- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

سـکتـه در توسعه

۱۷ نکته دربارهٔ مسائل مسکوت‌ماندهٔ توسعهٔ پایدار در استان بوشهر:

سـکتـه در توسعه


اسماعیل حسام‌مقدم
دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر


حدود سه دهه از برنامه‌های گستردهٔ توسعهٔ اقتصادی و صنعتی در سطح کشور می‌گذرد؛ طرح‌های عملیاتی مختلفی نگاشته شده و اتاق‌‌‌های فکر متنوعی راه افتاده و درنهایت وقتی که به این سیاهه از مطالبات نگاهی می‌اندازیم، موارد متعددی باقی مانده که هیچ‌گونه اتفاق خاصی در این زمینه رخ نداده است. در این نوشتار در تلاش هستم برخی از مهمترین این موارد حیاتی را که به توسعهٔ پایدار استان بوشهر پیوند خورده‌اند، اشاره کنم. به‌زعم نویسنده، وضعیت بالینی استان بوشهر در شرایط «سکته» در توسعه قرار دارد و لاجرم باید این کالبد محتضر را احیا کرد. در ضمن چه‌بسا برخی از این موارد هفده‌گانه، در بیشتر استان‌های کشور نیز قابل ردگیری باشد، اما استان بوشهر به‌دلیل اینکه همواره به‌عنوان یکی از استان‌های شاخص در مباحث توسعهٔ صنعتی مورد توجه قرار گرفته و به‌گونه‌ای با تجربهٔ زیستهٔ نویسنده نیز هم‌عنان است، انتخاب شد و تحلیل‌ها به‌طور خاص درباب این استان ارائه شد.

حدود سه دهه از برنامه‌های گستردهٔ توسعهٔ اقتصادی و صنعتی در سطح کشور می‌گذرد؛ طرح‌های عملیاتی مختلفی نگاشته شده و اتاق‌‌‌های فکر متنوعی راه افتاده و درنهایت وقتی که به این سیاهه از مطالبات نگاهی می‌اندازیم، موارد متعددی باقی مانده که هیچ‌گونه اتفاق خاصی در این زمینه رخ نداده است. در این نوشتار در تلاش هستم برخی از مهمترین این موارد حیاتی را که به توسعهٔ پایدار استان بوشهر پیوند خورده‌اند، اشاره کنم. به‌زعم نویسنده، وضعیت بالینی استان بوشهر در شرایط «سکته» در توسعه قرار دارد و لاجرم باید این کالبد محتضر را احیا کرد. در ضمن چه‌بسا برخی از این موارد هفده‌گانه، در بیشتر استان‌های کشور نیز قابل ردگیری باشد، اما استان بوشهر به‌دلیل اینکه همواره به‌عنوان یکی از استان‌های شاخص در مباحث توسعهٔ صنعتی مورد توجه قرار گرفته و به‌گونه‌ای با تجربهٔ زیستهٔ نویسنده نیز هم‌عنان است، انتخاب شد و تحلیل‌ها به‌طور خاص درباب این استان ارائه شد.

 

 

 ۱. دسترسی نداشتن استان بوشهر به شبکهٔ حمل‌و‌نقل ریلی سراسری

یکی از بزرگترین وعده‌ها و سیاست‌های استراتژیک در جنوب کشور، دسترسی به شبکهٔ راه‌آهن سراسری بود که به‌نوعی لازمهٔ گام نهادن در مسیر تحقق اهداف توسعهٔ پایدار استان بوشهر به‌شمار می‌رفت. این پروژه تا سال ۹۴ در صدر مباحث و نشست‌ها و رسانه‌ها بود، اما از آن سال به‌بعد مسکوت باقی گذاشته شد؛ گویی از توان مدیران ارشد استان بوشهر خارج بود تا جایی که با سکوت از کنار این مطالبهٔ اقتصادی-اجتماعی مردم استان گذر شد.

 

۲. فقدان تأسیسات کافی برای مهار آب‌های سطحی و جلوگیری از کاهش آب‌های زیرزمینی استان 

با وجود تلنگرها و هشدارهایی که دربارهٔ وضعیت بحرانی منابع آب استان داده شده بود، اما از درون اتاق‌های فکر برای توسعهٔ استان بوشهر، طرحی یا چیزی که مبنای تصمیم‌گیری علمی-تخصصی در این حوزه باشد و به‌عنوان یک نقشه‌راه علمی قابلیت عرضه به متخصصان، سیاستگذاران و افکار عمومی داشته باشد، بیرون نیامد. این حوزه از مسائل نیز مسکوت باقی مانده است.

 

 ۳. نبود یک بندر پیشرفته با ظرفیت متناسب برای فعالیت‌های بندری وسیع 

متأسفانه نبود ارتباط روشن بین مدیران ارشد استان بوشهر با سازمان‌های دریایی مانند ادارات گمرک و بنادر، امکان بزرگی که می‌توانست به سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در این حوزهٔ تجارت و بازرگانی منطقه‌ای و بین‌المللی ختم شود، از دست رفته است. هیچ برنامهٔ مشخص و مدونی در این زمینه تدوین نشده است و درنتیجه استان بوشهر از منابع مالی و اعتباری گستردهٔ تجارت و بازرگانی دریایی محروم ماند و بنادر استان نتوانستند گسترش بیابند و به همان شکل پیشین خود باقی ماندند.

 

 ۴. نبود برنامهٔ راهبردی-دانش‌بنیان در بخش کشاورزی

سند راهبردی و استراتژیکی درباب کشاورزی و زراعت در استان بوشهر در این چند دهه شکل نگرفت و اگر هم از اتاق‌های فکر چیزی بیرون تراوش کرده باشد، صرفاً بر روی کاغذ بوده و هیچ تأثیری بر شاکله‌بندی کشاورزی استان نگذاشته، این ضعف بزرگ چنان قابل‌مشاهده است که در چند سال اخیر با خیل کشاورزانی روبه‌رو هستیم که به ناگاه هیچ بازاری برای محصولاتشان پیدا نمی‌کنند و با ورشکستگی کامل دست‌به‌گریبان می‌شوند. نتایج سیاست‌هایی که قرار بود تلاش‌های شرکت‌های کوچک دانش‌بنیان را در اختیار کشاورزان قرار دهد، کاملاً شکست‌خورده است و مدیران کلان استان نیز از کنار این مورد هم با سکوت گذر کرده‌اند.

 

۵. مشخص نبودن سیاست‌های راهبردی توسعهٔ خدمات گردشگری 

در چند دههٔ اخیر سیاستگذاری مشخصی در حوزهٔ گردشگری و اکوتوریسم استان بوشهر صورت نگرفت و با مشکلاتی که در مورد برخی شرکت‌های هواپیمایی در این دوره به‌وجود آمد، عملاً آن شکوفایی‌ای که در این بخش خدماتی می‌توانست شکل بگیرد، رخ نداد. سیاست‌های استحصال دریا و استقرار بر روی سواحل استان بوشهر در این دوره مشخص نبودند. تشریفات (ترک تشریفات) قانونی برای در اختیار گرفتن سرمایه‌گذاری گردشگری و اکوتوریسم بر روی سواحل و منابع طبیعی این استان نیز از مبهم بودن سیاستگذاری‌ها در این حوزه حکایت می‌کند. پارک‌های بزرگی که به اسم دهکدهٔ گردشگری به‌صورت ناقص بر روی سواحل استان در این دوره احداث شد، نه مطالعات پیوست اجتماعی-فرهنگی داشتند و نه مطالعات ارزیابی محیط زیستی و نه سازوکار مشخص تشریفات قانونی. تصمیمات مدیران کلان استان در این حوزه می‌تواند در آینده استان بوشهر را با سرعت بیشتری به‌سمت تهدید خشکیدگی اقلیمی به پیش ببرد.

 

۶. نبود نگاهی راهبردی در زمینهٔ تبدیل بوشهر به منطقهٔ آزاد تجاری

شاید بتوان این آرزوی دیرینهٔ مردمان استان بوشهر را گل سرسبد مطالباتشان از مدیران کلان استان درنظر گرفت؛ اما علی‌رغم همهٔ آشوب‌های رسانه‌ای که حول محور این مطالبه به راه افتاد، متأسفانه هیچ اقدام راهبردی‌ای در این زمینه رخ نداد و صرفاً در حد یکی از وعده‌های محقق‌نشدهٔ مدیران ارشد استان باقی ماند. عدم توانایی رایزنی و تأثیر در سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که در مرکز ایران انجام می‌گیرد و همچنین عدم وجود فضای همدلی بین همهٔ فعالان مؤثر استان بوشهر، این رؤیا و آرزو هم به سکوت پیوست، فراموش شد و مدیران کلان استان در این حوزه نیز ناکام ماندند. تن نحیف و رنجور اجتماعی و فرهنگی استان بوشهر، آیا توان سر سنگین و بزرگ منطقهٔ آزاد تجاری را دارد؟

 

۷. مشکلات فاضلاب-پسماند در شهرهای استان بوشهر

یکی از تهدیدهایی که به‌صورت واضح و مشخصی سلامت مردمان این استان را تهدید می‌کند، وضعیت زیرساخت‌ها و سیستم‌های فاضلاب و پسماند شهرها و حتی روستاهای استان بوشهر است. زیرساخت‌هایی که پیش از اینها باید در یک فرآیند استراتژیک توسط شهرداری‌ها و با مدیریت ارشد استان به سرانجام مشخصی می‌رسید، اما این را هم بر سیاههٔ ناکامی آنها باید افزود که با حجم گسترده‌ای از منابع ملی و اعتباری که از طریق عوارض آلایندگی و ارزش‌افزوده به حساب مردمان این سرزمین واریز شده، چه مدیریت ناکارآمد و ضعیفی وجود داشته که در طول این دوره، هیچ سیستم فاضلابی در هیچ‌کدام از شهرهای استان شکل نگرفت و این حجم منابع اعتباری معلوم نشد در کدام فعالیت‌ زیرساختی سرمایه‌گذاری شد. وضعیت سایت‌های پسماند در سطح استان به‌دلیل عدم وجود اهتمام جدی و تخصصی به سکوت برگزار شد و این مورد هم نادیده گرفته شد.

 

۸. فقدان سازوکار جدی مقابله با ریزگردها در استان بوشهر

استان بوشهر از جمله استان‌هایی است که در معرض هجوم ریزگردها قرار دارد و این مسئله و معضل محیط زیستی که می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای در فرآیند و روندهای توسعهٔ پایدار استان بگذارد، در این دوره به‌تمامی فراموش شد و اگر هم که توجهی به این موضوع شده، صرفاً مواجهه‌ای اداری و بروکراتیک بوده است.

 

۹. عدم جذب و ماندگاری نیرو‏های بومی استان بوشهر درباب اشتغال پایدار

به‌واقع از درون اتاق‌های فکر که در حوزهٔ اشتغال پایدار برای جوانان و زنان برگزار شد، چیزی یا طرحی و برنامه‌ای راهبردی شکل نگرفت. بازار اشتغال استان بوشهر به‌عنوان استانی مهاجرپذیر، همواره مورد توجه شهروندان ایرانی و حتی مهاجرین خارجی بوده، اما چیزی که در این دوره نیز به چشم می‌آید، عدم توجه و استقبال از نیروهای بومی استان بوشهر در صنایع مستقر در این استان است. به‌طور خاص هیچ استفاده و بهره‌ای از وجود صنایع مستقر در استان برای اشتغال پایدار دانش‌آموختگان و صنعتگران استان نشده است. فقدان ارتباط پویا و منسجم سیاستگذاران استان با صنایع بزرگ مستقر در استان و نادیده گرفتن این امکان بزرگ برای اشتغال جوانان متخصص بومی در آن صنایع، متأسفانه ضربهٔ مهلکی بر بازار اشتغال پایدار استان بوشهر وارد کرد که در طول سالیان دراز همچون بختک بر توسعهٔ پایدار این استان افتاده است.

 

 ۱۰. عدم توسعه‌یافتگی مناطق ساحلی و مرزهای آبی استان بوشهر؛ عدم برنامهٔ مناسب برای حفظ و نگه‏داشت آن‏ها

استان بوشهر بیشترین سواحل حاشیهٔ خلیج‌فارس را در نواحی ساحلی ایران در اختیار دارد، اما به‌واقع توسعه‌نایافته‌ترین برخورد و مواجهه از طرف سیاستگذاران و حتی جوامع محلی که در همین مناطق زیست می‌کنند، صورت گرفته است؛ بی‌توجهی به این مناطق که می‌تواند به‌عنوان یکی از معبرهای توسعهٔ پایدار از آنها یاد کرد، متأسفانه سیاست‌های مدیران ارشد را در ورطهٔ بی‌برنامگی انداخته و عملاً موجودیت سواحل را با خطر مواجه است.

 

۱۱. عدم وجود سند آمایش سرزمینی برای استان بوشهر

به‌رغم سرمایه‌گذاری و حضور نهادهای پژوهشی در حوزهٔ نگارش سند آمایش سرزمین استان بوشهر به‌عنوان یک سند بالادستی برای توسعهٔ پایدار، تا به الان هیچ سند مکتوب مصوبی ارائه نشده است. در طول این دوره که باید همهٔ فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها بر‌اساس سند آمایش سرزمینی استان انجام می‌گرفت و این راهبردی ملی بود، اما نه سندی در این زمینه تدوین شد و نه معلوم بود که براساس کدام سند مدون تخصصی در حوزهٔ توسعهٔ پایدار، سیاستگذاری‌های کلان استانی شکل می‌گیرد. در این زمینه نیز همواره سکوتی طولانی و عمیق برای چند سال اخیر بر حوزهٔ رسمی و حوزهٔ عمومی استان بوشهر حکمفرما بوده است.

 

۱۲. فقدان برنامه‌ریزی و سیاستگذاری منسجم و مشخص در حوزهٔ توسعهٔ پایدار روستایی در استان بوشهر

از حجم بسیار زیاد و گستردهٔ برنامه‌هایی که می‌توان در حوزهٔ کسب وکارهای کوچک در روستاها شکل داد تا سیاستگذاری‌های کلانی که در حوزهٔ اقتصاد مقاومتی بر مبنای روستاها می‌توان صورت داد، متأسفانه در این چند دهه همگی به برخی فعالیت‌های سمبلیک نشانه رفت و باقی ماجرا به سکوت برگزار شد. کدام اشتغال پایدار برای روستاییان در این دوره برنامه‌ریزی و صورت گرفت؛ هیچ! کدام زیرساخت تأسیساتی برای روستاها انجام گرفت که مثلاً در تابستان‌های داغ و خشکیدهٔ استان، روستاییان با بی‌آبی‌های طولانی دست‌به‌گریبان نباشند. و یا کدام برنامهٔ مدیریت بحران برای مقابله با سیل‌های گسترده‌ای که به‌طور خاص روستاها را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد، اندیشیده شد؟!!

 

۱۳. فقدان برنامه‌ریزی و سیاستگذاری منسجم و مشخص در حوزهٔ جذب سرمایه‌گذاری برای استان بوشهر

یکی دیگر از بغرنج‌ترین اتفاقاتی که در حوزه‌های مدیریت کلان استان بوشهر در چند دههٔ اخیر رخ داده، در زمینهٔ جذب سرمایه‌گذاری برای توسعهٔ پایدار استان بوده است. شاید ضعیف‌ترین کارنامهٔ مدیران ارشد پیشین استان بوشهر در این زمینه باشد که با اشتباهات فاحشی که در به‌هم‌ریختن عرصهٔ عمومی استان صورت گرفت، به‌گونه‌ای که امنیت سرمایه‌گذاری در استان از هم پاشیده شد و به همین دلیل مدیریت‌های جزیره‌ای در نهادهای جذب سرمایه‌گذاری رشد کرد و فضای استان ناپایدار شد تا در‌نهایت هیچ سرمایه‌گذار داخلی و خارجی‌ای بر روی استان بوشهر حساب ویژه‌ای باز نکند. در این زمینه نیز با سکوت و خاموشی گذر شد.

 

۱۴. عدم ارتباط استراتژیک (وجود ارتباط نامناسب و چالش‌برانگیز) استانداری با وزارت نفت جهت استفاده از ظرفیت‌های توسعهٔ پایدار در مناطق نفت‌خیز (گمرک و ادارهٔ بنادر و کشتیرانی نیز به این سیاهه اضافه شود)

این مورد در موارد پیشین گفته شد و نتایج فلاکت‌بار برای توسعهٔ پایدار استان بوشهر برشمرده شد. متأسفانه از همان ابتدای حضور مدیران کلان در چند دههٔ اخیر، این فاصله‌گذاری مرگبار رخ داد و روز‌به‌روز گسترده‌تر و عمیق‌تر شد تا آنجا که هیچ رابطهٔ منسجم و پویایی بین مرکز استان و منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی انرژی پارس قابل کنکاش نیست.

 

۱۵. جای خالی توسعهٔ پایدار در گفتمان سیاسی 

نتایج و پیامدهای تلخ دوقطبی کردن عرصهٔ عمومی-سیاسی استان بوشهر را می‌توان در به چالش انداختن مقبولیت عمومی دولت نشانه رفت. استفاده نکردن از نظرات و پیشنهادات احزاب در زمینهٔ توسعهٔ پایدار نیز استان بوشهر را از یک گفتمان بانشاط سیاسی تهی کرده و هم احزاب را درگیر مسائل حاشیه‌ای کرده است و متأسفانه توانایی‌ها و تخصص‌های این گروه‌ها و افراد به فراموشی سپرده شد و سکوتی بزرگ در این حوزه برقرار شد که گویی نخبگان سیاسی این استان حرفی برای گفتن در حوزهٔ توسعهٔ پایدار ندارند. پایان این ماجرا هم سکوت بود؛ البته همهمه و سروصدا زیاد بود، اما هیچ‌کدام براساس روندهایی برای توسعهٔ پایدار شروع به سخن گفتن نکردند؛ فقط برای اینکه صدایی تولید کنند، غوغاسالاری کردند.

 

۱۶. فقدان رابطهٔ پویا و خلاق استانداری بوشهر با رسانه‌ها و مطبوعات محلی-ملی و گروه‌های هنری و ادبی

در اینجا نیز همان فضای دوقطبی همراهان/مخالفان دولت‌های مستقر به عریان‌ترین صورت موجود شکل گرفت و خیلی از سرمایه‌های اجتماعی رسانه/مطبوعات استان بوشهر در میان این چرخ‌دنده‌های دوقطبی‌ساز له شدند و چیزی که سال‌ها با مرارت و سختی برای منزلت اجتماعی و فرهنگی خود کسب کرده بودند، به ناگهان به هوا رفت و نابود شد. از سوی دیگر روزنامه‌نگاری تحقیقی و گزارشی جای خود را به «شنیدنی»ها و خبرهای ناموثق و نادقیق داد. فضایی ساخته شد که با تأسف باید عرض کنیم که کیش شخصیت/ترور شخصیت به کار هرروزهٔ کنشگران عرصهٔ رسانه و مطبوعات بدل شد و هیچ پویایی و خلاقیتی در تلاش‌های این عرصه محقق نشد. مدیران ارشد استان در مدیریت راهبردی فضای رسانه‌ای/مطبوعاتی استان بوشهر به‌تمامی سلیقه‌ای عمل کردند. در همین زمینه شاید بتوان به فقدان یک ارتباط منسجم بین سازمان‌های دولتی نیز اشاره کرد که به‌کلی ازهم‌گسیخته شده است. 

 

۱۷. عدم وجود بینش اجتماعی استانداری در حوزهٔ توسعهٔ پایدار (فقدان برنامهٔ منسجم و مشخص در حوزهٔ شناخت مسائل اجتماعی (طلاق- اعتیاد- حاشیه‌نشینی- …) در استان بوشهر

عدم درک سازوکارهای اجتماعی توسعهٔ پایدار می‌تواند برباددهندهٔ تمام آرزوها و خیالات رشد و توسعه باشد. آنچه در سال‌های اخیر در استان بوشهر رخ داده، عدم توجه ژرف و عمیق به سازوکارهای اجتماعی مردم استان است و بدون توجه به ظرایف و خصلت‌های خاص مردمان این سرزمین، نسخه پیچیده شد و هیچ‌کس هم در قبال پیامدهای اجتماعی نسخه‌های خود پاسخگو نبود. حجم گستردهٔ آسیب‌های اجتماعی به مانند سکته، کالبد جامعه را با قطع شدن ناگهانی تمامی ارگانیسم‌های حیاتی مواجه کرده است. به‌واقع تمام مواردی که در بالا ذکر شد، هرکدام به‌تنهایی می‌تواند کالبد زنده و پویای جامعه‌ای را دچار سکته کند. با تأسف باید به وضعیت سکته در ارگانیسم‌های اجتماعی استان بوشهر معترف بود.

 

این مقاله در شماره ۲۷۰۹ روزنامه پیام ما (رسانه توسعه پایدار ایران) مورخ یکشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۲ در صفحه ۶ منتشر شده است.

ادامه متن در روزنامه پیام ما:
https://payamema.ir/payam/pub/92310
https://payamema.ir/payam/92334

نقاشی “طبیعت بی جان” اثر بهمن محصص (۱۳۱۰- ۱۳۸۹) ؛ نقاش معاصر ایرانی می باشد.