- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

تن‌آسایی و ساده‌گزینی؛ ما را به سوی فضای مجازی سوق داده است | گفتگو با دکتر خانیکی

تن‌آسایی و ساده‌گزینی؛ ما را به سوی فضای مجازی سوق داده است

 

 

گفتگوی اختصاصی «هامون» با  دکتر هادی خانیکی؛ 

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رییس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات

 

 

 

هامون: همانطورکه مستحضرید با نگاهی به روند تاریخی از اوایل انقلاب به بعد، می بینیم که اوایل انقلاب کتابها با تیراژ بالا و حجم مطالعه بالاتر صورت میگرفته است ولی هرچه که به جلوتر میآییم میزان تیراژ کتاب و میزان سرانه مطالعه اندک و اندکتر شده است و سیر نزولی شدیدی به وقوع پیوسته است. روند تاریخی کتاب و مطالعه را چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر خانیکی: شما در سوال‌تان این روایت را داشتید و درست هم هست که سیر کتابخوانی (اگر که نگوییم سیر مطالعه) حداقل به گواهی آمار کمی، سیر رو به کاهشی بوده است. به عبارت دیگر، امروزه هم از میزان شمارگان چاپ کتاب به میزان سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ دیگر خبری نیست، و هم از ابعاد تاثیرگذاری جدی کتاب‌هایی که جامعه را به گونه‌ای خاص تحت تاثیر قرار داده شده است، دیگر چیزی نمی‌بینیم. البته می‌شود گفت که در همین تیراژ اندک کتاب، کتاب‌هایی وجود دارند که زیاد خوانده می‌شوند و به چاپ‌های مجدد می‌رسند. اما این کتاب‌هایی که از تیراژ بالایی برخوردار هستند الزاما کتابهای تاثیرگذاری در حوزه اندیشه و کنش موثر نیستند. در واقع، این دسته کتاب‌هایی هستند با جنبه های عامه پسند  یا روانشناسی عامه پسند یا مدیریت عامه پسند یا حتی فرهنگ عامه پسند؛ کتاب‌هایی که گمان می رود از طریق آموختن رمز و رازهای کسب و کار یا موفقیت یا متوسل شدن به منابع غیرمادی یکی از مشکلات موجود در جامعه را خیلی زود و سریع و کم هزینه درمان بکنند. همه این شاخص ها و آمارها و بیشتر از اینها به نظرم نشان‌دهنده وضعیت آسیب پذیری در حوزه کتابخوانی و مطالعه هست. در مورد علل و عوامل آنها باید به تفصیل بیشتری سخن گفت.حداقل باید پذیرفت که کتابخوانی و کتاب و مطالعه در جامعه ما، دستخوش تغییر شده اگر که نگوییم که به وضعیت مخاطره آمیزی رسیده است. اما باید حداقل بگوییم که با ملاک ها و الگوهای پیشینی قابل تحلیل نیست و به عبارت دیگر با ملاکهای پیشینی وضعیت کتاب و کتابخوانی در جامعه ما خوب نیست.

 

 

هامون: ملاک های پیشینی به چه معنا هست؟

دکتر خانیکی: منظور من این هست که معیارهای مصرف کالاهای فرهنگی تغییر پیدا کرده است. مثلا رسانه های جدید و شبکه های مجازی و اساسا رسانه ای شدن جامعه متغیرهایی هستند که باید آنها را پذیرفت. حال می توان چنین ادعایی را طرح کرد که کتاب، به صورت کپی سخت و یا بصورت کاغذی، چندان خیلی مورد توجه و قابل استفاده نیست اما در شکل مجازی و به صورت فایل های مختلف، کتاب مورد استفاده قرار می گیرد. به زعم من جامعه، در قیاس با گذشته، جامعه ای متنوع و متکثری شده و به همین دلیل، به مانند گذشته نمی شود سلیقه‌های واحد را رصد کرد. به بیانی دیگر، این ذائقه ها و سلیقه ها خیلی پخش و پراکنده شده اند. فرض کنید در دورانی نوعی گرایش سیاسی در نوع مطالعه تاثیرگذار می‌شود و کسانی از نویسندگان یا کتابها یا موضوعاتی استقبال می کنند که مورد توجه دستگاه های رسمی هم نیست. در یک دورانی آثاری مثلا از مرحوم دکتر شریعتی فروش حداکثری پیدا می کند. اینها جزو شاخص هایی هست که در گذشته علائم مطالعه و کتاب و کتابخوانی را نشان می دادند. الان این علائم به تنهایی گویا نیستند اما در عین حال گفتم که ملاکهای مشترکی را می شود برای نقد و بررسی وضعیت جامعه انتخاب کرد. به عنوان مثال، کتابهایی با عنوان کتابهای اندیشورانه یا کتابهای دانشورانه وجود دارد که چه در سطح تالیف و چه در سطح ترجمه، حاوی یک اندیشه نو یا دربردارنده یک موضوع بحث برانگیز در جامعه بودند. این کتابها را در دهه ۵۰ انتشاراتی مانند خوارزمی منتشر می کرد. کتابهای فرانتس فانون و آلبر کامو از این دست بودند. کتابهایی که به وضعیت جامعه درحال گذار و یا وضعیت اندیشه معطوف بودند. اگر نگاهی به این کتابها بیندازیم، درمی یابیم که تیراژ این کتابها در چاپ اول از حدود ۲۰۰۰ تا کمتر نیست و در فاصله های نزدیکی هم به چاپهای بعدی می رسد. ولی امروزه تیراژ این جنس کتابها یا نویسندگان یا مترجمان، به زیر ۵۰۰ نسخه می‌رسد. خب چه اتفاقی افتاده است؟ چرا هرچه میزان جمعیت دانشگاه افزایش یافته است تیراژ کمتر شده است؟ می توانیم بگوییم که خب! وقتی این جور کتابها در جامعه کمتر دیده می شود و کمتر خوانده می شود، معلوم می شود در عین تنوعی که وجود دارد – که به زعم من تنوعی مطلوب هم هست – بعضی از آثار جدی در این سطح و در قیاس با گذشته، به همان سبک خوانده یا دیده نمی شوند که به نظر من علامت آسیب هست. اما بخشهای دیگری که بیان کردم را می‌توان با تفاوتهای نسلی یا تفاوتهای زمانی یا تفاوتهای فرهنگی و تنوعهایی که در این زمینه هست، به رسمیت شناخت و این نکته را پذیرفت که دیگر مانند گذشته، نمی توانیم یک اثر مسلط و یا یک گفتمان مسلط یا یک موضوع مسلط نداریم، به گونه ای با تنوع و چندپارگی مواجه شدیم.

 

 

هامون: در سیر تاریخی که ما بعد از انقلاب شاهد آن هستیم و نمونه آن جنبش اصلاحات است، به مباحثی مانند آزادی، جامعه مدنی یا دموکراسی یا مباحثی که با گفتمان روشنفکری پرداخته میشود و می بینیم که با ظهور این گفتمان تازه، سرانه مطالعه بالا می رود و چاپ کتاب هم به نسبت آن بالاتر می رود. اما بعد از اصلاحات با چیزی مواجه می شویم که عوامانه هست و با جریانهای روشنفکری و اشکال نوشتاری و مکتوب فاصله می گیرد. وضعیتی که در دهه ۸۰، برای میزان مطالعه و تیراژ به وجود می آید، چه نسبتی با گفتمان سیاسی دارد؟

دکتر خانیکی: به نظرم کاملا مربوط هست. جامعه حساس و دغدغه‌مند نمی تواند بی تفاوت باشد. اما جامعه‌ای که همه چیز برایش علی السویه است، برای چی به دنبال مطالعه برود؟ مگر اینکه یک نفع خاصی در پشت آن مطالعه باشد. مثلا آن نفع خاص می تواند این باشد که دنبال تخصص خاص و یا ویژه ای می گردد و یا در پی بالابردن مهارتی هست و یا برای شرکت در آزمونی در پی کتاب درسی هست. پس باید دنبال خودآموزهایی باشد. این خودآموزها می‌تواند از آشپزی تا کامپیوتر و آیین نامه رانندگی متغیر باشد. هرکدام از اینها فرد را وادار به مطالعه می کند. کافی هست که شما به راسته های کتابفروشی جلوی دانشگاه تهران یا راسته کریمخان سری بزنید. نگاه کنید متقاضیان کتاب بیشتر دنبال چه کتابهایی هستند. کتابهای این عده، عمدتاً کتابهایی را در برمی گیرد که به درد آزمون یا کار خاصی می خورد. یا کتابهایی که بیشتر جنبه سرگرمی و گرایش به فرهنگ عامه و زرد داشته باشند. ولی جامعه ای که حساسیت سیاسی بالایی دارد؛ جامعه ای هست که در آن گفتگو، نقد، پرسشگری، رقابت، مشارکت و … هست. براساس همین موارد مذکور، مطالعه ای شکل می گیرد که افراد دیده می شوند، روشنفکران دیده و شنیده می شوند. اساساً ارجاعی که به روشنفکران و اصلاحگران داده می شود. ارجاعی هست که بر آن اساس، موضوع یا کتابی برجسته شده یا دیده و خوانده می شود. اما وقتی که جامعه، جامعه ای نظاره گر هست، در این جامعه نظاره گر بعضی از مباحث دیده نمی شود چون نسبت  به آن دغدغه ای وجود ندارد و یا حتی دغدغه در جایی دیگر وجود دارد؛ مانند این روزهای بعد از انتخابات آمریکا. شاید این مساله را شنیده باشد که ۱۱ جلد کتاب درباره ترامپ به فارسی ترجمه شده است!! این یازده جلد کتاب کجا دیده شد و کجا خوانده شد؟! ببینید این کتابها اساسا در فضای سیاسی و جدی جامعه وارد نشد و بیشتر در همان فضاهایی رفت که مثلا کتابهایی درباره چگونه پولدار شدن و یا چگونه تغییر فضای کسب و کار و … دسته بندی می شوند. مثلا اثرهای انتخاب ترامپ که یکی از بحثهای مهم این روزها بوده، اثرهایی که به فارسی ترجمه شد، بیشتر در حاشیه بازار کتاب قرار می گیرد.

دکتر خانیکی: من از این پدیده دو قطبی، با عنوان سست کوشی یاد می کنم. این عارضه را چه در مورد مطالعه و چه در کنش دیگری می شود دو قطب در نظر گرفت. در فضای مجازی هر کسی گمان می کند که کار بزرگی می کند. اما اگر امکان تحول هر کدام از این دنیاها به دیگری را در نظر بگیریم، در آن صورت، فضای مجازی هم جز مطالبه قرار می گیرد و هم کنش. یعنی زمانی که فرد از فضای مجازی به فضای واقعی می رود و از فضای واقعی به فضای مجازی می رود؛ فضای مجازی او را از فضای واقعی بی نیاز نمی کند یا فضای واقعی معیارها، ارزش ها و هنجارهای خود را بر فضای مجازی تحمیل نمی‌کند. حساس شدن یک گام مهم در مطالعه کردن و بالا رفتن مصرف فرهنگی و حتی تولید فرهنگ هست. در مورد چه چیزی می خواهیم حساس شویم. در مورد چه چیزی می خواهیم بیندیشیم.  بخشی از این در فضای مجازی شکل می گیرد. آیا من مانند گذشته باید به تک تک کتابفروشی ها و نویسندگان مراجعه کنم یا اینکه در یک گروه مجازی، شبکه یا سایت هم ببینم. اما از آنجا که می بینم به همان جا اکتفا می کنم؟ یعنی مطالعه پدیده ای می شود مانند تغذیه سریع مانند فست فود؟ به نظر من نه فضای مجازی و نه فضای واقعی ما را در مطالعه بی نیاز می کند. پیش از فضای مجازی و فضای واقعی، عاملی به اسم انسان وجود دارد. این انسان چه می کند؟ این انسان می تواند منابع کتابها را جمع کند و به نوعی ارضا کاذب از دیدن نام کتاب و نویسنده برسد و می تواند در درون با خواندن کتابها عمیق شود. ما شاهد این وضعیت در فضای واقعی و مجازی هر دو بوده ایم.

 

 هامون: جریانی از روشنفکران در ایران، متأثر از هایدگر و نظریه وی در مورد تکنولوژی، استفاده از تکنولوژی را  سطحی می بیند. حتی اساتیدی هستند که از موبایل هم استفاده نمی کنند. اینقدر نگاه منفی در مورد تکنولوژی به طور خاص فضای مجازی دارند. آیا می توان یک راه میانه بین فضای واقعی و مجازی پیدا کرد؟

دکتر خانیکی: دنیای امروز دنیای راه میانه هست. به این دلیل که پدیده ای به اسم شبکه ها، چه در سطح مجازی و چه در سطح اجتماعی، شکل گرفته است، توانسته اند ارتباطات یک سویه و عمودی را به ارتباطات چند سویه و افقی تبدیل کنند. به این دلیل هست که شما کسانی را می‌ببینید که در حین حضور موثر در دنیای مجازی، حضور موثری نیز در فضای واقعی دارند. همانطور که گفتید موبایل در دست نمی گیرند و قایل به این نیستند که فضای مجازی جای فضای واقعی را می گیرد. بخاطر اینکه فضای واقعی عاطفه و حس دارد. رابطه ی چهره به چهره دارد. کسی که نویسنده است، شاگردی می کند، بحث و گفت و گو می کند، خوشحالی و بدحالی طرف مقابل را می بیند با کسانی که همه ی این موارد را به شکل فست فودی و بسته بندی شده ببیند، فرق می کند. اما با تعریف فردی این قضایا را حل نکنیم. این نیست که هر کس وارد فضای مجازی نمی شود، اهل مطالعه هست. یا بسیار عمیق هست. هر کدام از این موارد شرط لازم هست اما شرط کافی چیز دیگری است.

 

هامون: در برخی کشورهای شرقی، به  طور خاص ایران، بیشتر فرهنگ شفاهی و شنیداری مطرح هست. فرهنگ شنیداری و شفاهی ما که صبغهای دینی نیز دارد، به نظر شما در بحث کتاب و مکتوب کردن اندیشه ها تاثیرگذار هست؟

دکتر خانیکی: بله. فرهنگ شفاهی با فرهنگ مجازی دارای اشتراک بسیاری است و چون گذار از فرهنگ نوشتاری و فرهنگ مکتوب سخت است، به این دلیل نادیده گرفتن ضرورت های توقف در فرهنگ مکتوب گاه به غفلت سپرده می شود. چون مطالعه کردن، سخت و از لحاظ مادی و معنوی پرهزینه هست به این دلیل تن آسایی و ساده گزینی از سویی و دشواری و سختی زندگی در جامعه مکتوب، ما را به سمت فضای مجازی سوق می دهد. متاسفانه محدودیت هایی که در این زمینه وجود دارد، مانند محدودیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. هنگامی که زندگی برای کسی که به مفهوم درست کلمه اهل کتاب هست، تلخ می‌شود، او، بسیار زود از جامعه شفاهی به جامعه مجازی پرتاب می شود. ولی باید این واقعیت را بپذیریم که هیچ جامعه ای نمی تواند خوداندیش و متامل شود، مگر اینکه در فرهنگ مکتوب  خود رشد کند. به خصوص در نظر بگیرید که ما جامعه ای هستیم که دارای سابقه درخشان تمدن در فرهنگ اسلامی و ایرانی به صورت مکتوب هستیم. این جمله حسن پیکر به عنوان یک مورخ و فرهنگ شناس جمله مهمی بود. گفته بود علت اینکه ایرانی ها زمانی که مسلمان شدند، زبان آنها نیز ماند این در ویژگی زبان فارسی در قیاس با آثار جامعه مصر باید دید. شما آثار مکتوب ما را نگاه کنید، از من اگر بپرسید، من به عنوان یک نقد امروز نیز می توانم بگویم چقدر ما با آن چیزی که به عنوان آثار مرجع در ادبیات، تاریخ ما وجود دارد، آشنا هستیم؟ چون نخوانده ایم یک ضعف برای ما هست و هیچ کسی نیز از نظرمن در دنیای مدرن بی نیاز از این نیست که این آثار را بخواند. چه آثار اسلامی و چه ایرانی. فضای مجازی وی را بی نیاز نمی کند.

 

هامون: نقشی که صدا و سیما در مساله کتاب و کتابخوانی چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر خانیکی: ببینید قطعا رسانه ها در ترغیب به مطالعه و ترویج کتابخوانی موثر هستند، اما نباید در ارزیابی نقش آنها دچار اشتباه بشویم. مهمترین اثری که رسانه ها می توانند داشته باشند این هست که بتوانند به ایجاد نوعی توازن بین پاره های مختلف فرهنگی کمک کنند. بخشی از این فرهنگ رسانه هست. بنابراین کار رسانه؛ حساس‌کردن، بالابردن دسترسی و ساده کردن فهم هست. در برابر آن، باید این حرکت رسانه ها که به چه بیاندیشند و باید به چگونه بیاندیشند را اضافه کنیم. ترویج سرگرمی که در جای خودش ممکن هم هست مفید باشد به بهای حساسیت زدایی و تضعیف فرهنگ نقد و گفتگو انجام گرفته است.

 

هامون: فرهنگ پذیری و جامعه پذیری نسل جدید از کانال رسانه ها و صداوسیما بسیار بیشتر هست. این سطحی نگری و مطالعه نکردن را هم در نسل های جدید بیشتر می شود دید. تحلیل شما چه هست؟

دکتر خانیکی: رسانه جای فقدان ویا ضعف نهادهای مدنی، نهادهای صنفی، نهادهای اجتماعی و سیاسی را گرفته در نتیجه در هر جایی که نهادهای اجتماعی و مدنیت در جامعه ضعیف تر هست تاثیر رسانه ها بیشتر شده و باز هم می شود گفت که آن مخاطبان و شهروندانی که کمتر حضور فعال در جامعه مدنی (یا به تعبیری در عرصه عمومی) دارند، جایشان را به رسانه ها منتقل کرده اند.

 

هامون: به این معنا که مطالعه را بیشتر به یک فرم و صورت مبدل کرده اند و به گونه ای تبدیل به مدگرایی شده و مطالعه به وجهی عمیق و جدی برای نسل جدید در پی ندارد.

دکتر خانیکی: دقیقا.

 

این گفتگو به عنوان یکی از مطالب در جدیدترین شماره سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون (شماره ۴ – سال ۱۴۰۰) تدوین شده است. چهارمین شماره ارغنون هامون با مشارکت انجمن جامعه شناسی ایران- گروه جامعه شناسی صلح و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات – دفتر استان بوشهر منتشر شده است. جهت خرید سالنامه ارغنون هامون- شماره ۴ می توانید به فیدیبو به آدرس (لینک) رجوع نمایید.