه دارند. پشت‌ گرمی به چنین نیرویی، یعنی «نیروی خیر»، سبب می‌ شود که پابرهنگان معیار حق شوند و حقوق دیگر گروه ‌های جامعه را با پابرهنگان بسنجد، همین نکته باعث می‌ شود تا چنین انقلابی به استبداد بینجامد و‌ نیروی شر همیشه فعال بماند (همان، ۱۳ و ۱۴ و ۲۱). هانا آرنت باورمند است که هیچ انقلابی هرگز نتوانسته است، فقر را از بین ببرد. همه حکومت ‌هایی که برای برقراری عدالت آمده ‌اند، به حکومت وحشت انجامیده‌اند (همان، ۱۹). برای اینکه انقلاب ‌ها به چنین جنس از حکومتی نیجامند باید هدف‌ ها از «عدالت» به «آزادی» بگردد. از این چشم‌انداز، هر انقلابی که ضد گرسنگی و بیداد باشد فقط زمانی به کمال می‌رسد که یواش‌ یواش آرمان‌ هایش را به‌سمت آزادی فردفرد جامعه ببرد (همان، ۱۴).

این نکته ‌ها مقدمه آن است تا جورکش بگوید همه ما ایرانی‌ها «آدم ‌لتی» هستیم؛ یعنی نصف و لِتی از آدمیم. ما مردها نصفه ‌آدمیم و نصف دیگر خود را دور انداخته ‌ایم. نیمه یا لِت دیگر ما زنان ‌اند که با خشونتمان از تاریخ حذف کرده ‌ایم و با وجود این ‌چنین رفتاری، نه در ادبیات کهن و نه در ادبیات معاصر از چنین خشونتی پرده بر نمی ‌داریم. فقط فروغ و شمس کسمایی و صادق هدایت‌ اند که جسارت به خرج دادند و به این رفتار ما نور تابانده ‌اند. اینان توانسته ‌اند «به درون ما نقب بزنند و نقاب ما را پاره کنند تا توحش موروثی ما را عریان کنند» (همان، ۳۶).

از نگرگاه جورکش، روشنفکران «دیگرگروهی» ‌اند که با ستیزه ‌جویانه اندیشه خود را پیش می‌ برند. اینان نیز آنان را که هم ‌اندیشۀ ‌شان نیستند از خود می‌ رانند و گروهی هم ‌فکر را دور خود جمع می ‌آورند. روشنفکران برای خود «دگرجامعه» می‌ سازند. سازنده دگرجامعه، روشنفکران هم‌ سویند که همگی رها از قیدوبندهای جامعه رسمی ‌اند. دگرجامعه، جایی است که غیرهم‌ فکران را به آن راه نمی ‌دهند و خودشان می ‌ریزند و می‌ نوشند.

نگرش‌های کتاب جورکش بسیار کاربردی است. از نگرگاه این کتاب، می ‌توانیم با دیدی انتقادی به نوشته ‌ها و سروده ‌های شاعران و نویسندگان و از جمله سروده‌ های احمد شاملو بنگریم و ادبیات متعهد شاملو را به نقد بنشینیم. در شعرهای شاملو ‌خشونت بسیاری موج می‌ زند. شاملو در بیشتر سروده ‌های حماسی‌اجتماعی، قهرمانانی را می ‌ستاید که به مبارزه با دیکتاتور برمی ‌خیزند و گاهی با خشم و‌ گاهی با سلاح با قدرت‌ مداران می‌ ستیزند. از دید جورکش، خواننده چنین آثاری، بدون توجه به اینکه شاعر و نویسنده دارد با ابزار خشونت با خشونت می‌ جنگد، این آثار می ‌خواند و می‌ستاید؛ ناآگاه از اینکه چنین ستایشی به بازتولید خشونت می ‌انجامد.

سرجمع این که، جورکش در کتابش دربارۀ سه نوع خشونت سخن می‌ زند. در آغاز کتاب دربارۀ خشونت انقلاب‌ های پابرهنگان می ‌نویسد. سپس گریزی می ‌زند به خشونتی که روشنفکران در برابر مردم و دیگر اندیشمندان به کار می ‌برند. پس از آن و از  میانۀ کتاب، صفحۀ ۵۸، تا پایان، خشونتی را که زنان با آن دست‌ و پنجه نرم کرده‌ اند و می ‌کنند، وا می ‌کاود.

راستش را بخواهید من هنگام مطالعۀ کتاب کمی سردرگم شدم. به  همین سبب دو بار خواندمش تا بفهممش و بتوانم درباره ‌اش بنویسم. گویی جورکش در بازتاب خشونت، بافتار و زمینۀ روشنی را از آغاز در نظر نگرفته است؛ بنابراین در زمان واکاوی به ‌شیوۀ یادآوری (تداعی) پیش رفته است؛ به همین دلیل از واکاوی خشونت در انقلاب‌ها به بررسی خشونت روشنفکران و سپس کندوکاو خشونت جنسیتی در قبال زنان، آن‌ هم فقط در زندگی و شعر مولوی و شمس می‌ رود. با همۀ این ‌ها، این کتاب، اثری نگرش‌ ساز است و برای واکاوی جامعه و متن، بسیار کارآمد. آیا اگر این کتاب را جورکش نمی‌ نوشت، «اندیشه ‌ای کارا» ناگفته می ‌ماند؟ پاسخم «بله» است.

کتاب خفیه ‌نگاری خشونت در سرزمین آدم ‌لِتی‌ها را نشر کندوکاو در ۱۳۸۹ش چاپ کرده است؛ اما پس از چند روز آن را از بازار کتاب جمع کرده‌ اند. با این عمل گویا، خود کتاب از لحظۀ چشم ‌باز کردن در دام حذف و خشونت افتاده است و تا به امروز ادامه یافته است.

 

کتابنامه

جورکش، شاپور، خفیه ‌نگاری خشونت در سرزمین آدم ‌لِتی‌ها، تهران: کندوکاو، ۱۳۸۹.

 

این یادداشت ابتدا در صفحه ادبی پرنیان ِ هفته نامه بیرمی منتشر شده و در چارچوب همکاری این نشریه با وبسایت هامون ایران (تارنمای جامعه مدنی جنوب ایران) در این جا بازنشر می شود.