کافهنشینی در حال تبدیلشدن به یک کنش فرهنگی در میان شهروندان بوشهری؛
«کافهها، راهی برای جهانیاندیشی و تقویت گفتمان فرهنگی است»
گزارش از الهام بهروزی
کافهها در جوامع توسعهیافته ارتباط و نقش مهمی در آزادی، رضایتمندی و آرامش شهروندان دارند و به عنوان یکی از مظاهر و نمایههای مدرنیته شناخته میشوند که در توسعه گفتوگو و تبادل اندیشه نقش شگرفی را ایفا میکنند. سابقه فعالیت کافهها در ایران به سال ۱۳۰۰ برمیگردد که محفلی برای حضور و حشر و نشر روشنفکران آن روزگار بود اما پس از کودتای ۱۳۲۰، به موازات محدود شدن هر کنش سیاسی در کشور، فعالیت کافهها نیز با محدودیتهایی مواجه شد تا اینکه در دهه ۴۰ به شکل دیگری رونق گرفتند.
ابتدا این کافهها به محافل ادبی و سپس به محافل سیاسی و دورهمیها روشنفکران و ادبای ایرانی مبدل شد و به سهم خود در تحولات ادبی و سیاسی و فرهنگی کشور نقشآفرینی کردند. کافهها در دوران بعد از انقلاب از دهه ۷۰ به بعد در کلانشهرها جانی دوباره گرفتند و به پاتوقهایی برای دانشجویان، شاعران و افراد تحصیلکرده مبدل شدند. کافهنشینی از دهه ۹۰ کمکم به غیرکلانشهرها نیز رسوخ کرد و به فضای پرطرفداری در شهرهای کوچک و بزرگ ایران تبدیل شد و به توسعه زندگی عمومی در این نقاط دامن زد. البته در این میان، فراگیری فرهنگ کافهنشینی در شهرهای سنتی همچنان با چالشهایی مواجه است ولی در جامعه امروز بوشهر کافهها دارند به مراکز مهم شهری مبدل میشوند و در پی استقبال جوانان بهویژه زنان از آنها، شاهد رشد تعداد کافه در این شهر هستیم که در سبکهای مختلف حیات یافتهاند.
از دید جامعهشناسان، بافتار فرهنگی بوشهر به گونهای است که در عین سنتی بودن، پذیرای المانها و نمایههای مدرنیته است. از همین رو، کافهگردی و کافهنشینی به کنشی فراگیر در میان جوانان، زنان و خانوادههای بوشهری مبدل شده، به گونهای که آنها اغلب قرارهای دوستانه یا کاری خود را در کافهها میگذارند. این در حالی است که تا دو دهه قبل در این جامعه سنتی، این قرارها در خانوادهها به شکل شبنشینی یا کوچهنشینی یا در میان مردان بهشکل قهوهخانهنشینی نمود مییافت. به هر روی، کافهنشینی در جامعه کنونی بوشهری به یک کنش و انتخاب در میان شهروندان بوشهری مبدل شده و کمکم به عنوان یک فرهنگ درآمده است که قرار گرفتن در آن فضا هم موجب زدودن خستگی و رسیدن به آرامش شده و هم زمینهساز توسعه زندگی عمومی در این شهر شده است.
به عقیده متخصصان حوزه سلامت اجتماعی، توسعه کافهها زمینهساز توسعه گفتمان فرهنگی و فرهنگ عمومی شهرها میشود؛ چراکه کافهها دارای کارکرد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ارتباطی، اقتصادی، تفریحی و زمینهساز تبادل اندیشه هستند. بهطور کلی کافهها، فضای گرمی برای پاسخگویی به نیازهای زیستی و فرهنگی شهروندان شناخته میشوند.
از دید آنها، کافهها به نیازهای معاشرتپذیری، گفتوگو، اوقات فراغت، گروهجویی و… جواب میدهند؛ چراکه در کافهها اصل بر نیازهای فکری و عاطفی شهروندان منطبق است. از اینرو، با استفاده از این کارکردها میتوان پتانسیلهای مختلفی را برای حضور افراد فراهم کرد. ویژگی کافهها شامل مراجعه روزمره افراد (عموما طبقه متوسط شهری) به آن به همراه تجربه مدرنیته که زندگی شهری آن را پدید میآورد که عموما این افراد تحصیلکرده جوان از قشرهای خاص (با دیدگاه سیاسی خاص) به آن مراجعه میکنند. در کل کافهها فضاهای عمومی با مالکیت خصوصی هستند که افراد با مراجعه به آن ساعاتی از زندگی روزمره خود را با افرادی همفکر خود میگذارند این نکته خود گواه بر این موضوع است که کافهها پتانسیلهای مثبتی را در راستای شکلگیری زندگی عمومی دارا هستند.
البته در کنار این محاسن، برخی از کافهها آسیبهایی را مثل مصرف و عرضه برخی مواد اعتیادآور و پرخطر بهویژه در میان قشر نوجوان و جوان به همراه داشته که نمونه آنها در جامعه بوشهر دیده شده است اما خیلی زود با آنها برخورد شده است ولی در این میان، بیشتر کافهها در این شهر به محافل و پاتوقهای امنی برای خانوادهها، جوانان و زنان مبدل شده است و بسیاری از خلأهای فرهنگی و تفریحی بوشهر را پر کردهاند.
یک شهروند بوشهری که کافهنشینی را کنشی فرهنگی و راهی برای جهانیاندیشی میداند، به بامداد جنوب گفت: بوشهر، شهری است که اگر دریا و ساحل را از آن فاکتور بگیرید، متوجه میشوید که تفرجگاه و جای تفریحی در شأنی برای شهروندان و افرادی که به اینجا سفر میکنند، ندارد. وجود کافهها در چند سال اخیر واقعا به توسعه فضای عمومی این شهر کمک شایانی کرده است. برای مثال، خود من، هر زمانی که از نظر فکری و جسمی خسته میشوم به یکی از این کافهها (البته بیشتر کافههایی که بافتار سنتی دارند و عموما خانوادهها در آن حضور دارند) پناه میآورم. گاهی با خانواده، گاهی با دوستی و گاهی هم تنها. در هر صورت، خستگی از تنم بیرون میآید.
این بانو در ادامه با اشاره به اینکه حضور آدمها از هر طیف اجتماعی و فرهنگی در این مکان، بینش عمومی مرا ارتقا میدهد، افزود: یکی با پوشش، یکی با صحبت کردن، یکی با احترام گذاشتن به همسر و خانواده، یکی با محبت کردن به دوست، یکی با انتخاب یک غذا یا دسر خاص و… هر کدام بهطور ناخودآگاه به من تجربه و نگاه نویی را میبخشند، بدون اینکه با هم دیالوگی داشته باشیم. همه اینها اتفاقی است ولی در بینش و نگرش من جاودانه میشوند.
وی، استقبال زنان و دختران بوشهری را از کافهنشینی امیدبخش دانست و تصریح کرد: زنان بوشهری خوشبختانه در سالهای اخیر در حوزه اجتماعی و فرهنگی دچار تحول شگفتانگیزی شدهاند، آنها به زنان مستقل، شاد و اجتماعی مبدل شدهاند. خیلی حس خوبی دارد که هر بار به کافه میآیم با شمار قابلتوجهی از آنها در این فضا مواجه میشوم. اغلب اهل گفتوگو هستند و دائم برای بهترشدن و رشدکردن در تکاپو هستند. آنها یکی از موثرترین قشرهای جامعه در نهادینهکردن فرهنگ کافهنشینی در بوشهر هستند.
این شهروند در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه چقدر با این عقیده موافقید که کافهها با خود فرهنگی بیگانه را به جامعه تزریق کردهاند، بیان کرد: این نظر به عقیده من یک نظر سطحی است؛ چراکه ما فرهنگ اصیل و غنی داریم که فرهنگ بیگانه یارای حذف آن را ندارد! درست است که برخی از خردهفرهنگها از فرهنگی دیگر وارد فرهنگ ما شدهاند که آن هم بهدلیل انعطافپذیری آن است ولی هرگز این خردهفرهنگها نتوانستهاند جای فرهنگ ایرانی را بگیرند؛ چون این فرهنگ ریشهدار دارد. شما در کافهها نگاه که میکنید، رد پای سنت و فرهنگ بومی و ایرانی در آن چنان پررنگ است که این فضای وارداتی را ایرانیزه کرده است. بنابراین اگر کسی در این فضا دارد شوآف میآید یا رفتارها و کنشهایی را بروز میدهد که با بافتار فرهنگی ما همخوانی دارد، به نوع تربیت و نگاه فردی او برمیگردد نه به ماهیت کافه!
شهروند دیگری هم در این باره به بامداد جنوب گفت: کافهها نه تنها هرگز موجب افول فرهنگ ایرانی نشدهاند، بلکه فضای گفتوگو و گفتمان فرهنگی را در جامعه توسعه دادهاند. بله، گاهی اوقات شده که در کافهها شاهد بروز رفتارهای ناهنجاری از سوی افرادی خاص باشیم که این موضوع تنها منحصر به کافه نمیشود و این افراد چنین رفتارهایی را در دیگر مراکز عمومی و شهری هم بروز میدهند. بنابراین اینکه برخی میگویند کافهها مروج فرهنگ بیگانه هستند، حرفی بیپایه و غیرمنطقی است، چون در این فضا اتفاقا اغلب شاهد رفت و آمد افرادی هستیم که اهل کتاب و با دانش هستند. باومندند و به فرهنگ ایرانی میبالند و بارها شده در حین گفتوگو با دوستان یا همکارانشان، شعری رد و بدل میشود، کتابی معرفی میشود، موضوعی مورد کنکاش قرار میگیرد که ریشه در این آب و خاک دارد.
وی با تاکید بر اینکه کافهها پاتوقهای فرهنگی هستند که کارکردهای بسیار اثربخشی را در توسعه رفتارها و کنشهای شهروندی ایفا میکنند، تصریح کرد: کافهها به خودی خود مروجان فرهنگ غذاهای بومی شدهاند. شما به همین کافه حاج رئیس نگاه کنید که با طبخ غذاهای بومی و نوستالوژیک جنوبی چگونه زمینهساز محبوب شدن غذاهای بوشهری مثل «عدس» و «قلیه میگو» و «ماهی شکمپر» و «لخلاخ» میان مسافران و گردشگران شده! آیا قبل از شکلگیری این کافه شما در منوی رستورانهای بوشهر غذاهی محلی بومی مثل عدس را میدیدید؟!
این شهروند با بیان اینکه کافهها فرصتهای ناشناخته و مغفول ماندهای برای شناسایی فرهنگ بومی و فولکلور هر منطقه هستند، افزود: کافهها با پخش موسیقی فولکلور، رونمایی از کتابهای نویسندگان بومی، طبخ غذاهای بومی، معرفی ادبیات عامه و شفاهی، طراحی مبتنی بر معماری بومی، پوشش سنتی و بومی و… خدمت بسیار بزرگی به فرهنگ منطقه خود کردهاند. خوشبختانه در بوشهر بهواسطه چنین کافههایی شاهد معرفی شدن بخشی از فرهنگ عامه و شفاهی به دیگران هستیم. اینها همه پتانسیلهایی است که کافهها در حوزه فرهنگ عمومی و گفتمانسازی در فضای شهری دارند.
وی تاکید کرد: کافهها در عصر حاضر به بخش مهمی از فضای شهری مبدل شدهاند که در آن نوجوانان، جوانان، زنان و خانوادهها بهراحتی با یکدیگر به گفتوگو میپردازند، تبادل نظر میکنند، معاشرت میکنند. از دید من، افرادی که فکر سالم و شخصیتی درست دارند در این مکانها هرگز تحت تاثیر برخی از رفتارهای غلط افراد نابهنجار قرار نمیگیرند؛ چراکه آنها در یک نظام معنایی خاص در چنین فضاهایی رفت و آمد میکنند و آنقدر رشد یافتهاند که آنچه درست نمیدانند، انتخاب نکنند.
منبع: روزنامه بامدادجنوب