- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

بررسی حکایت “سندباد بحری” از مجموعه “هزارویک شب” (بخش۳) | صدیقه جمالی

 

بررسی حکایت سندباد بحری از مجموعه هزارویک شب ( بخش ۳)

 

صدیقه جمالی

کارشناس ارشد ایرانشناسی  

 

   با بررسی همه شواهد در کتب جغرافیایی و تاریخی می­توان خط سیر سفر سندباد در داستان اول را این گونه دنبال کنیم: سفر از بصره در غرب آغاز شده مسیر حرکت به سمت شرق بوده است. مسیر حرکت کشتی ­های تجاری که از بصره به سمت شرق حرکت می­کردند، در سیراف توقف می­ کردند تا کالا و آب آشامیدنی بارگیری کنند، پس از آن به سمت مسقط که پایان ناحیه عمان بوده است لنگر می­ کشیدند. پس از عبور از جزیره ابن کاوان و کوه ­های دریای عمای که فقط توسط کشتی ­های کوچک قابل عبور بود به سمت سرزمین هند لشکر می ­کشیدند (سیرافی، ۱۳۸۱: ۵۷). پس می ­توان نتیجه گرفت کشتی تجاری سندباد به مقصد هند و یا چین از بصره عازم می­ گردد. در داستان دوم هم سندباد پس از فراهم کردن اسباب سفر همراه با جمعی از بازرگانان سفر دریایی خود را آغاز می ­کند و پس از گذشتن از چندین جزیره روزی در جزیره ­ای سرسبز توقف می­ کنند و سندباد در آنجا خواب رفته و از کشتی باز می­ ماند. در آنجا بازرگانان برای دستیابی به الماس گوشت گوسفند را از بالای کوه به ته دره می ­انداختند تا الماس به آن چسبیده و پرندگانی که گوشت را بالای کوه می ­آورند تا بخورند را فراری داده و گوشت را پس می­ گرفتند. سندباد از الماس­ها با خود برمی­دارد و خود را به پای کرکسی که گوشت را برداشته می ­آویزد و به بالای کوه آمده و به وسیله بازرگانان آنجا نجات می­ یابد. (تسوجی، ۱۳۸۳: جلد۲/۱۲۸۴-۱۲۷۷) در کتاب سلیمان از کوه الماسی در دریای هند و سرندیب صحبت شده است و چیزی مشابه توصیف درخت کافور در این داستان در کتاب مسالک و ممالک مقدسی نیز آمده است که متعلق به سراندیب است. با توجه به اشاراتی که در متون جغرافیایی آمده است احتمال اینکه مکان دوم سندباد جزایر هندوستان به خصوص سرندیب باشد بسیار قوی است.

سندباد در شرح  سومین سفردریایی خود می ­آورد که بعد از حرکت کشتی و عبور از جزایر متعدد به علت وزیدن باد مخالف کشتی از مسیر منحرف شده و به سمت “کوه بوزینگان” مایل شده بود. طبق گفته مسعودی بوزینه متعلق به مکان­ های گرم جغرافیایی چون بلاد نوبه در شمال حبشه و در حدود دیار سقلاب و کشور چین و کشور مهراج پادشاه جزایر بوزینه یافت می ­شود(مسعودی، ۱۳۶۰: جلد۱/۱۹۳). در مجموع، با تطبیق و مقایسه مطالب داستان با منابع جغرافیایی احتمال اینکه این داستان در محدوده جغرافیایی غرب آسیا( دریای سرخ، خلیج عدن و جزایر شرق افریقا) رخ داده باشد بسیار زیاد است. در چهارمین داستان در این داستان طایفه آدم­خوار مجوس و اهل زنگبار معرفی شده ­اند. اشاره به آدم­خوار بودن مردمان سرزمین زنگبار و سرندیب در داستان ­های دریایی رایج بوده است (رامهرمزی، ۱۳۴۸: ۴۱و ۹۱و ۱۴۳). در کتاب سلسله التواریخ هم اشاره به اقوام آدم خوار شده است که در سرزمین زنگیان هستند(سیرافی، ۱۳۸۱: ۳۰ و ۱۴۳). در اغلب کتاب ­های جغرافیایی آدم­خواران مردمانی سیاه پوست و کریه منظر معرفی شده ­اند(سیرافی، ۱۳۸۱: ۵۲; ابن­ خردادبه، ۱۸۸۹: ۴۹). ابن خردادبه به آدم­ خواری در جزیره رامی بعد از جزیره سرندیب اشاره می ­کند(ابن­ خردادبه، ۱۸۸۹: ۴۹).

در پنجمین داستان سندباد، کشتی به وسیله رخ که پرنده ای غول آسا است غرق می­شود و سندباد با تخته­ ای از کشتی خود را نجات داده و به جزیره ­ای می­ رساند. نارگیل، قرنفل، عود و صید مروارید از جمله کلید واژه های برای شناخت مکان داستان می باشند زیرا مجموع یافته ­ها این احتمال را قوت می­ بخشد که مکان جغرافیایی این داستان مرتبط با دریای هند و چین باشد. در داستان ششم سندباد نحوه به دست عنبر را شرح داده است. عنبر که در اصل ماده ­ای است بسیار خوشبو و در ساخت عطر کاربرد دارد که در معده ی نهنگی به نام عنبر ترشح می ­شود تا به هضم غذای وی کمک کند (معین، ۱۳۸۱: جلد۱/۱۰۹۸). در منابع بیشترین و بهترین عنبر متعلق به سواحل سرزمین بربر تا نواحى بلاد زنگ و شحر و اطراف آن می ­دانند (سیرافی، ۱۳۸۱: ۱۶۲). احتمال وقوع این حکایت در جزایر افریقای شرقی بسیار بالا است. درنهایت در هفتمین و آخرین داستان هرچند محدوده شکل گیری این حکایت نمی ­توان جایی خارج از دریای عرب و فارس تا هندو چین باشد اما با این حال برخلاف دیگر داستان­ها امکان اتصال میان توصیفات این داستان طبق منابع وجود ندارد و می­ توان این داستان را به مکانی کاملا تخیلی نسبت داد.

                                                           منابع

ابن خردادبه, عبیدالله بن عبدالله. ۱۸۸۹. المسالک و الممالک. با ترجمه سعید خاکرند. بیروت: دار افست لیدن.

تسوجی تبریزی, عبداللطیف, مترجم. ۱۳۸۳. هزار و یک شب. ۲ جلد. تهران: هرمس.

سیرافی, سلیمان. ۱۳۸۱. سلسله التواریخ (اخبار الصین و هند). با ترجمه حسین قره چانلو. تهران: اساطیر.

رامهرمزی, بزرگ بن شهریار. ۱۳۴۸. عجایب هند. با ترجمه محمد ملک زاده. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

مسعودی, ابوالحسن علی بن حسین . ۱۳۶۰. مروج الذهب و معادن الجواهر. با ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

معین, محمد. ۱۳۸۱. فرهنگ فارسی معین. تهران: آدنا: کتاب راه نو .