- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

مدنی اندیشیدن به جای محفلی اندیشیدن | در گفتگو با دکتر ناصر فکوهی

مدنی اندیشیدن به جای محفلی اندیشیدن

 

 

گفتگوی اختصاصی هامون با

دکتر ناصر فکوهی؛ جامعهشناس، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ

 

 

 

هامون: به نظر شما در شرایط کنونی مهمترین مسایلی که کنشگران و سازمانهای غیردولتی در ایران با آن مواجه  هستند، کدامند؟

دکترفکوهی: مهمترین مساله وجود سدّ بزرگ مجوزهای بی پایانی است که باید برای هر کاری از دولت درخواست کرد و گزینشهایی که نه تنها کاهش نیافته بلکه در بسیاری موارد تشدید شده اند. تشکیل سازمانهای غیرانتفاعی و غیردولتی یک حق اساسی است که نباید نیاز به چنین تعددی از موانع  و چنین سطحی از نظارت، کنترل و وسواس دولت باشد. بنابراین در قدم اول؛ سد مهم وجود هفت خوان رستمی است که بر سر تاسیس سازمانها، انجمنها، موسسات مردمی و غیرانتفاعی وجود دارد. در دومین سطح؛ وجود چنین سطحی از حساسیت در مورد فعالیتهای این سازمانها؛ نگریستن به آنها به مثابه دشمن داخلی است. نگاه مشکوک به هر آنچه غیردولتی و مستقل است، خبر از نوعی پارانویای درونی شده در نظام دولتی می دهد که بیش از آنکه برای سازمانهای مدنی خطرناک باشد، برای خود دولت خطرناک است زیرا آن را شکننده می کند و نبود اعتماد را از درون و برون کشور نسبت به آن افزایش می دهد. البته موانع را من صرفا در سطح دولت نمی دانم، در سومین عامل؛ بی عملی و بی کفایتی و محافظه کاری و سودطلبی بسیاری از نخبگان را که لزوما دولتی نیستند را نیز عامل مهمی در این موقعیت رکودی به حساب می آورم، برای مثال نگاه کنیم به وضعیتی که  ناشران حاضر نمی شوند مسئولیت از میان برداشته شدن  سانسور را  بپذیرند و ضمانت هایی می خواهند که این کار برایشان هیچ هزینه ای نداشته باشد. اینها گویای عقب ماندگی جامعه روشنفکری و نخبه ما است که طبعا نتیجه اش ضربه خوردن جامعه مدنی و سازمانهای اش است.

 

 

هامون: بنظر شما میزان نفوذ و گستره پایگاه اجتماعی، سازمانهای غیردولتی در جامعه ایرانی چه مقدار می باشد و به عبارت دیگر سازمانهای غیردولتی آیا گروه های اجتماعی را نمایندگی می کنند؟ اگر جواب منفی است دلایل آنرا بیان کنید؟

دکترفکوهی: میزان نمایندگی سازمانهای غیردولتی پایین است و برای این موضوع دو دلیل اصلی وجود دارد: نخست  مقاومت دولت در به رسمیت شناختن و کمک به این سازمانها و مانع تراشی های پی در پی برای ارائه مجوز به تاسیس سازمانهای جدید و هزینه دارکردن مشارکت در این سازمانها و دست کم به رسمیت نشناختن فعالیت در این سازمانها به مثابه فعالیتی موثر در سیر علمی افراد به خصوص در دانشگاه که انگیزه های مشارکت را به شدت کاهش می دهد؛ و از طرف دیگر همین نبود انگیزه در مشارکت و عادت کردن نخبگان و جامعه علمی و روشنفکری به خانه نشینی و کار نکردن و درونی کردن موقعیت حاشیه ای به بهانه هزینه دار بودن این فعالیتها.

 

هامون: به نظر شما در شرایط کنونی، چه استراتژی یا استراتژیهایی را می توان برای توانمندسازی و ظرفیت سازی سازمانهای غیردولتی بکار بست؟

دکتر فکوهی: بهترین استراتژی نقد کامل و بدون تعارف تمام نهادها و سازمانهای مدنی به وسیله خودشان و حرکت به سوی اندیشه بینا-رشته ای و  به زیر سئوال بردن اسطوره های روشنفکری و جریانهای اسنوبیسم و اشرافیت گرایی فرهنگی است که هرروز درحال تخریب بیشتر محیط ذهنی ما هستند. خروح از انفعال گروه بزرگی از کنشگران اجتماعی مثل  دانشگاهیان، برخی روشنفکران، دانشجویان و…برای مشارکت در مباحث مربوط به حوزه عمومی؛ استراتژی بسیارمناسبی است که متاسفانه  به جای آن شاهد پناه گرفتن آنها در پشت مباحث انتزاعی هستیم که بدون شک فایده ای برای جامعه ما ندارند و به جای آن بهترین روش آن است که افراد زبانهای خارجی خود را تقویت کنند و  به جای  اتلاف این همه زمان برای شنیدن و خواندن خطابه ها و متون شارحان نظریه پردازان، به خواندن مستقیم خود آن متن ها در زبان اصلی شان بپردازند. 

 

هامون: مهمترین عوامل پیش برنده – تقویت کننده – تحدید کننده – محدود کننده محیطی برای سازمانهای غیردولتی در جامعه ایرانی کدامند؟

دکتر فکوهی: مهمترین عوامل همانگونه که گفتم یکی تصدی گری دولتی است که باید کاهش یابد و از طرف دیگر تغییر رویکرد کنشگران اجتماعی نخبه است، که باید با فرآیند عمومی جهانی پساانقلاب اطلاعاتی و دموکراتیزه شدن دانش و مشارکت اجتماعی هماهنگ شود. ما در هر دو زمینه  مشکل داریم و این دو، یکدیگر را به صورت چرخه ای  تقویت می کنند. اما از نظر من همانگونه که بارها گفته ام، سهم و مسئولیت نخبگان و روشنفکران ما که به جای آنکه جامعه را از اسطوره  گرایی اش خارج کنند، خود دائما بر این رویکردهای اسطوره ای می افزایند و به جای آنکه بر دموکراسی و تعمیم علم و فرهنگ تاکید داشته باشند، هرچه بیشتر تمایلات اسنوبیسم و اشرافیگری فرهنگی از خود نشان می دهند، بسیار بیشتر است. ما خود عوامل محیطی خود را می سازیم اما نمی خواهیم این را بپذیریم.  فرو رفتن گروه های فکری درون حبابهایی هرچه غیرقابل نفوذتر و عدم پذیرش همکاری و همراهی و نبود ظرفیت برای نقد اجتماعی و تحمل نظرات دیگران و ایدئولوژیک (در معنای بد کلمه فکر کردن) و  تمایل شدید به چسبیدن به گروهی از اسطوره های روشنفکری و «چهره ها» و غیره، آفاتی هستند که مانع از رشد جامعه مدنی تفکر به طور کلی و تفکر انتقادی به طور خاص می شوند. و بدون چنین زمینه هایی نمی توان انتظار رشد جامعه مدنی و مدنیت را با سرعتی  بالا داشت.

 

هامون: وضعیت کنونی جامعه مدنی بویژه سازمانهای غیردولتی را پس از روی کار دولت یازدهم چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر فکوهی: به نظر می رسد که نوعی امید به تدریج در حال شکل گیری است که بتوان پایان دوره ای از یک تونل سیاه را در این حوزه مشاهده کرد. اما هر اندازه از انتخابات می گذریم این احساس نیز در حال تقویت شدن است که بیشتر با وعده روبرو هستیم تا با عمل، بیشتر با حرف های خوب تا کنش های قاطعانه. دولت باید هرچه زودتر، اقداماتی اساسی را در این زمینه شروع کند تا سازمانهای غیردولتی بتوانند در محیطی امن فعالیتهای خود را آغاز کنند. اما هنوز چندان شور و هیجانی در این سازمانها دیده نمی شود، به ویژه در شهرستانها که جو پیشین با فشاری بسیار بیشتر از تهران، حاکم بود. تغییرات مدیریتی در مدیریتهای مربوط به جامعه مدنی با روند بسیار کندی پیش می رود و در برخی موارد کالبد پیشین هنوز  محکم بر سر جای خود نشسته اند و هیچ تغییری مشاهده نمی شود. ادامه تصدی گری دولتی در زمینه هایی مثل رسانه ها و دانشگاه ها کاملا گویا است.  

 

هامون: بطورکلی چشم انداز جامعه مدنی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر فکوهی: سوای آنکه باوری به پیش بینی ندارم و آن را ناممکن می دانم اما منطقا و با تکیه بر موقعیتهایی که در جهان واقعی در طول چند دهه اخیر با آنها سر وکار داشته ایم، می توانم بگویم که این آینده می تواند هم بسیار خوب باشد و هم بسیار بد. این امر بدان بستگی دارد که ما در چه زمانی با چه مکانیسمهایی بتوانیم از توهمات خود خارج شویم و به جهان واقعی بپیوندیم و یا اینکه تا سالیان سال، غرق در این توهمات به زندگی خود ادامه دهیم. مدنیت، جامعه مدنی، دموکراسی و غیره تنها می توانند حاصل فرایندهای طولانی مدت برای درونی شدن مفاهیم و نظامهای کنشگری باشند و پدیده هایی مثل قوانین و ابزارهایی مثل کتابها و جلسات و غیره تنها می توانند اثرات تسریع کننده یا کندکننده در این فرایندها داشته باشند و نه اینکه جایگزین آنها شوند. اگر خواسته باشم در یک کلام این سخنان و این گفتگو را خلاصه کنم، معتقدم ما در ایران  پتانسیلهای بسیاربالایی در جوانان و زنان داریم که می توانند در صورت قرار گرفتن در فرایندهای مناسب به شکوفایی برسند، اما همین پتانسیلها  اگر در فرایندهای اسطوره ساز و توهمی وارد شوند، چشم اندازها در آینده چندان روشن نخواهد بود که امیدوارم چنین نباشد. تجربه شخصی و روزمره من، نشان می دهد تعداد بی شمار افراد و گروه های مدنی وجود دارند که در تمام گوشه و کنار کشور ما به فعالیت و کارهای مفید مشغولند اما همه از یکدیگر فاصله می گیرند و این فاصله گرفتن هم ربطی به دولت ندارد و خودشان چون دچار اشکال مختلف بیگانه هراسی هستند ترجیح می دهند تنها در جمع خود بمانند. اگر ما بتوانیم این افراد و گروه ها را قانع کنیم که مرزهای میان یکدیگر را بشکنند و به جای محفلی فکر کردن، مدنی فکر کنند، بدون شک آینده بسیار بهتری در انتظار خواهد بود.

 

این گفتگو به عنوان یکی از مطالب در جدیدترین شماره سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون (شماره ۴ – سال ۱۴۰۰) تدوین شده است. چهارمین شماره ارغنون هامون با مشارکت انجمن جامعه شناسی ایران- گروه جامعه شناسی صلح و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات – دفتر استان بوشهر منتشر شده است. جهت خرید سالنامه ارغنون هامون- شماره ۴ می توانید به فیدیبو به آدرس (لینک) رجوع نمایید.