- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

باد هرجا که بخواهد می وزد

چند خانواده طبقه متوسط باهم به سفری می روند و در آن الی با احمد آشنا می شوند تا شاید امکان ازداجشان مهیا شود اما الی در این میانه گم می شود و سپیده؛ یکی از همراهان الی در وضعیتی هیستریک قرار می گیرد.
آن گونه که سوزان استوارت می گوید: “ناتوانی دال در یکی شدن با مدلول و ناتوانی روایت در برقراری وحدت معنایی با موضوع خویش و سرانجام ناتوانی انواع مختلف رسانه¬ها در جایگزینی ارتباط مستقیم انسانی همه و همه منجر به میل گسترده ای برای بازیابی اصل، طبیعت و تجربه مستقیم می شوند که اجزای تشکیل دهنده ی آرزوی نوستالوژیک هستند.” فیلم درباره الی، در جستجوی زبانی هست تا به بیان کامل و منسجم همان چیز و ابژه ی غایبی بپردازد که نه سپیده می تواند بدون لکنت از آن بگوید، نه الی می تواند درباره خودش حرف بزند و نه عاشق الی که در سکوتی الکن به تنها بازمانده الی؛ کیفش نگاه می کند، می تواند سخنگو باشد. این نازبانی و ناروایتی هست که ابژه ی خاصی را غیب می کند و همواره تلاش های روایت ناکام می ماند.
گفتمان مسلط دیگری بزرگ، همواره سوژه ها را درون گزاره های معرفتی ای برساخت می کنند تا امکان هرگونه چالش و خدشه را در خود ازبین ببرند و هرگونه رهایی طلبیدن را با ناکامی مواجه کنند، هویت های حاشیه ای (به خصوص زنان) همواره در پی مقاومت کردن در برابر هژمونی مسلط هستند تا بتوانند اندکی ب سوی ابژه های غایب در لایه های ناخودآگاه اشان میل کنند، ابژه های غایبی که همیشه از فراچنگ-اشان می گریزد و دربرکشیدن اش را با ناکامی و فقدان برگزار می کنند. در فیلم “درباره الی…” نیز سرانجام مقاومت و آرزوی رهایی سپیده از این همه استیضاح و استیلای روایت، چیزی جز ناکامی و منقادشدن مجدد نبود و در تمام سکانس های فیلم، باد هرجا که بخواهد می وزد. باد و طوفانی که در مقابل اش نمی شود مقاومت کرد و مقاومت سپیده نیز در مقابلِ گزاره های  معرفتی گفتمان  مسلط مردسالارانه که در لایه های ناخودآگاه اش نیز رخنه کرده اند، با شکست همراه می شود و انگار هیچ امکان رهایی برای سوژه های ازهم-گسیخته متصور نمی باشد. که به همین سادگی سوژهایی از این دست، چون گروه های اقلیت را می شود سرجای خود نشاند؛ حتی اگر زنان به وجوه انسانی و لایه های ضمنی زیست خود واقف شده باشند، هم می توان گفت که قدرت گزاره های مسلط در چنین جامعه ای، آن قدر بالا و فربه هست که امکان رهایی را به این پریدن ها و مقاومت ها ندهد. و اینجا چهره مغموم زنی جلوه گر می شود که از پس این همه مقاومت همچنان سرشکسته و منقاد دارد زندگی روزمره خود را سپری می کند، نمایان ترین چیزی است که به میانجی امرتکنولوژیک سینما قابل بازنمایی هست.