- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

بیست مهارت مشترک زیستن برای فرزندان | مصطفی ملکیان

باید به فرزندانمان درس های زندگی یاد بدهیم.

 

مصطفی ملکیان

 

نهاد آموزش و پرورش ما و کشورهای با شرایط مشابه ما، یک عیب بسیار عمده دارند که تشریح می کنم. لازم به ذکر است که منظورم از آموزش و پرورش صرفا وزارت آموزش و پرورش نیست و منظور، همه نهادهای درگیر آموزش و پرورش است. فرزند من و شما را در دو سالگی در مهد کودک تحویل می گیرند و ۳۰ سال بعد با مدرک دکتری تحویل می دهند. ۳۰ سال عمر در اختیار نهاد آموزش و پرورش قرار می گیرد. اما ما در این ۳۰ سال چه می کنیم؟ ما تا ۱۸ سالگی مطالبی به فرزندانمان می آموزیم که هیچ سودی برای زندگی آنها ندارد. مطالبی که مشکل گشای زندگی نیستند

اما راه درست این است که به بچه ها سه چیز یاد بدهیم. اول، زبان و ادبیات را خوب یاد بدهیم به طوری که خوب بگویند و خوب بنویسند. دوم، ریاضیات در حد مسائل روزمره زندگی یاد داده شود و سوم، تاریخ کشورمان را بیاموزند زیرا آدمی که تاریخ کشور خود را نداند، مثل آدمی است که پدر و مادر خود را نشناسد. بعد از این موارد، دیگر تمام وقت را تا ۱۸ سالگی صرف یاد دادن درس های زندگی باید بکنیم. بعد از ۱۸ سالگی باید یک استدلال هفت مقدمه ای آموخت. اول، اینکه یکی از ویژگی های زندگی خوب، اخلاقی بودن است. دوم، برای اخلاقی بودن باید استقلال داشت. سوم، یکی از مهم ترین وجوه استقلال، استقلال مادی است. چهارم، برای استقلال مادی، مجبوریم ثروت داشته باشیم. پنجم، برای ثروت باید درآمد داشته باشیم. ششم، برای درآمد نیاز به شغل و حرفه داریم و هفتم، برای این که شغل و حرفه ای داشته باشیم، باید در یک علم، یک فن یا یک هنر متخصص باشیم..

درس های زندگی دو قسم است. بعضی باید درس هایی باشند که زندگی ما را موفقیت آمیز کند، سلسله درس هایی که ما را به اهدافمان برساند. بعضی دیگر، باید چیزهایی بیاموزند که موفقیت ها به قیمت زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی نبوده باشد. پس به عبارتی دیگر، درس های زندگی شامل مهارت های زندگی و نیکی های زندگی می شوند. قبلا نیکی های زندگی را به ۲۴ مورد منحصر کرده اند و امروز مورد بحث من نیست و به مهارت های زندگی می پردازم. مهارت های مشترکی که همه انسان ها به آن نیاز دارند.

 

مهارت های مشترک، ۲۰ مورد هستند که آن ها را بیان خواهم کرد:

اول، خودتان را به هیچ مکتب و مسلکی مقید نکنید، هر جا خوبی بود یاد بگیرید.

دوم، اتکای به خود و استقلال داشته باشید.

سوم، هنر نقادی را باید گرفت، نباید زیر آوار نظرات له شویم.

چهارم، گشودگی ذهن داشته باشید و سینه شما برای آرای مختلف گشوده باشد.

پنجم، تا می توانیم در حال زندگی کنیم، در گذشته و آینده سیر کردن، موفقیت حال را هم از ما می گیرد.

ششم، قدرت تغییر دیدگاه را باید داشت.

هفتم، قدردان داشته ها باشیم.

هشتم، بحث آرمان گرایی است. رویا پردازی و خیال پروری افراطی، موفقیت آدمی را کم می کند و باید تعادل داشت.

نهم، ما باید بیشترین کار را با کمترین دردسر انجام بدهیم.

دهم، اشتیاق به یادگیری است که در کودکان هست اما هرچه سن بالاتر می رود کمتر می شود.

یازدهم، خودآگاهی است یعنی توجه داشتن به نقاط قوت و ضعف خود.

دوازدهم، انضباط شخصی است. گاهی باید از لذاتی چشم پوشی کرد که بعدا لذات بزرگتری را به دست آورد.

سیزدهم، انعطاف پذیری است که اگر هدف از بین نمی رود، به وسایل جمود نورزیم.

چهاردهم، شناخت سنخ شخصیتی است.

پانزدهم، صبوری می شود. موفقیت، صبوری می خواهد.

شانزدهم، مهارت گفتگو است، گفتگو به معنای فلسفی و نه گپ و گفت.

هفدهم، مدیریت زمان است و

در نهایت هم مهارت های چهارگانه ارتباط را بدانیم. مثلا رابطه های همکاری، دوستی، خویشاوندی و… را با هم خلط نکنیم.