- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

انتشار کتاب فلسفه به زبان ساده نوشته فتح اله رئیسی

انتشار کتاب فلسفه به زبان ساده نوشته فتح اله رئیسی توسط انتشارات هامون نو

 

به گزارش وبسایت هامون ایران؛ تارنمای جامعه مدنی جنوب ایران، کتاب “فلسفه به زبان ساده” نوشته فتح اله رئیسی توسط انتشارات هامون نو در ۲۶۴ صفحه قطع رقعی منتشر شده است.

این کتاب با عنوان فلسفه به زبان ساده اثر فتح‌اله رئیسی در ۲۶۴ صفحه در زمینه مباحث فلسفی منتشر شده است. کتاب با این جملات اغاز می‌شود: “فلسفه هدف و منظورهایی دارد در شیوه‌ی اندیشیدن جدید. این شیوه اندیشیدن تقریباً ششصد سال پیش از میلاد در یونان آغاز شد. قبل از به‌وجود آمدن فلسفه، مذاهب مختلف در سرتاسر جهان کوشش می‌کردند پرسش‌ها و سؤالات انسان‌ها را پاسخ دهند و می‌دادند. معمولاً این توضیحات دینی همراه با فلسفه و اسطوره همراه بودند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. اسطوره چیست؟ اسطوره قصه‌هایی در مورد خدایان است. مانند خدای حاصلخیزی اروپایی‌ها بنام تور، که از همه خدایان مشهورتر است. یا خدای مهر و…”

 

فتح اله رئیسی: نویسنده کتاب

 

در این کتاب موضوعاتی مانند آغاز فلسفه در جهان، فلسفه یعنی چه؟، علم چیست؟، هنر چیست؟، تجربه چیست؟، واقعیت چیست؟، رابطه ماده و ایده، پلاسما چیست؟، تئوری چیست؟، ماتریالیسم و ایده‌آلیسم، مفهوم علمی ماده، مفهوم متد دیالکتیک، حرکت و تعادل، طبقه‌بندی احکام، استقراء و تجزیه و تحلیل، تجربه‌گرایی و علیت، دانش طبیعی، واکنش متقابل، ماده و معرفت(نظریه شناخت)، نقش کار در ظهور معرفت، سوسیالیسم تخیلی، دیالکتیک نقطه مقابل متافیزیک است، طبیعت آزمایش دیالکتیک است، سوسیالیسم علمی، دیالکتیک و متافیزیک، متافیزیک اقتصادسیاسی، ایده‌آلیسم و مافوق طبیعت، مفهوم ماتریالیست دیالکتیکی تکامل، اصول دیالکتیک، تضاد نفوذ متقابل اضداد، تضاد حقیقی در مقابل تضاد دیالکتیکی، نفی نفی، نقش قهر در تاریخ، انتقاد و انتقاد از خود، در مورد آینده و…. مورد مداقه نویسنده قرار می‌گیرد.

 

در بخش آغازین کتاب، نویسنده این چنین نوشته است:

آغاز فلسفه در جهان: فلسفه هدف و منظورهایی دارد در شیوه‌ی اندیشیدن جدید. این شیوه اندیشیدن تقریباً ششصد سال پیش از میلاد در یونان آغاز شد. قبل از به‌وجود آمدن فلسفه، مذاهب مختلف در سرتاسر جهان کوشش می‌کردند پرسش‌ها و سؤالات انسان‌ها را پاسخ دهند و می‌دادند. معمولاً این توضیحات دینی همراه با فلسفه و اسطوره همراه بودند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. اسطوره چیست؟ اسطوره قصه‌هایی در مورد خدایان است. مانند خدای حاصلخیزی اروپایی‌ها بنام تور، که از همه خدایان مشهورتر است. یا خدای مهر و…

توضیح اسطوره‌ها در مورد ساختار طبیعت بود و انسان‌ها سعی می‌کردند در وقت بروز بلاهای طبیعی مانند سیل، طوفان، خشکسالی و بیماری‌های مسری به مبارزه با شیاطین و نیروهای پلید بپردازند که اینکار از طریق مراسم گوناگون مذهبی به عمل می‌آمد که مهم‌ترین مراسم مذهبی در این دوران‌ها نذر و نیاز و قربانی کردن در راه خدایان بود برای دفع و رفع بلاهای طبیعی که این خدایان البته ساخته و پرداخته دست انسان‌ها بود نذر و قربانی کردن در راه آن‌ها بر قدرت آن‌ها می‌افزوده و اینگونه اسطوره‌ها در سرتاسر جهان رایج بود تا اینکه فیلسوفان آمدند و وضع را به هم زدند. زمانی‌که فلسفه در یونان تکوین و تکامل می‌یافت، خود نیز دارای اندیشه‌های اسطوره‌ای از جهان بود که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. مهم‌ترین خدایان یونان‌ها زئوس و آپولون بودند. در حدود هفتصد سال پیش از میلاد، هومر و هوسیورس بسیاری از خدایان را ساختند و روی کاغذ آوردند و وضعی پیش آوردند تا این مسئله مورد بحث قرار گیرد. لذا برای اولین بار گفته شد این اسطوره‌ها محصول باورها و تخیلات خود آدم‌ها هستند. یکی از نظریه پردازان آن زمان در یونان گزنفون بود که حدود ۵۷۰ سال پیش از میلاد زندگی می‌کرد و گفت: انسان خدایان ساختگی را در باورها و تصورات خود آفریده است و این مسئله که خدایان اسطوره ساخته و پرداخته دست انسان‌هاست، تحولات جدیدی در افکار مردم پدید آورد که نتیجه آن تفکر اسطوره‌ای به طرز فکری متکی بر تجربه و منطق تغییر جهت داد که این طرز فکر جدید سال‌ها بطول انجامید تا شکل گرفت و کم کم افکار اسطوره‌ای بدور انداخته شد و در جهت توضیح و تفسیر طبیعی برای رخ دادهای طبیعی و مبارزه با آن شکل گرفت و هر روز تکامل می‌یافت.

بشر و بشریت را می‌توان همچون خانواده بزرگی به حساب آورد. این مردمان روی کره‌ی زمین تاریخی یکسان و سرگذشتی مشترک را دارا هستند. گرچه در زمان‌هائی برخی از این مردم در عرصه‌ی تاریخ به پیش تاخته‌اند و برخی دیگر واپس مانده‌اند و همین‌طور بعضی از مردم جهان اول عقب افتاده‌اند ولی به مرور زمان به پیشرفت‌های بزرگی دست یافته‌اند که عقب‌ماندگی آن‌ها را حیران کرده است. که این نمی‌تواند برتری نژادی ملتی بر ملتی دیگر باشد و این مسئله در جریان تاریخ بشریت پیش آمده که در اثر شرایط و امکاناتی است که این موفقیت‌ها را پیش آورده است و از همه مهم‌تر این است که تاریخ این مردم در هر کجای دنیا که باشند جزئی از تاریخ همه‌ی بشریت و انسان‌ها می‌تواند باشد، زیرا تمام ملت‌ها در طول تاریخ همیشه با هم به طریقی در ارتباط بوده‌اند یا در حال جنگ یا در حال صلح و یا به وسیله مبادلات تجاری با همدیگر در ارتباط بوده‌اند.

تبادل تاریخی افکار و تجربیات و ارزش‌ها باعث نزدیکی ملت‌ها بر هم و پیمودن راه ترقی می‌شود و اگر از هم جدا باشند بعلت نبود رد و بدل شدن افکار و تمدن‌ها باعث عقب‌ماندگی آن‌ها می‌شود. یکی از عوامل جدا شدن برخی مردم کشوری از کشوری دیگر، استعمار برخی ملت‌ها از یکدیگر است.

در هر کجای دنیا مردمش دارای شیوه‌های زندگی، سنن، آداب و ساخت اجتماعی اقتصادی خاص خود هستند. با این حال قوانین تکامل مردمان جهان در هر گوشه‌ای از جهان که باشد، قوانین مشخصی که بر تکامل ملی حکومت می‌کند، برای همه مردمان دنیا یکسان و مشترک است. (دیالکتیک طبیعت). اگر ما مخالفت با این طرز تفکر و ایده باشیم، در واقع اصل خانواده واحد بشریت، اصل برابری همه نژادها و مردمان دنیا و اصل ترقی همه جانبه را نفی کرده‌ایم.

انسان پیشین به این مسئله انتزاعی که مفهوم زندگی چیست؟ می‌اندیشید. اما امروز انسان‌ها مشتاق این هستند که بدانند چرا چنین و چنانند و چگونه می‌توان برای بهتر زیستن دگرگون شوند. به همین دلیل علوم انسانی، در حال حاضر بیش از هر زمانی دیگر اهمیت پیدا کرده است. زیرا بدون اطلاع به علوم انسانی که فلسفه یکی از آن‌هاست نمی‌توانید در عصر جدید جایگاه خود را در جامعه کشف نمائید.

تفکر انسان دیر زمانی در جستجوی این بوده که برایش روشن شود علت نابرابری در جامعه چیست؟ همه در شگفت بودند که چرا عده‌ای از صبح تا شام کار می‌کنند ولی باز گرسنه و بی‌چیزند و چرا محکوم به تحمل زجر و بدبختی هستند. درصورتی‌که عده‌ای هستند که کار نمی‌کنند اما همیشه در ناز و نعمت با خانواده زندگی می‌کنند؟

باهوش‌ترین انسان‌ها و فیلسوفان زیادی در کنکاش درک جریان تاریخ بودند که در این راه همه‌گونه تئوری‌های فلسفی ارائه شد. اندیشه‌های خشونت و اعتراض همراه با خشونت فرمول‌بندی شده تا اینکه جامعه‌های آرمانی که بازتاب باور همگانی به پیروزی عدالت بود، توصیف شد.

اما از آنجا که تا پیش از سده‌ی نوزدهم، دانش علمی، ناکافی بود و روابط جامعه آن‌طور که انتظار می‌رفت تکامل نیافته بود، مردم توان درک علمی واقعی تکامل اجتماعی و تحول را نداشتند. ولی در قرن نوزده که زمینه درک علمی طبیعت و علوم نظام‌های اجتماعی فراهم شد، مردم به درک تاریخ واقعیات و تکامل پی بردند. مثلاً در این عصر مردم بخوبی به تضاد بین سرمایه‌داری یا سرمایه‌داران و کارگران پی برده‌اند.

آنچه به سؤال‌های مطرح در مورد تجربه، تفکر اجتماعی و تکامل و تحول آن زمان پاسخ داد، تعالیم هگل و کی یرکگارد و از همه مهم‌تر و از همه گویاتر و مدلل‌تر، تعالیم کارل مارکس آلمانی بود و جهان این باور و ایده‌ی نو را مارکسیسم نامید و مارکسیسم آنچه را که در تفکر جهان در گذشته ارزشمند بود که همان اختلاف طبقاتی و استعمار و استثمار عده‌ای به وسیله عده‌ای دیگر از افراد جامعه است را جذب کرد.

برای اینکه جامعه دگرگون شود، داشتن بینش علمی از جهان ضروری است. فلسفه یکی از عناصر کلیدی مارکسیسم است. چرا؟ برای اینکه عام‌ترین قوانین حاکم بر تکامل طبیعت، جامعه و شناخت را بررسی می‌کند.

بنیان‌گذاران مارکسیسم، تفکر اجتماعی را انقلابی کردند. آن‌ها علوم اجتماعی را بر یک پایه‌ی استوار علمی قرار دادند و آن را از قید مفاهیم دروغین و طرح‌های واهی و تخیلی رهانیدند. برای نخستین بار ایدئولوژی، یعنی نظامی از نظریات اجتماعی، برای شالوده علم و بررسی قوانینی عینی حاکم بر تکامل تاریخ، استوار گشت.