- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

به بهانه تعطیلی روزنامه آفتاب یزد؛ بوی عیدی، بوی تصمیم تلخ | امید دریسی

به بهانه تعطیلی روزنامه آفتاب یزد

بوی عیدی، بوی تصمیم تلخ

 

امید دریسی

 

مدیر مسئول «آفتاب یزد» از تعطیلی این روزنامه در سال جدید خبر داده است.. مگر غیر از این است که وجود یک قانون اساسی غنی و نه فقیر، یک پارلمان قوی و نه تزیینی، احزاب جان‌دار و نه مستهلک، مطبوعات/رسانه روشن‌گر و فسادیاب و نه خودسانسور و مهجور و لکنت زبان گرفته موجب تقویت هر نظام سیاسی است؟ اگر جز این نیست عقلای نظام….

 

بوی عیدی، بوی تصمیم تلخ، بوی تندِ تعطیلی. با اینا زمستونو سر می‌کنم…

مدیر مسئول «آفتاب یزد» از تعطیلی این روزنامه در سال جدید خبر داده است و شما نیز احتمالاً به طریقی از این خبر مطلع شده‌اید. اگر علت تعطیلی آفتاب یزد را از زبان منصور مظفری -مدیر مسئول- نقل کنم تازه و دقیقاً می‌رسیم به پرسش دوست‌ام که در ذیل یادداشت اشارتی بدان شده است.
مدیر مسئول روزنامهٔ آفتاب یزد انگیزه و دلایلِ تعطیلیِ نشریه را این‌گونه برمی‌شمارد که در سال ۱۴۰۲ چندین مطالبهٔ مردمی را با وزیران و مدیران مطرح کرده‌اند و بعضاً به تخلفاتی اشاره داشته‌اند. از جمله؛ انحراف در بخشی از نهضت ملی مسکن، تجاوز به عرصه‌های منابع ملی و دولتی، آلودگی‌های محیط زیستی توسط شرکت‌های معدنی بزرگ، چای سنواتی، سرمایه گذاری‌های دو خودروساز در خارج از کشور و… که هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند و چون رسانه به زعم وی باید موثر باشد و با وجود هشدارهایی که برای مسئولان فرستاده‌اند و پاسخی دریافت نشده یعنی موثر نبوده‌اند‌ و بنابراین تصمیم به تعطیلی روزنامهٔ آفتاب یزد گرفته‌اند.

به واقع این هم شد نوعی عیدی برای برخی که سال‌ها آفتاب یزد را -زیر فشار و تحمل فرود ساطور قاضی مرتضوی دادستان وقت بر مطبوعات- می‌خواندند و حالا -در شام‌گاه ۲۷ اسفند لحظهٔ تنظیم نگارش یادداشت- اما هم‌گام با بوی عید سال نو، بوی آخرین نسخهٔ این روزنامه و بوی تندِ تعطیلی آن نیز می‌آید تا به گفتهٔ منصور مظفری ۲۸ اسفند شاهد انتشار آخرین شمارهٔ آن باشیم و ایستگاه ماقبل پایانی در سرمقالهٔ ۲۷ اسفند با عنوان «تصمیم تلخ» و به قلم خود مدیر مسئول نمود پیدا کند.

 

یکی از دوستان‌ام همیشه خطاب به من می‌گوید: وقتی گوش شنوایی نیست پس چرا و برای کِه این‌همه می‌نویسی؟ پاسخ‌ام اما همآره برای پرسش او این بوده که کار ما روزنامه‌نگاران و نویسنده‌ها اساساً همین است! یعنی نوشتن و پرداختن حول همهٔ مسائل جامعه حتی با آگاهی از «شنیده نشدن».
بنابراین شنیده نشدن از سوی اصحاب قدرت به تنهایی نمی‌تواند و نباید انسانی را از وظیفهٔ دل‌سوزانه‌اش باز دارد، مگر که ضربه‌ای فرود آید و قلمی افکنده شود و نوشتنی سلب گردد. در غیر این صورت روزنامه‌نگار می‌نویسد تا پیاپی نقب بزند و به «پویایی» جامعه و «مطالبه‌گری» کمک کند و الباقی ماجرا را بسپارد به آحاد مردم و البته حاکمیت و مگر می‌شود کسی را از حق بیان، نوشتن و ابراز عقایدش محروم کرد؟ همهٔ این آزادی‌ها جزء خصلت لاینفک نظام‌های مردم‌سالار است. وقتی که «مطبوعات آزاد» پس از قانون اساسی، پارلمان و احزاب سیاسی آن‌چنان مهم است که به عنوان رکن چهارم دموکراسی تعریف می‌شود پس چرا خودخواسته در راستای تضعیف آن حرکت کنیم؟ هر چند نویسنده منکر مصائب رسانه‌های مستقل نیست اما چرا باید قائل به تضعیف یکی از ارکان دموکراسی باشیم؟ پس می‌نویسیم چون هنوز امکان نوشتن وجود دارد هر چند محتاطانه، اما این که با دستان خود موجب تضعیف این مهم باشیم، خیر. از این گذشته امروزه برخی صاحب نظران معتقد به تولد رکن پنجم هم هستند و آن را «آزادی‌های مدنی» می‌دانند. آزادی‌های مدنی در قالب توسعهٔ سمن‌ها و حرکات اجتماعی است که غالباً خودجوش و در دفاع از حقوق مردم به وجود می‌آیند. بسیار خوب، اکنون که صاحب نظران مازاد بر چهار رکن اصلی دموکراسی، در دفاع از تولد رکن و یا ارکان دیگری تلاش می‌کنند پس چرا هر کدام از ما از حق مسلم خود از آن چهار رکن اصلی کوتاه بیاییم؟

اصلاً قانون‌گذار به نیکی و جلوتر از همه در بند ۲ از اصل ۳ قانون اساسی به درستی تکلیف را بر دوش دولت و حاکمیت می‌گذارد و تصریح می‌کند که: «بالا بردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها با استفادهٔ صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی و وسایل دیگر» وظیفهٔ دولت جمهوری اسلامی ایران است که باید برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم‏، همهٔ امکانات خود را برای این امور به کار برد.

خوب مگر غیر از این است که وجود یک قانون اساسی غنی و نه فقیر، یک پارلمان قوی و نه تزیینی، احزاب جان‌دار و نه مستهلک، مطبوعات/رسانه روشن‌گر و فسادیاب و نه خودسانسور و مهجور و لکنت زبان گرفته موجب تقویت هر نظام سیاسی است؟ اگر جز این نیست عقلای نظام نسبت به بسط و توسعهٔ آن سعهٔ صدر به خرج دهند و مردم نیز صبورانه اما مصمم، حاکمیت را مجبور به پذیرش الزامات دموکراسی کنند و این دقیقاً همان ادله‌ای است که برای همکاران‌ام در روزنامهٔ آفتاب یزد کنار گذاشته‌ام تا اگر چه به نکاتی که در تیتر یک و سرمقالهٔ ۲۷ ام اسفند بدان اشاره و پرداخته‌اند اما در عسرت مطبوعات خستگی‌ناپذیر از نشنیدن‌ها و ناملایمات، کماکان ماندنی باشند و این سوسویی که می‌زند را در جهت حفظ جایگاه و نقش رکن چهارم ثابت قدم نگه دارند و موجب دل‌گرمی باشند.

منبع: وبسایت اتحادخبر (لینک)