- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

آسیب های نظام آموزشی

با توجه به جایگاه دانش و فناوری در برنامه های توسعه خواهانه هر کشور، تربیت نیروی انسانی باسواد، خلاق و توانا از وظایف عمده ی نظام آموزشی آن کشور است. به گمان شما در راستای تحقق این آرمان، نظام آموزشی ایران تا چه حد توانسته، اهداف و برنامه های خود را عملی سازد؟
برای پاسخ به این پرسش بهتر است برخی آمارها را مرور کنیم؛ شاخص های دانش و فناوری نشان می دهند که حتا کشورهای در حال توسعه، نیز در لبه پرتگاه شکاف های دانش هستند. در کشور ما ایران، بودجه و نیروی انسانی محدودی در خدمت تحقیق و توسعه است و از همین مقدار نیز نهایت استفاده نمی شود.
همچنین کیفیت آموزش در ایران در ارزشیابی های جهانی از جایگاه چندان مناسبی برخوردار نیست. بنابر این بررسی آسیب های نظام آموزشی به ویژه نظام آموزش وپرورش به عنوان اولین و گسترده ترین نهاد آموزشی مرتبط با کودکان، نوجوانان و جوانان امری لازم وضروری به نظر می رسد.
در ساختار نظام آموزش و پرورش ایران تلاش چندانی در جهت تمرکززدایی و توجه به شهرستان ها و حاشیه های شهری و قومیتی انجام نشده است. به گمان من این موضوع باعث شده، تصمیم گیری های اداری، آموزشی و برنامه ای به شکلی متمرکز صورت بگیرد و در بسیاری از موارد، تمایزات منطقه ای، قومی و محلی در برنامه ها لحاظ نشود.
باچنین رویکردی، نظام آموزشی خود را از دیدگاه ها و حضور فعال معلمان و مربیان و دانش آموزان خلاق بی بهره می کند.

ناتوانی در جذب نیروهای نخبه و اندیشمند و نظریه پرداز، ضعف‏ برانگیختن شور و شوق در بین معلمان و مدیران آموزش و پرورش و به کارگیری نیروهای فاقد علاقه به حرفه معلمی و یا نداشتن توان و خلاقیت لازم برای ایفای این نقش، کمی حقوق، دستمزد و بالاخره نبود منزلت حرفه معلمی با توجه به نقش کلیدی معلمان در بستر اجتماعی، از دیگر کاستی های نظام آموزشی ایران به شمار می رود.

در نظام آموزش و پرورش کشورمان معلم و سایر کارکنان آموزشی پس از ورود به آن، به طور جدی مورد ارزیابی
به ویژه ارزیابی کیفی قرارنمی گیرند یا اگر ارزیابی هم صورت می گیرد، چندان جدی گرفته نمی شود و نتیجه ای هم در بر ندارد. این امر باعث می شود پویایی و انگیزه این قشر به یادگیری علوم و فناوری های نوین و به روز رسانی آموخته های خود به مرور کاهش یابد.
در حال حاضر وضعیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش از نابسامانی شدیدی رنج می برد. در حالی که بسیاری از مناطق با کمبود نیرو مواجه هستند، در مناطقی از شهرهای بزرگ تراکم نیرو بسیارزیاد است.
آموزش و پرورش طی دو سال گذشته با تغییر نظام آموزشی از۵-۳-۴ به ۶-۳- ۳ با کمبود معلم آموزش دیده، خلاق و کارآمد در کلاس ششم ابتدایی و مازاد نیروی انسانی در مقطع راهنمایی مواجه شده است.

بر اساس تحقیقات روانشناسی یادگیری، دانش آموزان در کلاس درس، نباید فقط شنونده باشند، بلکه باید در فعالیت هایی مانند خواندن، نگارش، بحث، حل مسایل و از همه مهم تر در فعالیت های فکری، پرسشی و دیالوگ محور و در سطوح بالاتر مانند تجزیه، تحلیل، آزمایش و ارزشیابی و حل مسایل درسی و مشکلات آموزشی شرکت کنند.

ساختار آموزش فعلی باعث شده، دانش آموزان تمایل داشته باشند مطالب درسی را به صورت ساده و فرمولی بیاموزند به طوری که تنها بتوانند در امتحانات و کنکور سراسری قبول شوند و متاسفانه این ساختار باعث شده، رویکرد «یادگیری محوری» جای خود را به «نمره محوری» دهد.
این شیوه آموزشی امکان فعالیت های گروهی را کاهش می دهد و نیروهای انسانی را به شدت رقابتی و فرد گرا بار می آورد در حالی که برای کارکرد مفید در عرصه های علمی، فرهنگی ،اجتماعی، اقتصادی و حتا سیاسی این کار گروهی است، که حرف اول را می زند.

هنر از جمله موضوعاتی است که جای خالی آن عمیقن در روند آموزشی احساس می شود، زیرا بازتاب چنین غیبتی در فرهنگ و زیست زندگی روزمره به شدت نگران کننده است. هنر، صرفن گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست، شاید بتوان گفت یکی از ارکان اصلی آموزش، پرورش ذوق هنری و تربیت احساسات و تلطیف عواطف دانش آموز است.

این یادداشت علاوه بر بهره گیری از تجربه های زیستی نگارنده در نظام آموزشی ایران، با استفاده از مقاله ی نظام آموزشی کارآمد (اداره کل آموزش و پژوهش معاونت سیاسی) در فصل نامه رشد نگاشته شده است.