نقش انجمن های ادبی در گسترش جامعه مدنی
دکتر امید علیاحمدی
نویسنده و استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی
تغییر ساختارهای جوامع انسانی از تکیه به اجتماعات محلی و ساختارهای خانوادگی به ساختارهای پهندامنهتر و اتکای بیشتر انسانها به گروههای دومین به جای گروههای نخستین، اگرچه به گسترش دولت-ملتها و کارکردیتر شدن نهادهای اجتماعی انجامیده است، محدودیتهای بیشماری برای انسانها نیز به بار آورده است. نمونه این محدودیتها و تنگناها کاهش احساس صمیمیت، احساس درون گروه و بیشتر از همه احساس تنهایی نوع بشر است.
از بعد سیاسی، قدرت قاهره نهادهای جان-سخت نهادهای سیاسی که با پشتوانه قدرت نظامی و اقتصادی فراهم شده است، زمینهساز تسلط هرچه بیشتر ساختارها بر کنشگران شده است. طبیعی است که در این میان گفتگو و چانهزنی با عوامل قدرت بدون پیدایش و گسترش سازمانهای بینابینی ممکن نیست. جوامع مدرن و ساختارهای فوق برنامهریزی شده که به انسانها احساس بیقدرتی را القا میکنند جایی برای گفتگو و یا مذاکره انفرادی باز نمیگذارند.
بر این اساس بشر باید به دنبال راهکارهایی برای سازمانیابی مجدد برای رساندن منویات خویش به گوش گردانندگان دستگاههای عریض و طویل قدرت نهادین باشد. رسانههای گروهی در اشکال سنتی و مدرن خود راههایی بسیار مطمئن و موثر برای ایجاد جوامع چند-صدایی بودهاند. در جوامعی که رسانهها تحت نظارت عمیق و گسترده سازمانهای سیاسی است این راه نسبتا ساده بیثمر شده و ضرورت توجه به سازمانهای میاندار بیشتر میشود.
بهطور کلی سازمانهای غیرانتفاعی و انجمنهای گوناگون محیطزیستی، خانوادگی، مسایل اجتماعی و اعتیاد و غیره اگرچه راهحلهای اجتماعمدار برای حل مسایل فردی، گروهی، محیطی و پیوند زدن مجدد افراد به ساختارهای اجتماعی است و به حل بسیاری از مسایل جمعی و نهادین کمک کرده است. آن چنان که به عنوان نمونه تشکلهای زیستمحیطی با جمع کردن نیروهای انفرادی هم هدف امکان تاثیرگذاری بر برنامهها و عملکرد سازمانهای قدرتمند اقتصادی و صنعتی را فراهم میسازند و ضمن برطرف کردن منویات و خواستههای فردی، گروهی و اجتماعی به اصلاح روندهای کلان رابطه انسان و محیط یاری میرسانند.
یکی از عرصههای بسیار مهم فعالیت انجمنها، عرصه فرهنگ است. در این عرصه میتوان با گسترش فضای عمومی به بازتعریف و کارکردیتر کردن نهادهای فرهنگی مدد رساند. نمونهای که در این مقال میخواهیم بدان بپردازیم انجمنهای ادبی و کارکردهای آشکار و پنهانی است که به تبع ایجاد این انجمنها میتوان در عرصه فرهنگ و جامعه انتظار داشت.
قبل از پرداختن به نقش انجمنها در ادبیات، لازم است که به طور کلی اهمیت ادبیات را در فرهنگ یادآورد شویم. نهاد ادبی که بنا بر تعریف سازوکاری اجتماعا پذیرفته شده برای بر طرف کردن نیازی پایدار میتواند تلقی شود، عمدتا عهدهدار ایجاد وفاق در ارزشها، آمال و هنجارهای فرهنگی در هر فرهنگ است که با اتکا به زبان و عناصر مکتوم و مکانیزمهای ظاهر و پنهان آن با پیوند بر قرار کردن با دل و جان مردم و ایجاد روحیهای مشترک، زمینه را برای همشکلی نسبی و همرایی و همراهی آنها در مواجهه با مسایل قدیم و نوپدید انسان فراهم میسازد.
ادبیات مثل هر نهاد اجتماعی دیگر دارای ساختار و کارکرد است. عمدهترین عناصر در ساختار ادبی همان نقشهای ادبی (نویسندگان، خوانندگان، ناشران و فروشندگان کتاب)، قواعد و هنجارها (که در جای خود از پیچیدهترین هنجارهای فرهنگی است که نویسندگان و ناشران موفق بهتر از هر کس از آنها آگاهند)، روابط(مشتمل بر روابط نویسنده-خواننده، ناشر-نویسنده، ناشر-خواننده، ناشر-فروشنده و سایر انواع روابط) و تجهیزات شامل سرمایه، کتابخانه، کاغذ و مانند آن است. در ساختار عناصر یاد شده پیوندی نسبتا پایدار پیدا میکنند آنقدر که پیشبینی آینده برای هر یک از کنشگران به قدر کافی ممکن باشد، چنانکه اگر نویسندهای برآوردی از نیاز ادبی جامعه دارد این نیاز و پاسخگویی به آن تا هنگام انتشار و در دسترس قرار گرفتن آن کمترین میزان تغییر را بپذیرد نه آنکه سامان ادبی و اجتماعی آن چنان دچار تحول شود که با پیشبینیهای نویسنده و ناشر و سایر ارکان و نقشها فاصله بسیار پیدا کند.
کارکردهای نهاد ادبیات را میتوان به شکل معکوس از پایداری فرهنگی جوامع صاحب ادبیات به خوبی دریافت. جامعهای که به قدر کافی تولید و مصرف ادبی دارد، از حداقل وفاق فرهنگی و پایداری آن برخوردار خواهد بود. فهم این که ادبیات چگونه میتواند در وفاق فرهنگی موثر افتد چندان دشوار نیست هنگامی که به ذهن آوریم که ملتی که زبان، فهم، آمال و راهبردهای مشترک برای مسایل روزمره خود دارد از حداقل پیوستگی و انسجام فرهنگی برخوردار خواهد بود. از این روست که در این نوشته کوتاه ضمن یادآوری تجربه تاریخی در ایران در حوزه تشکیل انجمنهای ادبی به ذکر برخی کارکردهای مهم انجمنهای ادبی خواهیم پرداخت که با کارکردهای کلی گسترش فضای عمومی و جامعه مدنی همخوانی بسیار تواند داشت.
انجمنهای ادبی در ایران
انجمنهای ادبی در ایران از آغاز حکومت طاهریان تا زمان مشروطه مهمترین انجمنهای ادبی در تاریخ ایران به شمار میآیند. محفلهای ادبی در دربار شاهان محل گردآمدن شاعران و صاحبان ذوق بود. با هجوم مغولان و تیموریان، شعر فارسی، جایگاه درباری خود را از دست داد. پس از آن عمدتا قهوهخانهها با گسترش نقالی و شاعری و داستانسرایی نقش موثری در ادبیات ایران ایفا نمودند. با آغاز دوره بیداری و نهضت مشروطیت که شاعران از شعر به عنوان بزرگترین ابزار آگاهیبخش تودههای مردمی بهره میبرد. انجمنهای ادبی چندی برای گسترش فرهنگ و ادب غیر درباری در ایران پا گرفت و ثمرات شیرینی در راه پیشبرد ادبیات مردمی به بار آورد(رستمی و فلاح، ۸۳).
قدیمیترین، انجمن ادبی ایران در دوره معاصر،«انجمن ادبی ایران» است. نخستین جلسات این انجمن در دارالفنون در سال ۱۲۸۷برگزار شد. شیخالرئیس افسر، ملکالشعرای بهار، فروزانفر، سعید نفیسی، عبدالرحمن پارسا، عباس فرات، مرتضی میرزا قهرمان، ایرج میرزا، عبدالحسین تیمورتاش، میرسیدحسین امینالشریعه ودیگران مهمترین اعضای آن بودند (ر. ج ایرج افشار). نشستهای این انجمن که اکنون بیش از یکصد و بیست سال از پیدایش آن میگذرد، نخست در تالار آئینه و پس از آن در دارالفنون و از ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۹ در منزل شاهزاده محمدهاشم میرزا افسر(شاعر و نماینده مجلس شورای ملی از سبزوار) برگزار شد. مهمترین فعالیت این انجمن جمعآوری دیوانهای اشعار گذشتگان ایران بود. این انجمن در دوره رضاشاه با برنامه «سازمان پرورش افکار» به فعالیت خود ادامه داد. در این دوره با خاموش شدن کانونها و انجمنهای آزاد، به شکل رسمی در مدارس متوسطه و دانشگاهها انجمنهای ادبی پدیدار شدند که انجمن ادبی ایران یا همان «انجمن دانشکده» نخستین، قدیمیترین و پرجمعیتترین آن انجمنها بود.
ایرج افشار در گروهبندی انجمنهای ادبی تاریخ ایران به دستهبندی زیر رسیده است:
-انجمنهای ادبی و کانونهای نویسندگان در شهرها،
-انجمنهای ادبی مدارس و دانشکدهها،
-اتحادیهها و جامعهها، کانونهای مختلف که گاهی انجمنهایی پدید میآوردند،
-حوزههای هنری و فرهنگی احزاب و نظایر آنها،
-انجمنهای فرهنگی یا دوستی ایران و ممالک دیگر،
-باشگاههای اجتماعی و فرهنگی،
-حوزههای علمی و مدارس قدیمه
و خانقاههای صوفیه (ص ۳۷۶ تا ۳۸۴).
تعداد کل انجمنهای ادبی موجود و رسمیت یافته سراسر کشور تا تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۹۹بر طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۸۳۷ مورد است. این انجمنها مشتمل بر انجمنهایی هستند که به صورت رسمی مجوز گرفته و ثبت شدهاند. توزیع استانی این انجمن ها به شکل نمودار زیر است:
جریانشناسی ادبی و انجمنها
اگرچه در این نوشته قصد آن نیست که چگونگی پیدایش جریانهای عمده ادبی از آن جمله پیدایش سبکها و ژانر ها و از آن مهمتر چگونگی پیدایش مهمترین آثار جریانساز تاریخ ادبی ملتها و شاعران و نویسندگان موفق و ماندگار را به صورت تئوریک توضیح دهد اما با توجه به آن که توضیح سوال اصلی این نوشته مبنی بر چگونگی اثرگذاری انجمنهای ادبی بر گسترش جامعه مدنی بی ارتباط با پیدایش انجمنهای ادبی نیست. از جمله عوامل موثر بر جریانهای ادبی در کشورهای مختلف، دستکاریهای سیستماتیک توسط دولتهای ایدئولوژیک است:
یکی از عواملی که میتواند به افرینش آثار هنری مشابه بیانجامد، پیشنهادها و انگارههایی است که هنرمندان، چه شاعر و داستاننویس و چه نقاش و مجسمهساز، تحت تاثیر آن دیدگاهها به تولید آثار هنری میپردازند. این موضوع به وِیژه در خصوص پیروان خاص مکاتب هنری و ادبی نمود آشکارتری دارد. مولفههایی که معمولا در بیانیههای ادبی، هنری مطرح میشوند به دلیل القای هنجارها و معیارهای شرکت، قدرت ایجاد یکسانی و شباهت را در محتوا و فرم اثر هنری دارند. حال به عنوان مثال اگر این هنجارها از زیرساختی ایدئولوژیک برآمده باشند ما با آثار هنری ایدئولوژیک روبرو هستیم. به عنوان مثال تجربه ناموفق ادبیات و هنر سفارشی را که در حمایت یک طبقه خاص اجتماعی شکل گرفته است در قالب رئالیسم سوسیالیستی میتوان مورد بررسی قرار داد( پویان و صافیاصفهانی،۱۳۹۰).
تئودور آدورنو از صاحبنظران عرصه تئوریهای فرهنگی در این خصوص نوشته است: اثر هنری هم از روح سوبژکتیو آفریننده مایه میگیرد و هم از روح آبژکتیو جهان و هنر نمیتواند فقط از ایده افلاطونی جان هنرمند آغاز شود و یا مایه گیرد (احمدی، ۱۳۸۳: ۲۱۹-۲۲۰).
آنچه در این خصوص اهمیت دارد این است که دانسته شود آثار ادبی زاده خلاقیت و نبوغ ذاتی و یا تصادفی یک هنر مند نیست. در این راه آنچنانکه اسکارپیت در کتاب جامعهشناسی ادبیات اشاره کرده است، نویسنده موفق در مرکز شبکهای قرار گرفته است که در آن بیشترین و بهروزترین اطلاعات و خواستهها و تمنیات مردم بهروز میشود و هنرمند به دلیل قرار گرفتن در این موقعیت استثنایی، از موقعیتی بینظیر برای آفرینش یا دقیقتر گفته شود متبلورسازی آن جریانهای اصیل و واقعی جامعه و فرهنگ برخوردار است (ر. ج. اسکارپیت. جامعهشناسی در ادبیات).
در این راه انجمنهای ادبی به دلایلی که اشاره خواهد شد نقشی بیبدیل در متبلورسازی ایدهها و انتقال آن به نویسندگان خلاق خواهند داشت. این نقش را میتوان در انتقال خواست و معناشناسی خوانندگان و نقادان ادبی به نویسندگان، انتقال خواست بازار از سوی ناشران و فروشندگان به نویسندگان، انتقال نقدهای ادبی از مناظر گوناگون به نویسندگان برای تغییر و بازتعریف دیدگاهها مطابق جریانهای فکری موجود در جامعه، تلطیف کردن فضای سیاسی-فرهنگی برای ایجاد زمینه گفتگو بین طرفهای گوناگون، برقرار سازی فضای چندصدایی در جریانهای عمده گفتمانی فرهنگ و مانند آن دانست.
بنابر این زمینهسازی برای ایجاد، تداوم، تحکیم، تقویت و ساختمندی انجمنهای ادبی میتواند به رشد فضای فرهنگی و گسترش جامعه مدنی مدد رساند.
برای تشریح کارکردهای مهم انجمنهای ادبی میتوان با گرفتن بصیرت، کارکردهای آشکار و پنهان انجمنهای علمی را که توسط غلامرضا ذاکرصالحی بیان شده است را به کار گرفت و مهمترین کارکردهای آشکار و پنهان انجمنهای ادبی را به صورت زیر بیان نمود:
کارکردهای آشکار
الف. برقراری ارتباط بین عناصر و نقشهای گوناگون در ساختار ادبی کشور
ب. نزدیکسازی فهم خواننندگان، ناقدین ادبی، ناشران و فروشندگان با نویسندگان ادبی،
پ. زمینهسازی برای تولید آثار ادبی موفقتر،
ت. نقد سیستماتیک و علمی آثار ادبی و کمک به نویسندگان برای تصحیح و رشد در تولید ادبی،
ث. ایجاد امکان تبدیل نویسندگی به حرفهای توانمند برای ارتزاق نویسندگان،
ج. انتقال دیدگاههای مردم از طریق نویسندگان به عوامل قدرت و تصمیمگیرندگان اصلی در حاکمیت برای تعدیل تصمیمات،
چ. تصریح و تبلور سریعتر گفتمانها، سبکها و شناخت هر چه سریعتر جریانات مهم ادبی،
ح. ایجاد زمینه گفتگو بین عوامل مختلف بر سر موضوعات مهم فرهنگی که بالقوه میتواند باعث جدایی گروههای مختلف مردم شود.
کارکردهای ینهان
الف. هویتبخشی به نیروهای هنری و متفکر جامعه ادبی و جلوگیری از انزوای آنها،
ب. نهادینهسازی مشارکتهای فرهنگی و هنری مردم،
پ. تسریع فرایند جذب هنر در فرهنگ، ارتقای فرهنگ عامه به فرهنگ متعالی و جلوگیری از سطحی شدن فرهنگ،
ت. نهادینهکردن هنر و تفکر هنری درجامعه ازطریق تلاش هنری خود-انگیخته
ث. تعمیق گفتگو و نقد و ایجاد مفاهمه در جامعه،
ج. کمک به روندهای فرهنگ پذیری از طریق فعالیتهای ادبی،
چ. کمک به ارتقای منزلت هنرمندان و ادبا در جامعه،
ح. جلب حمایت ملی از ادبیات بومی،
خ. رواج و تقویت ادبیات کتبی در برابر ادبیات شفاهی و تصویری و
د. جلب مشارکتهای مردمی برای زمینهسازی گسترش فضای مدنی و ایجاد جامعه مدنی.
بر اساس آن چه گفته شد با توجه به ضرورت تقویت وفاق فرهنگی در شرایط دشوار کنونی که منابع فرهنگ پذیری متشتت و گونهگونی پیامهای فرهنگی صرفنظر از صحت و سقم آنان منجر به تولید انسانهای ناهمخوان شده و ضرورت روندهای فرهنگی وفاق آفرین احساس میشود و نیز در زمانهای که دایما ضرورت توسعه جامعه مدنی احساس میشود، توجه به ظرفیتهای ادبیات و انجمن های ادبی در این زمینه ضرورت و امکانی غیر قابل چشمپوشی است.
منابع
احمدی، بابک(۱۳۸۳). حقیقت و زیبایی، درسهای فلسفه هنر. چاپ هشتم تهران: نشر مرکز
افشار، ایرج(۱۳۱۳).انجمنهای ادبی ایران. مجله آینده، سال دوازدهم . صص ۳۷۶-۳۸۴
پایگاه خبری نمانامه (بی تا). انجمن ادبی ایران. در ادرس: HTTP//NAMANAMEH.IR
پویان، مجید و مائده حامیاصفهانی (۱۳۹۰). بررسی کارکرد ادبیات و هنر در جامعهشناسی طبقات اجتماعی. هفتمین همایش انجمن ترویج و زبان و ادب فارسی
ذاکر صالحی، غلامرضا(۱۳۷۹). بررسی کارکردهای آشکار و پنهان انجمنهای علمی و پژوهشی. مجله رهیافت. شماره بیست و سوم
رستمی، زهرا و مرتضی فلاح(۱۳۹۳). نقش انجمن های ادبی موثر دوره پهلوی اول در روندشعر معاصر. مجله شعر پژوهی(بوستان ادبی). دانشگاه شیراز. سال ششم، شماره چهارم. پیاپی ۲۲.صص۸۱تا۱۰۶
این مقاله به عنوان یکی از مطالب در جدیدترین شماره سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون (شماره ۴ – سال ۱۴۰۰) تدوین شده است. چهارمین شماره ارغنون هامون با مشارکت انجمن جامعه شناسی ایران- گروه جامعه شناسی صلح و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات – دفتر استان بوشهر منتشر شده است. جهت خرید سالنامه ارغنون هامون- شماره ۴ می توانید به فیدیبو به آدرس (لینک) رجوع نمایید.