- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

«بن‌مایه‌های پسِ ِزبانزدها (‌ضرب‌المثل‌ها) و اصطلاحات عامیانه‌ی ایرانی» (بخش اول و دوم)

سلسله نوشتارهای «بن‌مایه‌های پسِ ِزبانزدها (‌ضرب‌المثل‌ها) و اصطلاحات عامیانه‌ی ایرانی»

منیژه ملکی ریزی

 

بررسی سه کنش اسطوره‌ای ژرژ دومزیل در زبانزد ِ(ضرب‌المثلِ) «کار هر بز نیست خرمن‌ کوفتن، گاو نر می‌خواهد و مرد‌ کهن»

زبانزد(ضرب‌المثل)، گونه‌ای از بیان است که در محاوره‌های عادی مردم، کاربرد فراوان دارد و ممکن است در نوشتارها نیز متناسب با موضوع به کار رود تا گوینده و نویسنده بتوانند آنچه را که در ذهن و دل دارند به آسانی، روانی و همه‌فهم بیان کنند. «این‌گونه‌ی سخن، فلسفه‌‌ی عوام است و به همین جهت قلمرو آن مانند روح مردم، بسیار غنی و پهناور است.» {مریم بیگ، ضرب‌ المثل‌ها‌ی ایران و جهان، ۱۳۸۹، هوشیارنصر، ۱}.

زبانزد زیر، یکی از زبانزد‌های پرمایه در فرهنگ عامیانه و فولکلور ایران است:
«کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن»
هر کسی از عهده‌ی هر کار بزرگی بر‌نمی‌آید بلکه شخص توانا، ماهر، باتجربه و کاردان، مورد‌نیاز است.» {محمدرضا جعفری نیا، فرهنگ‌ضرب‌‌المثل، ۱۳۹۲، نسیم‌کوثر، ۱۲۷}.

اکنون رویکرد کنشگرایانه‌ی ژرژ دومزیل، اسطوره‌شناس نامیِ‌ فرانسوی را در این زبانزد وامی‌کاویم. گفتنی‌ است که این نظریه، در جهان پذیرفته شده و پژوهشگران از آن بهره‌ها برده‌اند. پیش از واکاوی، شناخت کوتاهی از این اسطوره‌شناس پرآوازه بایسته می‌نماید.

ژرژ‌دومزیل George Dumezil (۱۹۸۶-۱۸۹۸)  اسطوره‌شناس تطبیقی، یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران در زمینه‌ی ادیان و اساطیر است. او با تبدیل فیلولوژی به کارکرد، مبدع «نظریه‌ی کنش‌گرایی اسطوره‌ای»است و می‌گوید: اسطوره‌ها، سه کنش یا کارکرد دارند:
۱) کارکرد شهریاری
۲) کارکرد جنگاوری و سلحشوری
۳) کارکرد پیشه‌وری
او این سه‌کارکرد را، اساس جهان‌بینی اقوام هندواروپایی می‌داند. {بهمن نامورمطلق, درآمدی بر اسطوره‌شناسی، ۱۳۹۲، سخن}.

 

الف)کارکرد شهریاری :
در این زبانزد، منظور از «مرد‌ کهن»، انسان باتجربه، کاردان، سرد‌ و‌ گرم روزگار‌ چشیده، و پیر داناست که کارکرد شهریاری را به زیبایی و درستی باز می‌نمایاند زیرا مرد‌ کهن با بهره‌گیری از جنگاوری، نیرو و توانایی‌بدنی‌ِ گاو نر (وَرزا)، کار خرمن‌کوبی را مدیریت می‌کند. او نماد شهریاری است که، بر خود شهریار است و بر خویشتن مدیریت و بر نفس‌ خود، چیرگی دارد و اصلاً به همین سبب مرد‌ کهن یا پیر، دانا، ماهر، مجرب و کاردان شده‌ است. ترکیب‌ وصفی ِمرد‌ کهن می‌رساند که، او به دو گونه‌ خرد آراسته است که اگر در هر کس جمع شود، بی‌گمان بر کشور درون و برون‌خود، شهریار خواهد شد:

الف) خرد‌ ذاتی، سرشتی یا آسنیده «آسنو‌خرد».
خرد اولیه‌ای که، نشانه‌ی‌ سلامت‌ ذهنی‌‌ انسان است وفرد دیوانه، آن را ندارد. این گونه‌ی‌ خرد، پیش‌نیاز‌ فراگیری‌ گونه‌ی‌ دوم خرد است.

ب) خرد‌ اکتسابی یا آموختنی «گوشو‌سرود و خرد» که فرد (مرد کهن یا انسانی که روزی شهریار خواهد‌شد) با‌ بهره‌گیری از خرد‌ ذاتی خود، در طول‌عمرش با فراگیری‌ دانش‌ها، مهارت‌ها و …، این گونه‌ی خرد را می‌آموزد و در آن ماهر، و به آن آراسته و مجهز می‌شود.

 

ب) کارکرد جنگاوری‌:
«گاونر» کارکرد جنگاوری دارد. در واژه‌ی ترکیبیِ‌ هنر یا هونر (هو=نیک+نر =توانایی
که روی هم‌رفته تواناییِ‌نیک یا توانایی‌ خوب معنا می‌دهد)، «نر» به چَم یا معنای توانایی است.

توانایی‌ بدنی و نیروی‌ جنگی‌ِ گاو نر، نشان کارکرد جنگاوری‌ اوست. مرد‌ کهن با مدیریت‌ کارشناسانه، از قابلیت و ابزار‌ نیرومندیِ‌ گاو‌ نر بهره‌ می‌گیرد تا کار‌ خرمن‌کوبی را هنرمندانه و مقتدرانه انجام دهد.

همچنان که شهریار برای پاییدن‌ کشور از دشمن و حفظ‌ امنیت‌ درونی و بیرونی و هنر‌ مملکتداری به وجود‌ جنگاوران، سخت نیازمند است، نیز، شهریار افزون بر برخورداری از هنر و مهارت و فن‌ مدیریت و تجربه و کاردانی خویش، به زور‌ بازو و شمشیر‌ سپاهیان و لشکریانش، اتکا دارد.

گفتنی است که وَرزا نام دیگر گاو‌ نر است و افزون بر اینکه گاوی است کشاورزی، به ویژه در شمال‌ایران وَرزا در جنگی با عنوان «وَرزا جنگ» که بین گاوهای‌ نر سازمان داده می‌شود (جنگ انداختنِ گاوهای‌نر)، به کار می‌رود. این رسم، هم‌اکنون در استان‌های گیلان و مازندران برگزار‌ می‌شود اما در گذشته در همه جای ایران معمول بوده و بخشی از سرگرمی‌های‌ محلی را تشکیل می‌داده است.

 

ج) کارکرد پیشه‌وری:
«کار هر بز نیست خرمن کوفتن»
«خرمن کوفتن»، به روشنی پیشه و کارکرد کشاورزی را در این زبانزد نشان می‌دهد. بز گرچه از ویژگی‌هایی منحصر به فرد (همچون هوشمندی، تاب و طاقت و…) و سودمندی‌های بی‌نظیری (که در داستان درخت آسوریک با این سودمندی‌ها آشنا می‌شویم) و مدیریت‌پذیریِ ساده‌تر و ارزان‌تر از گاو، برخوردار‌ است اما قادر به انجام دادن کار‌ مهم و دشوار خرمن‌کوبی نیست، که هرکس را بهر‌ کاری ساخته‌اند.

بر پایه‌ی ریشه‌ی این زبانزد، در گذشته‌ها برای خرمن‌ کردن‌ گندم، دستگاه‌ چوبی‌ بسیار‌ قوی وجود داشت که با نیروی‌ بدنی، و کار چند ساعته و چند روزه‌ی این دستگاه بر روی ساقه‌های‌ گندم انباشته روی‌ هم، عمل‌ جداسازی‌ دانه‌های‌ گندم از ساقه انجام می‌شد. این کار‌ دشوار که معادل‌ گاوآهن بود، از یک سو تنها از عهده‌ی گاو‌ نر، آن هم به سختی برمی‌آمد (چه رسد به بز) و از سوی‌ دیگر، در پرتو مدیریت‌ شایسته‌‌ی کشاورزی کهنه‌کار و کاربلد، شدنی بود.

در واقع در این زبانزد، کشاورز به مثابه‌ی شهریاری‌ است که از یک‌ سو در پرتو شهریاری بر خویشتن و مجهز بودن به مهارت، کاردانی و تجربه و از دیگر‌ سو با مدیریت نمودن‌ شرایط، از نیروی گاو‌ نر در خرمن‌کوبی بهره می‌گیرد. کار بلدی‌ است که به کار خود دانا و بیناست و در کاری قرار گرفته است که بایسته و شایسته است. نیز از ابزاری درست برای رسیدن به هدف خرمن‌کوبی بهره می‌گیرد:
«بهره گیری از گاو‌ نر به جای بز»

نقل‌است که اسکندر‌ مقدونی پس از تصرف ایران، از مدیریت‌ نمودن شاهنشاهی پهناور هخامنشی (که از شرق تا غرب‌ آن روزگار گسترده شده‌بود) عاجز‌ ماند، پس به معلمش ارسطو، نامه‌ نوشت و راهکاری برای چیرگی بر این ناتوانی خواستار‌شد.ارسطو در پاسخ به او نوشت:«کارهای‌ بزرگ را به آدم‌های‌ کوچک و کارهای‌ کوچک را به آدم‌های بزرگ بسپار.»

فارغ از سندیت‌ این‌ گزارش، دانه‌ی‌ معنی، در آن قابل‌ توجه‌ است و با دانه‌ی‌ معنی در زبانزد مورد نظر‌ ما، این همانی دارد یعنی «بایستگیِ پرهیز از پیامدهای‌ مخرب‌ سپردن کار مهم‌ خرمن‌کوبی به بزها» تا خدای‌ناخواسته بر اثر عدم‌ تناسب مسئولیت‌ها ،توانایی‌ها، تجربه‌ها و تخصص‌ها با کارها، داد، بیداد نشود، هنجار، آشوب نگردد و سامان، بی‌سامانی نپذیرد.

 

***

سلسله نوشتار‌های بن مایه‌های پسِ زبانزدها (ضرب المثل‌ها) و اصطلاحات عامیانه‌ی ایرانی – بخش دوم

واکاویِ زبانزدِ «دست به آسمان برافراشتن» ‌, {مجتبی رجبیون، ضرب المثل و حکایت‌های شیرین فارسی، ۱۳۹۳، صص۹۶-۹۷}.

 

زبانزد(ضرب المثل)، سخن کوتاه عامیانه و فولکلوریک است که، لایه‌های معنی در آن نو به نو، و قلمرو آن مانند روح مردم، بسیار غنی و پهناور است .
یکی از این زبانزد‌ها که در سپهر‌های گوناگون دانش ، اعم از فلسفی، اساطیری، الهیاتی و…، آموزه‌هایی والا دارد ، زبانزد زیر است :
« دست به آسمان برافراشتن »
کنایه از بالا بردن دست‌ها به سوی آسمان، برای حاجت خواهی و یاری جویی از درگاه خداوند، برای خود یا دیگری .

هنگامی که آدمی در حل مسائل خود با شیوه‌های معمول در می‌ماند، از نیروی بالاتر و برتر یاری می‌جوید و روبه سویش دست به دعا و نیایش بر می‌دارد تا دردش را درمان کند و مرهمی بر قلب‌ پریشش باشد.
حافظ:
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
وای یاد توام مونس در گوشه‌ تنهایی

بن مایه‌های این زبانزد عبارتند از :


الف) درونمایه‌ی اصلی این زبانزد ، نیایش کردن است.
بر‌پایه‌ی متن پهلوی بن دهش، پیشینه‌ی نیایش به اسطوره‌ی آفرینش جهان باز می‌گردد و در این اسطوره، نخستین نیایشگر خودِ خداوند است .
داستان از این قرار است که، در یک بازه‌ی سه هزار ساله، جهان مینوی یا روشنان، جایگاه هرمزد یا اهورامزدا بود و همزمان اهریمن در جهان تاریکان، بیهوش افتاده بود.
هرمزدِ همه – آگاه، (سرور دانا) می‌دانست که اهریمن به جهان روشنان یورش خواهد آورد. پس یک برش ۱۲ هزار ساله از زمان بیکران جدا کرد به نام «زمان کرانمند»،
چون برای انجام آفرینش نیاز به زمان کرانمند هست.
پس هرمزد آفریدگان مینوی را آفرید.
هنگامی که اهریمن به هوش آمد و جهان روشنی را دید، به سبب ذاتِ رشک کامه‌اش به جهان روشنی یورش آورد. پس هرمزد از اهریمن خواست که، آشتی کند و دست از گزند برآفریدگان اهورایی بردارد تا به پاداش بی مرگ، بی پیری، نا فرسودنی و نا پوسیدنی شود.
اهریمن پنداشت، هرمزد از بیچار‌گی چنین پیشنهادی به او می‌کند پس بر شدت تهدید هایش افزود و نیروهای اهریمنی و دیوان را خلق کرد.
هرمزد به اهریمن گفت:
«زمان کن تا پیمان ببندیم که، نه هزار سال کارزار کنیم .»
هرمزدِ همه – آگاه می دانست که با تعیین زمان کارزار، سرانجام اهریمن از کار خواهد افتاد.
اما اهریمن ناآگاهانه با این پیمان همداستان شد.
پس هرمزد، نیایش ۲۱ واژه‌ای« اهونَوَر(یَتااَهو) را سرود و فرجام پیروزی خویش و از کار افتادگی اهریمن را به او نشان داد.
هنگامی‌که یک سوم آن سرود خوانده شد، اهریمن از بیم لرزید.
هنگامی که دو سوم آن خوانده شد، به زانو درآمد و هنگامی که تمام آن خوانده شد، دوباره اهریمن سه هزار سال به گیجی به جهان تاریکان فرو افتاد{مهرداد بهار، ۱۴۰۰، توس، صص۳۴-۳۵}.

برپایه‌ی این رساله‌ی پهلوی،
نیایش، اهریمن شکن و کارساز است چون کنشی اهورایی است و اساسا کارخداوند پذیرفتن نیایش و کارآمد ساختن آن است و اگر پاک و خالصانه به جای آورده شود، پذیرفته خواهد شد.
قرآن کریم در آیه ۱۸۶ سوره‌ی بقره می‌فرماید:
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.

حافظ:
از هر کرانه، تیر دعا کرده‌ام رها
باشد کزان میانه، یکی کارگر شود.

 

ب) نیایشگر با دستهای برافراشته(به سوی آسمان) نیایش می کند.
پیشینه‌ی کهن الگوی«اَوِستانَه زَستو»
به چَم یا معنای «با دست‌های برافراشته نیایش کردن»، در ۲ بند از گات‌های اشوزرتشت قابل بازیابی است:
۱)یسناها، هات۲۸، بند۱:
پروردگارا ! اینک با دست‌های برافراشته تو را ستایش کرده و آرمان دارم با کارهای راست و نیک خود، که از وهومن (اندیشه‌ی نیک) سرچشمه می گیرد، جهان آفرینش را خشنود سازم.
۲) یسناها، هات ۵۰ ، بند ۸ :
ای هستی بخش دانا ! با سراییدن سرودهای موزون گاتاها که، از شور و شوق دلم برمی‌خیزد، با دست‌های برافراشته به تو روی آورده و… .
غزل ۲۵۹۰، دیوان شمس مولانا :
هر برگ ز بی برگی کف‌ها به دعا برداشت
از بس که کرم کردی، حاجات روا کردی

دست‌های برافراشته به هنگام نیایش، نیاز و درخواست نیایشگر را از خداوند بیان می‌کنند چون همواره بالا نماد پیشرفت، جهان فرازین و جایگاه والا و بالای خداوند است.

نیایشگر، دستان افراشته را بالا می‌آورد تا در آن بلندا، به دستان پرمهرخداوند برساند چون دست خداوند، بالاترین دست‌هاست .
یدالله فوق ایدیهم {قرآن کریم، سوره‌ی فجر، آیه‌ی ۱۰}.

از سوی دیگر، هنگام برافراشتن دست‌ها با سر انگشتان توانایی دریافت انرژی های نیک و مثبت از کهکشان، بیش‌تر و پویاتر خواهد بود.

 

ج) نیایشگر به سوی آسمان،
دست برمی دارد.
چرا به سوی آسمان؟!
بر پایه‌ی رساله‌ی پهلوی بن دهش گفتیم که ، در سه هزاره‌ی دوم با خوانده شدن نیایش اهونَوَر از سوی هرمزد، دوباره اهریمن به جهان تاریکان به گیجی فرو افتاد.
در این فاصله، هرمزد به کمک نیروهایش(امشاسپندان و ایزدان)، جهان مادی را برای مبارزه با اهریمن آفرید.
به ترتیب:
آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم .
اهریمن به هوش آمد و به این آفریدگان یورش آورد:
آب را بد مزه کرد ،چهارپا را کشت،آتش را به دود آلود و…
از آن پس، جهان مادی، جهان آمیختگیِ نیکی و بدی ، خیر و شر و… شد.
از آنجایی که هریک از آفریدگان در جهان خویشکاری‌خاصی دارند، آسمان نیز خویشکار بود که، مانند سپری از یورش اهریمن به جهان روشنی ِاهورایی جلو گیری کند.
درست به همین دلیل، انسان به سوی آسمان نیایش می‌کند و می‌تواند امیدوار باشد که در پناه سپهر، در برابر هرگونه نیروی اهریمنی محافظت می‌شود چون خداوند نور آسمانها و زمین، شیدان شید و یا نورالانوار است :
الله نور السماوات و الارض{قرآن کریم، سوره‌ نور، آیه ۳۵} .
بن دهش، کمربند ستاره نشان کُستی یا کُشتی را به قوس و قزح یا رنگین کمان تشبیه نموده و می گوید، جایگاه اصلی‌اش آسمان است چون همانگونه که ستارگان، کمربندِ قوس و قزح را در برابر یورش اهریمن، گِرد آسمان ایجاد کرده اند، کمربندکشتی نیز همچون سربازی، بهدین را در برابر یورش اهریمن محافظت می کند.

برپایه‌ی یشت‌های اوستا، شبها آسمان جایگاه نبرد ایزدان با دیوان است و … .
گفتنی‌ها در باب اهمیت اسطوره‌ای آسمان پایان ندارد :
بندهش می‌گوید : خداوند به یاری آسمان، شادی را برای مردم آفرید که اکنون که جهان آمیختگی است، آفریدگان به شادی در ایستند .

همچنین خداوند، گوهرِ مایه‌ی حیات یعنی آب را، از گوهر آسمان آفریده است.
در گاهنمای اوستایی روز بیست و هفتم هرماه ویژه‌ی این ایزد بوده است.

اکنون در پایان این نوشتار، دست‌ها را به سوی آسمان بر می‌افرازیم و از خداوند جان و خرد می‌خواهیم که، نیایش داریوش بزرگ را برآورده سازد و این دیار اسطوره پرور را از دیوان سه گانه‌ی «دروغ، دشمن و خشکسالی بپاید.
ایدون باد
ایدون ترج باد

 

منبع: کانال تلگرامی مردم نامه 

تابلو نقاشی اثر بهمن محصص می باشد.