- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

معلولین زنده هستند

هامون هفدهمین عصرانه فرهنگی خود را سه شنبه ، هفتم آبان ماه ۱۳۹۲ برگزار کرد. این جلسه به موضوع ” نقد و تحلیل وضعیت زیستی اقلیت های مدنی(معلولین و بیماران خاص)در استان بوشهر” اختصاص داشت که از سوی مهدی ناصری ارایه شد .
مهدی ناصری خود چند سالی است به علت ضایعه نخاعی، با مسایل توانجویان برخورد داشته و دارد.این فعال اجتماعی و کنشگر مدنی، در ابتدای سخنان خود به اصل دوازده و سیزده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درباره ی جایگاه اقلیت های مذهبی اشاره کرد.
وی گفت: «با توجه به اینکه در قانون مدنی ۱۳۷۶ در ماده ی ۹۵۶ آمده است که: اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می‌شود و با توجه به اینکه فرد معلول یا گرفتار بیماری های خاص و صعب العلاج و لاعلاج هنوز زنده است و طبیعتن باید حقوق او طبق ماده ی ذکر شده محیا و پرداخت شود، در جامعه ی ما چه نهاد یا ارگانی موظف به پرداختن به مشکلات چنین افرادی است؟» وی در جواب به این پرسش خود گفت: «متاسفانه باید بگویم که برخلاف کشورهای متمدن که تنها وزارت رفاه عمومی موظف به پرداختن و برطرف کردن مشکلات معلولین و بیماران خاص است، در مملکت ما چهار یا پنج نهاد یا سازمان موازی (سازمان بهزیستی، کمیته امداد اما خمینی، سازمان کار و رفاه اجتماعی، بنیاد امور جانباران و …) وظیفه ی برطرف کردن نیازهای افراد معلول و بیماران خاص را دارند، اما تقریبن هیچ کدام بطور کامل فرد ضایعه دیده را مورد حمایت های مالی و معنوی قرار نمی دهند.»
ناصری در ادامه افزود:« متاسفانه موازی بودن این سازمان ها و نهادها باعث چنان بی نظمی و آشفتگی شده است، که ابتدا یک کارشناس باید به درد خود این سازمان ها بپردازد تا اعتماد به نفس خود را بازیابند. و بعد انتظار داشته باشیم تا افرادی که نیازمند حمایت هستند را تحت پوشش خود قرار دهند.» این کنش گر مدنی، سپس این پرسش را مطرح کرد که چرا توانیابان خود را اقلیت می پندارند؟ وی گفت: وقتی صحبت از اقلیت می شود، دو نوع اقلیت مطرح می شود. ابتدا اقلیت های رسمی که حق و حقوقشان در قوانین مادر و همچنین قوانین مدنی رعایت شده و رسمیت دارد. بعد از آن اقلیت های غیر رسمی یا تعریف نشده در قوانین مدنی و یا حقوقی به ذهن متبادر می شود. در کشور ما مطرح کردن اقلیت های معلولین و بیماران خاص یا صعب العلاج کاملن غیر معمول و ناشناخته است. ولی وقتی با معلول یا بیمار خاص صحبت می کنید اغلب فکر می کند که نه تنها جزو اقلیت ها است، بلکه ساختار فرهنگی جامعه جوری شکل گرفته، که جایی برای او تعریف نشده و ناگزیر است که در انزوا و خمودگی، بقیه ی عمرش را سپری کند.» ناصری در ادامه ی گفته های خود افزود:” چرا ما در مواجهه با افراد آسیب پذیر، تنها نیمه ی خالی لیوان را می بینیم و با رفتارهای تحقیر آمیز و گاهی ابلهانه باعث آزار بیشتر او می شویم. در اینجا لازم می بینم به نکته ی ظریفی که آرتور کوستلر به آن پرداخته اشاره کنم.
کوستلر می گوید: «به مردی که یک پایش را از دست داده است، گفتنِ این که کسانی هستند که هر دو پایشان را از دست داده اند، تسلی دادن نیست بلکه دست انداختنش است.»
ناصری توضیح داد: «متاسفانه وقتی فردی دچار ضایعه ی جسمی می شود، بلافاصله ضایعات بعدی نیز در عیادت ها و احوال پرسی ها بر او پیاپی آوار می شود.
حسین پور مودت، دبیر آموزش و پرورش و از اعضای نشست های عصرانه هامون، منظور از اقلیت ها را جویا شد؟! اسماعیل حسام مقدم در پاسخ به طور مثال، به وضعیت تحصیلی دانش آموزان خاص اشاره کرد و گفت: «اینکه از همان ابتدای تحصیل با قرار گرفتن در مدارسی جدا و دور از دانش آموزان سالم، چون اقلیتی خاص به زیست خود ادامه می دهند.»
سبحان حسن پور نیز از ناصری پرسید:«آیا مواردی بوده که در آن فرد پس از دچارشدن به معلولیت، اقدام به خودکشی کند؟
ناصری در پاسخ، بی نظمی موجود در نهادهای مسئول رسیدگی به افراد آسیب پذیر را یادآور شد و گفت که آمار دقیقی در این رابطه وجود ندرد. اما در ادامه خاطره ای مبنی بر چنین اتفاق هایی را بیان کرد. سپس پور مودت، ذهنیت و نگاه قبلی افراد را پیش از برخورد با معلولیت، دلیل موثری در شدیدتر شدن تکانه روحی ناشی از آن دانست و گفت که نگاه ما با معلولیت باید تغییر کند.
یکی دیگر از حضار، چگونگی این تغییر نگاه را جویا شد.ناصری در پاسخ به این پرسش، به ماده ۱۲ قانون جامع حمایت از معلولان(مصوب مجلس شورای اسلامی کشور) اشاره کرد و گفت:” سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موظف است حداقل دو ساعت از برنامه‌های خود را در هفته و در زمان مناسب به برنامه‌های سازمان بهزیستی کشور و آشنایی مردم با توانمندی های معلولین اختصاص دهد.» پس از آن وی در تکمیل صحبت های خود و ادامه ی موضوع جلسه به جایگاه معیشتی، مدنی و حقوقی توان جویان پرداخت و گفت: «خوشبختانه در اواخر دولت خاتمی طرحی با عنوان “قانون جامع حمایت از معلولین” در مجلس مطرح شد که سه، چهار سال بعد دوباره این قانون در اردیبهشت ۱۳۸۶ در مجلس مطرح و تصویب شد که اگر همه ی ماده های آن به اجرا درآید؛ تحول بزرگی در کل زندگی معلولین کشور به وجود خواهد آمد. ناصری در ادامه گفت:« متاسفانه حداقل در استان بوشهر من تاکنون ندیده ام که حتا یک ماده از ماده های شانزده گانه ی این قانون به اجرا درآید.
این توان جوی برازجانی، خود به چرایی این موضوع پرداخت و گفت: «چرا با گذر بیش از شش سال از تصویب “قانون جامع حمایت از معلولین” و ابلاغ آن به زیر مجموعه های دولت، توجه کافی و وافی به اجرایی شدن آن نشده است؟ آیا سیستم اداری مملکت ما دچار مشکل است؟ آیا در گزینش افراد مسئول در راس نهادها و سازمان های مربوطه شایسته سالاری انجام نگرفته است؟ آیا معلولین و بیماران خاص به حق و حقوق خود در چارچوب قوانین آگاهی ندارند؟
در ادامه گفت:« به عقیده ی من همه ی این سه عامل بیش و کم در عدم اجرایی شدن درست و حسابی این قانون متمدنانه تاثیر گذار بوده است. ولی فرهنگ، سنت و عرف رایج در جامعه در برخورد با افراد آسیب پذیر به تنهایی بیشتر از همه ی آن سه عامل تاثیر سوء گذاشته است. چرا که حتا در میان اغلب مدیران، متخصصان و کارمندان اداری سازمان های مربوطه همین نگاه تحقیرآمیز سنتی و عرفی جامه رایج است.»
ناصری اظهار امیدواری کرد که مقوله ی معلولیت با نگاه قانونی و مدنی و دستور العمل خاصی که تدوین و تصویب شده است مورد پی گیری واقع شود.
برنا کمالیان ، از دیگر حاضران در جلسه، در همین باره گفت:” شاید باید پای حمایت های صنایع را به این زمینه باز کرد تا این مسایل برطرف شود؟ اما ناصری موضوع را از نظر دیگری دید و گفت : «ما سه مشکل عمده داریم که تا آنها برطرف نشوند، نمی توان امید بهبودی چندانی داشت :۱- ناکارآمدی سیستم آموزشی ۲- عدم مطالعه مردم ۳- عدم آگاهی افراد جامعه از حقوقشان.
مهدی ناصری در ادامه به موضوع تبعیض درباره ی توانجویان پرداخت و افزود:” آیا کسانی که دغدغه ی رفع مشکلات معلولین و بیماران خاص را دارند، می باید به دنبال رسمیت بخشیدن به اقلیتی با نام معلولین و بیماران خاص و صعب العلاج باشند؟ وی خاطرنشان کرد: «به باور من وقتی صحبت از اقلیت می شود، نخستین معنا، مفهوم یا کلمه ای که در ذهن مخاطب نقش می بندند، تبعیض و یا رفع تبعیض است.” وی گفت از دیدگاه جامعه شناسان: عواملی که به رشد تبعیض در جامعه کمک می‌کند، جدایی‌گزینی مکانی افراد جامعه‌ است. ناصری گفت: «با توجه به این تعریف برای رفع تبعیض میان افراد آسیب پذیر اولین کاری که باید در مملکت ما صورت پذیرد برچیده شدن مدارس استثنایی است. چرا که همین که ما کودکانی را که با عارضه ی نابینایی یا کرولالی به دنیا آمده اند، برای آموزش به مدارس خاصی می فرستیم؛ بین او و دوستان و حتا برادر یا خواهرش تبعیض قایل شده ایم. وی در ادامه افزود: «چرا عموم مدارس و مراکز آموزشی ما نباید برای حضور چنین افرادی مناسب سازی شود؟!» اما مهدیه امیری- روزنامه نگار و فعال فرهنگی- گفت: «بسیاری از این دانش آموزان خاص نیاز به مراقبت های ویژه ای دارند، که در مدارس معمولی قادر به انجام آنها نیستند»
ناصری در پاسخ بر ضرورت یادگیری بعضی تناسبات و روابط اجتماعی برای همه ی دانش آموزان، چه سالم و چه خاص تاکید کرد. این کنش گر مدنی هم چنین به کشورهایی اشاره کرد که چنین حرکت هایی در آنها انجام گرفته است و افزود:” برای بسیاری از این توان یابان مراقبت های چندان ویژه ای نیاز نیست؛ البته حداقل هایی هست که می توان در مدارس ایجادشان کرد.” پورمودت نیز از تجربه زیسته ی خود در شغل دبیری، درباره ی قرار گرفتن دانش آموز خاص و سالم در یک کلاس گفت و آن را موفق ارزیابی کرد.
هم چنین رضا شبانکاره نیز بر این موضوع که جداسازی امری اشتباه است تأکید کرد و داشتن نگاه ترحم آمیز به افراد خاص را باعث به انزوا کشیده شدن آنها از حضور اجتماعی دانست. ناصری نیز به انزوا کشیده شدن افراد خاص را موجب حذف شدن بعضی روابط در زندگی آن ها و بیگانه تر شدن آنها با محیط و پیش آمدن عواقب بعدی عنوان کرد.
نشست بعدی هامون- سه شنبه ی پیش رو مورخه ی ۱۴ آبان ماه با موضوع تحلیل وضعیت هنرهای تجسمی کودکان در استان بوشهر برگزار خواهد شد. این نشست ها برای شرکت عموم مردم آزاد می باشد.

پس از نگارش:
زبان فارسی ما، برخلاف پیشینه کهن و گرانقدری که دارد امروز از تکاپو و پویایی به دور است؛ چرا که برای باز تعریف برخی از مفاهیم جدید در دنیای کنونی،کارا نیست. برای واژه معلول به دلایلی از جمله بار معنایی منفی و توهین آمیز آن، واژه هایی هم چون توان یاب ،توان جو ، قشر آسیب پذیر و… پیشنهاد شده، اما حرکتی در جایگزین سازی این واژه مشاهده نشده و ماجرا در حد همان طرح مساله باقی مانده است.
از همین رو نگارنده این گزارش، برای استفاده ی آن با سردرگمی مواجه شده است؛ اگر خوانندگان در این زمینه و واژه های جایگزین اطلاعی دارند می توانند از طریق تارنمای اتحادجنوب ما را مطلع سازند.