جامعه مدنی قوی با اقتصاد تولیدی متناظر است و نه اقتصاد رانتی
گفتگوی اختصاصی ارغنون هامون با
دکتر حمیدرضا جلاییپور؛ جامعهشناس و
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
ارغنون هامون: جامعه مدنی در ایران با چه چالشهایی مواجه است؟
دکتر جلایی پور: این سوال را از دو منظر میتوان پاسخ داد. یکی از منظر نظریههای کلان جامعه شناسی و یکی هم از منظر مقایسه جوامع بیثبات با جوامع باثبات است.
از منظر نظریههای کلان، جامعه مدنی یعنی عبور از جامعه قدیم و پذیرش نظم جدید. در جامعه قدیم حکمرانی ریشه ایلی داشت، حکمرانی توجیه مذهبی داشت، مردم رعیت بودند، قانون و پاسخگویی نبود. مشروعیت حکومت قانونی ـ عقلانی نبود. جامعه بیشتر به دو بخش حکومت و زندگی روزمره مردم تقسیم میشد. حوزه عمومی یعنی حوزه غیر حکومتی و غیر خانوادگی ناچیز بود. اما در جامعه جدید حکمرانی «بشرساخته» است، ایلی، خاندانی، موروثی و خانوادگی نیست، قانون و پاسخگویی هست و بجای «رعیت» مفهوم «شهروند» شکل گرفته است. در برابر حوزه حکومت و در کنار حوزه خصوصی و خانوادگی «حوزه عمومی» شکل گرفته است، و مسائل عمومی جامعه در این حوزه مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. به چنین وضع جدیدی جامعه مدنی میگویند.
اگر از این منظر به جامعه ایران نگاه کنیم جامعه ایران از جامعه قدیم عهد ناصری فاصله گرفته است و تغییرات کالبدی و اقتصادی و اجتماعی زیادی را تجربه کرده است. اما جامعه ایران هنوز با معیارهای جامعه مدنی فاصله دارد. فرایند حکمرانی قانونی -عقلانی هنوز بطور کامل در آن طی نشده است. مشروعیت حکمرانی بطور کامل از رضایت مردم ریشه نمیگیرد، مکانیزمهای نظارت و پاسخگویی خوب کار نمیکند، در جامعه، حوزه عمومی شکل گرفته است ولی این حوزه امن نیست، رابطه حکومت و حوزه عمومی متوازن نیست. هنوز برای توجیه حکمرانی به توجیهات دینی متوسل میشوند. بنابراین تا تکوین جامعه مدنی در ایران کار زمین مانده کم نیست.
اینک از منظر مقایسه جوامع بیثبات و با ثبات هم میتوانیم به موضوع جامعه مدنی در ایران بپردازیم. محققان در دهه هفتاد میلادی یک مقایسهای بین جوامع موسوم به بلوک شرق با جوامع شمال اروپا انجام دادند. سوال این محققان این بود که چرا جوامع بلوک شرق پس از چند دهه تلاش برای توسعه و پیشرفت (آنهم بر اساس الگوی راه رشد غیر سرمایهداری -یا مدل رشد سوسیالیستی) نتوانستند به سطح توسعهیافتگی جوامع شمال اروپا برسند. در جوامع شمال اروپا کاهش طبقاتی شکل گرفته بود اکثریت مردم در رفاه مادی و انسانی بودند و از همه مهمتر این جوامع در ثبات سیاسی قرار داشتند و دچار اقتدارگرایی نبودند. در مقابل در جوامع بلوک شرق فقر افزایش یافته بود، فساد و شکاف طبقاتی افزایش یافته بود و جامعه در بیثباتی و شرایط انقلابی قرار گرفته بود.
پاسخ این محققان این بود که در جوامع شمال اروپا پس از جنگ جهانی دوم در مقایسه با جوامع بلوک شرق بخش میانی جامعه قوی و گسترده شده بود. بدین معنا که جوامع شمال اروپا «جوامع حکومتی» نبودند بلکه بخش میانه جامعه در برابر حکومت گسترده شده بود. یعنی حوزه کار فعالیتهای مدنی، داوطلبانه، کارهای صنفی، سازمانهای مردم نهاد، خیریهها افزایش پیدا کرده بود. به تعبیر دیگر از نظر این جامعه شناسان، جامعه مدنی این جوامع در مقایسه با جوامع بلوک شرق قوی شده بود و حکومت این جوامع با جامعه مدنی برای بهبود زندگی مردم در تعامل بودند و جامعه یک طرفه و حکومتی نبود.اگر از این منظر دوم به جامعه ایران توجه کنیم وضعیت جامعه مدنی در ایران همچنان از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. زیرا جامعه ایران از نمونههای «جوامع حکومتی» است بیش از هشت میلیون خانوار ایرانی یا حقوق بگیر دولتاند یا بازنشستهاند. بخش میانه جامعه (یعنی جامعه مدنی ایران) در مقایسه با حجم عظیم حکومت ضعیف است. سهم سازمانهای مردمنهاد و اصناف و انجمنهای علمی و فرهنگی همچنان زیاد نیست. بله در ایران افراد کیفی که به خیر عمومی فکر و عمل کنند داریم، محافل اجتماعی و شبکههای اجتماعی داوطلبانه و خصوصا خیریهها را داریم ولی باز در مقایسه با شبکههای بزرگ حکومتی بخش ضعیفی هستند. دههها است که حکومت نسبت به تقویت جامعه مدنی در ایران بدبین است و با رسانهها و کانونهای تولید فرهنگی غیر حکومتی مساله دارد و بطور کلی رابطه ارگانیک بین حکومت و جامعه مدنی برقرار نیست. و همین موضوع یکی از دلایل عمدهای است که جامعه ایران بیثبات و جنبشی شده است.
ارغنون هامون: بزرگترین مساله نهادهای مدنی در ایران چیست؟
دکتر جلایی پور: در پاسخ به این سوال به چند مساله میتوان اشاره کرد. من در این فرصت کوتاه فقط به سه مساله و به ترتیب اهمیت اشاره میکنم.
مساله اول اینکه حاکمیت و حکومت بعنوان مهمترین و موثرترین نهاد کشور مخالف تقویت جامعه مدنی است. جامعه مدنی را یک انگاره غربی میداند و آنرا وسیله نفوذ غربیان علیه حکومت در نظر میگیرد. لذا حکومت مشوق تقویت جامعه مدنی نیست و تا میتوانند با وضع مقررات آنرا کنترل میکند. دیگر اینکه حاکمیت معتقد است که اصلا جامعه ایران به نهادهای میانی و واسط نیاز ندارد، و نهادهای دیگری هستند که کار نهادهای مدنی را انجام میدهند مثل سپاهپاسداران، سازمان بسیج، مساجد، تکایا، هیئتها و خیریهها. لذا از نظر حاکمیت ایران جامعه مدنی بومی خود را دارد.
مساله دوم وضعیت اقتصادسیاسی ایران است. اقتصاد سیاسی ایران مبتنی بر رقابت، کارآیی و بهرهوری نیست، کسانی پولدار میشوند که به شبکههای رانت و حامیپروری ربط داشته باشند که این نکته خود را در رشد فزاینده موسسات خصولتی در ایران نشان داده است. جامعه مدنی قوی با اقتصاد تولیدی متناظر است، اقتصاد رانتی شبکههای حامی را تغذیه میکند نه شبکههای مدنی و «خیرعمومی»را.
مساله سوم فرهنگ مبتنی بر «فردیت منفی» است. جامعه نسبت به عهد ناصری تغییر کرده و مردم باسواد و آگاه شدهاند و مردم دیگر تقدیری و خرافی نیستند و از عقلشان خوب استفاده میکنند. اما در میان مردم عقلانیت مبتنی بر هزینه -فایده فردی خیلی رشد کرده است و عقلانیت دگرخواهانه ضعیف است. لذا در جامعه که خودمحوری و خودمنفعتی قوی است نهادهای مدنی به راحتی رشد نمیکنند.
ارغنون هامون: تشکلهای غیردولتی در ایران تا چه اندازه اثربخش و کارایی داشتهاند؟
دکتر جلایی پور: در ایران هنوز تشکلهای غیردولتی تخصصی زیاد رشد نکرده است. مثلا ما هم اکنون تشکلهایی که بتوانند به زنان آسیب دیده خدمات حقوقی و پزشکی ارائه دهند کم داریم. عمده تشکلهای مدنی در امور معتادان (مثل خانه خورشید) و امور سالمندان (مثل موسسه کهریزک) و فقرا فعال هستند که آنها هم از سوی حاکمیت با مشکلات روبرو هستند. در ماههای گذشته شاهد بودیم که چگونه بزرگترین موسسه خیریه را، موسسه امام علی را، عملا زیر ضرب حکومت قرار گرفت.
ارغنون هامون: فعالان مدنی و اجتماعی در جامعه امروز ایران، آیا کنشگری موثری داشتهاند؟
دکتر جلایی پور: هم اکنون نزدیک ده سال است که جامعه ایران در شرایط رکود، تورم، گرانی و بیکاری است. تامین زندگی روزمره خودش کار سختی است. لذا طبیعی است در شرایط رکود کنشگری مدنی هم افول میکند.
ارغنون هامون: بزرگترین نقد بر فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران معاصر کدام است؟
دکتر جلایی پور: چون فعالیت در تشکلهای غیر دولتی اولا امنیت میخواهد و ثانیا رونق اقتصادی میخواهد، لذا تا اطلاع ثانوی وضع خوبی نخواهیم داشت.
ارغنون هامون: نسبت پروژه «اصلاحات جامعهمحور» با فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران چه میباشد؟
دکتر جلایی پور: ما در ایران سه نوع اصلاحطلبی داریم. یکی اصلاحطلبی انتخابات محور است که با مانع شورای نگهبان روبرو است. و دیدیم در انتخابات ۱۴۰۰ پنجاه و یک در صد مردم در انتخابات شرکت نکردند و سه میلیون هفتصد هزار نفر رای باطله دادند. یا در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ در تهران بیست درصد مردم شرکت کردند که ده در صد آرا هم باطله بود. تقریبا جلوی اصلاحات انتخابات محور را گرفتهاند.
نوع دوم اصلاحطلبی، اصلاحطلبی مسالهمحور و نهادی است. عرصه فعالیت این اصلاحطلبی در جامعه مدنی است مثل کاری که در شورای پنجم برای شفافسازی نهادی درآمدهای شهرداری انجام شد. این نوع اصلاحطلبی هم با موانع دولت موازی و رکود اقتصادی روبرو است.
نوع سوم اصلاحطلبی، اصلاحطلبی ساختاری است که به موانع اساسی حکمرانی در ایران اشاره میکند. این نوع اصلاحطلبی نیز با کنترل و بگیر- ببند حکومت روبرو هست.
ارغنون هامون: آیا برای شروع قرن جدید، باید نسبت به تاثیر تشکلهای غیردولتی و نهادهای مدنی در ایران خوشبین بود؟
دکتر جلایی پور: قرن جدید و قدیم ندارد. تجربه جوامع موفق در قرن بیستم نشان میدهد که جوامعی در بهبود زندگی مادی و معنوی مردم موفق بودند که میان دولت و جامعه مدنی توازن بوده است یعنی هم «جامعه مدنی قوی» داشتند و هم «دولت توانا» داشتند. جوامعی که جامعه مدنی ضعیف داشتند نه فقط دستاورد توسعهای و بهبود زندگی نداشتند بلکه بیشتر بیثبات و «جامعه اعتراضی» شده است این واقعیتی است که در ایران از سال ۹۶ به بعد اتفاق افتاده است.
این گفتگو به عنوان یکی از مطالب در جدیدترین شماره سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون (شماره ۴ – سال ۱۴۰۰) تدوین شده است. چهارمین شماره ارغنون هامون با مشارکت انجمن جامعه شناسی ایران- گروه جامعه شناسی صلح و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات – دفتر استان بوشهر منتشر شده است. جهت خرید سالنامه ارغنون هامون- شماره ۴ می توانید به فیدیبو به آدرس (لینک) رجوع نمایید.