- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

انتشار کتاب جامعه شناسی علم (رابطه بنیادین بین علم و جامعه)

جامعه‌شناسی علم

(رابطه بنیادین بین علم و جامعه)

 

نویسنده: 

دومینیک وینک

 

مترجمین:

دکتر نادر رازقی (عضو هیات علمی دانشگاه مازندران)

دکتر معصومه محمودیان (پژوهشگر اجتماعی)

 

انتشارات: هامون نو

نوبت و سال چاپ: اول – تابستان ۱۴۰۱

قیمت: ۲۲۲ هزار تومان

۳۶۵ صفحه در قطع وزیری

 

کتاب ترجمه‌ای است از:

The Sociology of Scientific Work

The Fundamental Relationship between Science and Society

 

Dominique Vinck

 Full Professor of Science and Technology Studies, Institute of Social Sciences, University of Lausanne, Switzerland

 

مقدمه مترجمین: 

مباحث جامعه‌شناسی علم و معرفت به عنوان یک حوزه متأخر در دهه‌های اخیر به شکل وسیعی وارد مطالعات دانشگاهی و همچنین مراکز تحقیقاتی شده است. مطالعات نشان داده‌اند که علم، محصول بسترهای اجتماعی و روابط انسانی است که بر ماهیت، کیفیت و کمیت دانش علمی تولید شده تأثیر می‌گذارند و از آن تأثیر می‌پذیرند. بنابر‌این شناخت پویایی ارتباط ‌علم و جامعه و نظریه‌های مربوط به آن به طور بالقوه می‌تواند ‌موجب ایجاد درکی واقع‌بینانه، نگرشی باز و رویکردی فعال نسبت به علم و تولید علمی در بین کسانی شود که به کار علمی مشغولند.

کتاب حاضر ترجمه‌ای از کتاب «دومینیک وینک» پروفسور جامعه‌شناسی دانشگاه گرنوبل فرانسه و هم اکنون استاد مطالعات اجتماعی علم و فناوری در دانشگاه لوزان است که تحقیقات او بر جامعه‌شناسی علم و نوآوری؛ انسان‌شناسی دانش و کارهای اتنوگرافی در زمنیه نوآوری متمرکز شده است.

این کتاب درباره طیف گسترده ای از نظریه های مرتبط با علم و دانش و رابطه آنها با جامعه بحث کرده است. در کتاب حاضر خواهیم دید که چگونه جایگاه اجتماعی و هویت متمایز افرادی تحت عنوان دانشمند، مستقل از قدرتهای حاکم در درون دانشگاههای قرون وسطایی ایجاد و اندک اندک با تشکیل جلسات غیررسمی مستقل و برگزاری کلاسهای آموزش خصوصی، دانشگاه علمی از دل دانشگاههای قرون وسطایی زاده شد. فراز و فرود جایگاه علم و دانشمند از کسب تصدیق و مشروعیت برای علم پس از انقلاب انگلستان و موقعیت اجتماعی و اقتصادی ممتاز دانشمندان جوان آلمانی به خاطر دستاورهای عملی شان تا متلاشی شدن باور به پیشرفت مداوم بشر با تکیه بر توسعه علمی پس از جنگ جهانی اول و تجربه دوره ای از بیکاری علمی پس از جنگ، و از تلاش برای ایجاد جمهوری علم، مستقل از جاه طلبی های سیاسی تا ضرورت برنامه ریزی برای هدفمند و کاربردی کردن علم و تعریف برنامه های علمی بین المللی  مورد بررسی قرار گرفته است.

نویسنده ساز و کارهای اجتماعی مرتبط با علم‌ و ‌فناوری مانند نهادها، سازمانها، مبادلات بین محققان و ساخت دانش علمی، تخصص و نوآوری را نیز بررسی می‌کند. تحلیل نظریه مرتون در نهاد علم و برونو لاتور در ارتباط با ساخت شبکه‌های اجتماعی-فنی علم، رمزگشایی عملکرد بازارهای کار علمی، فرهنگ‌شناختی مرتبط با آزمایشگاه‌، همینطور مطالعه نقش تعاملات زبانی در علم در حال تولید، شیوه‌های انتشار علمی یا در تعاملات میان دانشمندان و غیرمتخصصان، همه موضوعاتی هستند که در کتاب مورد توجه قرار گرفته‌اند. 

بنابراین کتاب حاضر به عنوان یکی از منابع مهم و جامع در حوزه جامعه‌شناسی علم، قادر است به برخی از پرسش‌های مهم مربوط به علم و جامعه که از سوی محققان رشته‌های مختلف در حال گسترش است، پاسخ دهد. همچنین استفاده از این کتاب برای درس‌های جدیدی که در دوره‌های تکمیلی در رشته‌های علم و فناوری ارائه می‌شوند، مثل درس “علم، فناوری و جامعه” در دوره دکتری مدیریت سیاستگذاری علم و درس “جامعه‌شناسی علم” برای دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری جامعه‌شناسی توصیه می‌شود.

در پایــان از زحمات تمامی دوستان و همکارانی که در ترجمه ما را یاری رسانده‌اند سپاسگزاریم. بر خود وظیفه می‌دانیم از آقای دکتر محمود مرادی عباس‌آبادی عضو هیات علمی گروه زبان انگلیسی دانشگاه مازندران که در ویراستاری و پیراستن تمام متن از لغزش‌ها زحمت شایان توجهی را متحمل شدند و بدون هیچ توقع و ترشرویی همواره با روی باز کمک نمودند، صمیمانه سپاسگزاری کنیم. ضمنا از همراهی همدلانه انتشارات هامون نو در نشر کتاب متشکریم.

 

بخشی از مقدمه مولف:

 کتاب حاضر، راه‌های گوناگون مطالعه علم را توصیف می‌کند، اما تاریخ اندیشه‌ها نیست و همچنین کاری جامعه‌شناختی بر روی جامعه‌شناسی علم نمی‌باشد. برای مثال به رابطه بین تحلیل‌های جامعه‌شناختی و مشارکت اجتماعی نویسندگانِ چنین تحلیل‌هایی، تنها به صورت گذرا پرداخته خواهد شد۱. در نظر گرفتن جامعه‌شناسی علم به عنوان موضوع مطالعه جامعه‌شناختی۲ پروژه دیگری خواهد بود. برای مثال، این نوع تحلیل‌ها بر اساس اقتصاد سلامت در بریتانیای کبیر (اشمور و همکاران[۱]، ۱۹۸۹) نشان می‌دهد برنامه‌ریزی تحقیقی، مشارکت محققان در رسانه‌ها و توسعه ابزاریِ طراحی شده برای عمل و جایابی جوانان در نهادهای اجتماعی، چقدر جالب است.

رویکردهای جامعه‌شناسی علم به طور فزاینده‌ای متنوع شده‌اند. چراکه توسعه این رشته بر اساس گفتگوی مداوم با سایر رشته‌های علوم اجتماعی صورت گرفته است و فیلسوفان در طی قرن‌های گذشته درباره ماهیت این رشد و توسعه تأمل کرده‌اند. آنها سعی کرده‌اند با بررسی استدلال علمی و هنجارپذیری ذاتی علم، این مسیر را توضیح دهند. در سوی دیگر، مورخان نیز تحول اندیشه‌ها و ابزارها را دنبال کرده‌اند. اقتصاددانان نیز در جستجوی ارتباط بین علم و پویایی اقتصادی بوده‌اند.

 تحلیل‌های انجام شده توسط رشته‌های مختلف، با یکدیگر در رقابت بوده و تضاد دارند. همچنین نزاع علمی درون رشته‌های دانشگاهی هم وجود دارند: در فلسفه علم (عقل‌گرایی در برابر رئالیسم) در روان‌شناسی (نظریه‌های شناختی متفاوت) در اقتصاد (نظریه‌های نئوکلاسیک در برابر رویکرد تکامل‌گرا) و در تاریخ (تاریخ درونی اندیشه‌ها در برابر تاریخ اجتماعی علم). علاوه بر این، تحولات متعدد دیگری در جامعه‌شناسی علم در کار بوده که تنها با رجوع به فلسفه علم یا در مبادله با اقتصاد نوآوری، قابل درک است. همچنین هیچ اجماعی در مورد بهترین نقطه شروع در جامعه‌شناسی علم وجود ندارد. تنوع رویکردهای علمی، به رشته‌ها روح می‌بخشد و به غنی‌سازی تولیدات علمی کمک می‌کند. نویسندگان متعددی مقالات و آثاری را در این زمینه منتشر کرده‌اند و آن را “چرخش” نامیده‌اند: «چرخش اجتماعی، چرخش شناختی( فولر و همکاران[۲] ۱۹۸۹)، چرخش نشانه‌شناسی[۳] (لنوار[۴] ۱۹۹۴)،  چرخش به فناوری (ولگار[۵]  ۱۹۹۱) چرخش عملی (شاتزکی[۶] و همکاران ، ۲۰۰۰) یا چرخشی دیگر پس از چرخش اجتماعی (لاتور۱۹۹۶) یا انتقاد شدید پینچ[۷](۱۹۹۳) به فرمول “چرخش، چرخش و دوباره چرخش” ولگار. همچنین می‌توان با رجوع به تعداد رو به رشد کمیته‌هایی که بر اخلاق و مبارزه با تقلب علمی متمرکز هستند، در مورد “چرخش هنجاری”، صحبت کرد.

استفاده از ایده چرخش اغلب بلاغی است. هدف این است که یا در مورد رویکرد بازگشته به عقب (نظریه‌های عقل‌گرا یا شناخت‌گرا، تقلیل‌گرایی جامعه‌شناختی یا تنگنای باز‌اندیشی) صحبت کنیم و یا مردم را متقاعد کنیم تغییر عمده‌ای رخ داده است (چرخش نشانه‌شناسی، چرخش عملگرا و غیره). در دوره‌های مختلف جنبش‌های متفاوتی در حال ظهور بوده است. با این حال، مکاتبِ اصلی پشت ساختار این حوزه، هنوز فعال هستند و به بازنمایی‌های زیر از علم اشاره می‌کنند:

جامعه‌شناسی علم به طور کلی از مطالعه‌ای که درونش «جنبه اجتماعی» مفهوم مهمی است، به سمت رویکردهای دیگر در حال تغییر جهت است که در رویکردهای فوق، «علیّت اجتماعی» تحت ‌تأثیر تمرکز بر ماهیت مادی اشیاء قرار می‌گیرد. بنابراین، اکنون مفهوم علم به عنوان هستاری متمایز نگریسته می‌شود و به عنوان یک کل ناهمگن و منتشر‌یافته، مورد باز‌اندیشی قرار گرفته است. بنابراین، جامعه‌شناسی علم از جامعه‌شناسی دانشمندان به جامعه‌شناسی معرفت علمی[۹]، مطالعات اجتماعی علم و فناوری و به انسان‌شناسی علم و فناوری و جامعه تکامل یافته است.

 این موضع‌گیری‌های تحلیلی متفاوت ما را به سمت رویکردهای نسبتاً محلی در فعالیت علمی سوق می‌دهد. با این وجود، نگاه جهان‌شمول در رابطه بین علم و جامعه نادر است و جامعه‌شناسیِ علم کمتر این سؤال را در سطح کلان مطرح می‌کند. هرچند از جامعه‌شناسی درخواست می‌شود تا مقداری از پوزیتیویسم در تجزیه و تحلیل کار علمی جدا شود و به این منظور، افق جدیدی را ایجاد نماید تا بتواند معنای جدیدی به فعالیت‌ها ببخشد و ارزیابی فعالیت‌های فوق را امکان‌پذیر سازد.

[۱] Ashmore et al.

[۲] Fuller et al.

[۳] semiotic turn

[۴] Lenoir

[۵] Woolgar

[۶] Schatzki

[۷] Pinch

[۸] entities

[۹] sociology of scientific knowledge      

مفهوم  knowledge به معنای معرفت، تنها در ترجمه “جامعه‌شناسی معرفت علمی” و “جامعه‌شناسی معرفت”  ترجمه شده است و در بقیه موارد معادل دانش ترجمه شده است (مترجمین).