- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

هنر پایدار و هنر ناپایدار | مقاله ای از حسین دهقانی

 

هنر پایدار و هنر ناپایدار

 

حسین دهقانی

 

چه موقع در هنر ثبات است و هنر به اوج شکوفایی می رسد. کار نمایان نیز مثل هر پدیده دیگر بشری، نیازمند بستری مناسب و شرایطی لازم و ضروری است. هر گاه رفتارهای اجتماعی تعمیر می کند و اوضاع سیاسی جامعه متغیر می شود در هنر تحول بوجود می آید، به زبانی دیگر هنر در ارتباط با رفتارها و سکنات اجتماعی بشری خود را هماهنگ و همسو نموده و سازه هایش را براساس خواسته های جامعه موزون می نماید، هر چند پاره ای بر این باورند که هنر هرگز تحت انقیاد هیچ سیستم و شیوه ای قرار نمی گیرد و خود فراز و فرودهایی دارد که تا پایان طی می کند، لیکن در جامعه مدرن امروزی هنر همدوش و همراه بشر حرکت می کند، گاهی عقب می ماند و زمانی پیشی می گیرد. در روند تکاملی، هنر زمانی پایدار و زمانی دیگر ناپایدار می شود. در این مقال هدف این نیست که بگویم هنر پایدار بهتر از هنر ناپایدار است، بلکه تنها از سر مقایسه می خواهیم هر دو را مورد تحلیل قرار دهیم، لابد هر کدام عیب و نقصی دارند که در این جا مورد نظر نیست.

ابتدا هنر پایدار را مورد بررسی قرار می دهیم. هر زمان در جامعه ای ثبات و امنیت در همه زمینه ها وجود داشته باشد، پرواضح است که شرایط اقتصادی آن جامعه شکوفا می گردد و هنر فراست می یابد تا خودش را هم طراز با اوضاع اقتصادی همگون نماید و شکل عامه آن به ظهور می رسد. آثار خلق شده در این دوران، دور از شعارهای متداول بوده و نگاه زیباشناسی یا همان جوهره استتیک در ساختار هنر مشاهده می شود، زبان تحول پیدا می کند و شرایط نوشتاری به درجه ای مناسب و مطلوب می رسد.

شخصیت های پیچیده و گنگ با ژست های سیاسی کنار نهاده می شوند و در هنرهای تجسمی مثل نقاشی و مجسمه سازی شاهکارهای بی بدیلی تولد می یابند، تکرار و تأکید در هنر پایدار کمتر مشاهده می شود. مثلاً وقتی که به مکتب هرات نگاه می کنیم، در می یابیم که نوع حکومت در ایران به شکلی شکوهمند اداره می شود که امنیت و ثبات در میان آحاد جامعه حاکم است. حاصل تلاش حکومت یا یسنغری زمینه را برای تحول آثار نقاشی فراهم می سازد. ارتباط هنرمندان و فضای باز سیاسی هنر نقاشان چینی را که در اوج هستند به ایران نزدیک می کند و سفرهایی میان دو تمدن بزرگ انجام می شود که حاصل آن مکتب پرافتخار نقاشی هرات است. سلطان حسین بایقرا وزیری دارد که خود اهل فن، صنعت، فرهنگ و ادب است، امیر علیشیر نوایی در ساخت مکتب هرات نقش عظیم و سترکی دارد، جو بوجود آمده در این مکتب سبک نقاشی ریزه کاری را به سامان می رساند و هنرمندان دور از هر جنجال و طنطنه سیاسی تابلوهایی خلق می کنند که شاید هرگز تکرار نخواهد شد. هر چند این آثار به خاطر بی لیاقتی حکومت قاجارها در شوروی سابق یا بهتر بگویم روس سابق ماند و هرگز به ایران عودت داده نشد، اما همین نقاشی ها در موزه های فعلی روسیه به عنوان عالی ترین آثار بشری نگهداری می شوند و همه ساله مبلغی کلان از طریق توریست ها به خزانه روسیه سرازیر می کنند.

با شکوهمندترین دوران تئاتر را باید به دوران پراقتدار الیزابت تئودور نسبت بدهیم. از این دوران پیش از یک هزار اثر نمایشنامه بر جای مانده است که خود آثاری عالی بوده و نشان از ثبات جامعه و اقتصاد شکوفای دوران این ملکه است. پژوهشگران هنر نوشته اند که در زمان الیزابت بورس لندن به بهترین ارتفاع لازم رسید، تماشاخانه ها گسترش پیدا کرد و دولت از هنرمندان حمایت مالی و معنوی نمود، تولید و کار افزایش یافت و نیروی عظیم انسانی وارد کار هنر شد. در همین کشور خودمان وقتی به ثبات در حکومت. صفویان می رسیم همین تحول در هتل داری و ساخت کاروان سراهای متعدد، احداث بناها و ابنیه مثل حمام، مسجد، میدان های ورزشی، خیابان های بزرگ و نقاشی دیواری درون کاخ ها می بینیم که همه نشان از شرایط خوب اقتصادی است. در همین دوره و در تاریخ ۱۰۱۷ هجری مطابق با ۱۶۰۸ میلادی، بنا به قول استاد بزرگ باستانی پاریزی، اولین خانه هنرمندان بنام محله نغمه به دستور شاه عباس صفوی در اصفهان در یک ساختمان دو اشکوبه ای با حیاطی بزرگ و پردرخت احادث می شود که در آنجا هنرمندان موسیقی که مورد غضب دین داران ظاهری قرار گرفته بودند و اجازه هیچ گونه فعالیت موسقیی نداشتند به آسودگی آهنگ می ساختند و شاه هر دوشنبه پایان ماه به این محله نغمه می رفت و تا صبح به موسیقی حافظ نانی، حافظ جامی، حافظ احمدی قزوینی که صدایی نیکو و دلنشین داشت و خواننده مخصوص شاه بود و نوازنده معروف عود یعنی حافظ جلاجل باخوزی و حافظ طنبوره ای نوازنده طنبور کوشش می کرد و هدایای به هنرمندان می داد.

وقتی به هنر ناپایدار می رسیم ناگهان فضای سیاسی همه چیز را دگرگون می کند. عده ای قلیل که سیاست مردان افراطی هستند هنر را به نفع خود تعریف و تفسیر می کنند. هنرمندان تحت فشارهای روز افزون سیاسیون ناچار می شوند که هنر را ترک کنند و یا هنر را به زیر زمین ها، خیابان های خلوت و بی نحوله ها بکشانند، چنانکه وقتی شاه عباس دار فانی را وداع گفت و حکومت در دست افراد جاهل صفوی افتاد، اولین جایی که مورد تعرض قرار گرفت خانه یا محله نغمه بود. هنرمندان به زندان افتادند و پاره ای از آنان فرار را برقرار ترجیح دادند. موسیقی دان بزرگ این دوران یعنی حافظ جلاجل باخوزی به یک خانقاه دوره دست پناه برد که در آنجا نیز در امان نبود. در هنر ناپایدار تفکر حول محور تک بعدی سیاست می چرخد در نتیجه زیباشناسی و منطق هنری به تبع شرایط سیاسی موجود شکل می گیرد. آثار خلق شده بسیار خشک و یک دست می شود، گزینش از طریق بازدارنده های مختلف و فیلتریهای متعدد، شعار را به زبانی سمبلیک وارد هنر می کند، پیچیدگی در ساختار بوجود می آید و نکاتی در لفافه مطرح می کرد. زبان در آثار ناپایدار هرگز روان و ساده نبوده و برای درک آن نیاز به دانش سمبل شناسی است. مثالاً اشعار حافظ که در خفقان حکومت آل مظفر گفته شده در نظر بگیرید معانی بسیار پیچیده و دور از گوش محتسب گفته می شود، در پرده سخن گفتن فنداسیون غزلیات حافظ است، باید در مجلس به گونه ای سخن گفت که در نرود و در محفل به شکل دیگر. در آثار بسیار پرشکوه دوران کمونیست شوروی سابق نیز رمان های بوجود آمده در همان مقطع رمان هایی شور و هیجان دارند که علمی و پیچیده هستند. اما امروز کمتر کسی به آن نوشته های بی بدیل مراجعه می کند، شاید امروز گورکی و ماکارانکو را هیچکس نشناسد (جوانان). در تئاتر هم این مطالب مصداق پیدا می کند. در حکومت قرون وسطی هنر تئاتر در بست در اختیار کلیسا می باشد، نمایشنامه های این دوره خشک و محدود به روابط و ضوابط کلیسا است. تئاتر حالت ایستایی شدید دارد و هیچ تحولی در آثار مشاهده نمی شود. این دوران هزار ساله فاقد یک اثر مناسب و مطلوب است. توجه به خطابه ها و فرامین دستوری و حکمی کلیسا اصلی ترین زمینه اندیشه است.

هرگاه هنرمند امنیت شغلی نداشته باشد و مورد حمایت قرار نگیرد و تعرض از طرف کسانی که هیچ آشنایی با هنر ندارند بر آنان روا شود هنر ناپایدار شکل می گیرد که البته در نوع خودش شیوه ای را به ثبت می رساند و مکتبی زاده می شود که طیفی مخاطب نیز حول آن بوجود می آید، اما آرام آرام از چرخه اجتماعی خارج می شود.

منبع: وبلاگ هنر و هنرمند